به خدا قسم، قسمت بدتر را به او نمیبخشم
حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «الإصابه» میگوید: میگویند خنساء در حالی که جامهای از مو بر تن داشت، نزد عایشه رفت. عایشه به او گفت: ای خنساء! رسول خدا صاز پوشیدن این جامه نهی کرده است. خنساء گفت: از این نهی پیامبر صاطلاع نداشتم اما این جامه، داستان خاص خود را دارد. پدرم مرا به ازدواج مردی ولخرج درآورد و تمام اموال و دارائیاش از بین رفت. آنگاه نزد برادرم «صخر» رفتم. او مالش را به دو قسمت تقسیم کرد و قسمت بهتر را به من داد. سپس شوهرم باری دیگر آن کار را تکرار کرد. برادرم دوباره مالش را به دو قسمت تقسیم کرد و قسمت بهتر را به من داد. زنش به او گفت: آیا این را نمیپسندی که نصف مال را به او بدهی تا این که قسمت بهتر را به او بدهی؟ او در جواب گفت:
والله لا أمنحها شرارها
وهي التي أرحض عني عارها
«به خدا قسم، قسمت بدتر را به او نمیبخشم. و او زنی است که من ننگ و رسوائیاش را از خودم پاک میکنم».
ولو هلکت خرَّقت خمارها
پواتَّخذت من شَعر صِدارها
[۳۷۲]
«و اگر هلاک شود، روسریاش را پاره میکند و از مو، جامهاش را درست میکند».
[۳۷۲] الإصابة، ۸/۱۱۲.