سرور اولین و آخرین
پیامبر صدر جوانیاش جامع بهترین امتیازات و ویژگیهای میان طبقات مردم بود و سبک والایی از فکر درست و رأی محکم و درست داشت و بهره وافری از هوشیاری و اندیشه اصیل و درست و وسیله و هدف راست و درست داشت. پیامبر صاز آوازه نیکش برای تأمل طولانی و اندیشه مستمر و غالب کردن حق کمک میگرفت. و با عقل خالص و فطرت پاکش، اوراق زندگی و امورات مردم و اوضاع جوامع مختلف را مورد مطالعه و بررسی قرار میداد. از تمامی خرافات و کارهای ناپسند میان مردم به دور بود و از آنها اجتناب میکرد. سپس با بصیرت و آگاهی در امور مربوط به خود و مردم با آنان زندگی میکرد؛ هر امر نیکی را میدید در آن مشارکت میکرد و اگر نیکی در آن نمیدید، گوشهگیری میکرد. وی شراب نمینوشید، گوشت حیواناتی که برای بتها قربانی میشد، نمیخورد، در روزهای عید و مناسبات مختلف برای بتها حضور پیدا نمیکرد، بلکه وی در همان اوایل جوانیاش از این معبودهای باطل متنفر و بیزار بود تا جایی که چیزی در نظرش مبغوضتر و ناپسندتر از اینها نبود و حتی بر شنیدن سوگند به لات و عزی صبر نمیکرد و حاضر به شنیدن آن نمیبود [۲۸].
بخاری از جابر بن عبدالله روایت کرده و میگوید: هنگامی که کعبه بازسازی شد، پیامبر صو عباس رفتند تا سنگها را بیاورند و در دیوار کعبه قرار دهند. عباس به پیامبر صگفت: جامهات را بر گردنت نِه تا از سنگها محفوظ شوی. در این هنگام پیامبر صبر زمین افتاد و چشمانش به آسمان خیره شد سپس به هوش آمد و گفت: «جامهام، جامهام» پس جامهاش را محکم بست، در روایت دیگری آمده است: پس از آن دیگر عورتش دیده نشد [۲۹].
رسول الله صدر میان قومش با بهترین فضایل و مکارم اخلاق متمایز بود، او بهترین قومش در جوانمردی، حلم، راستگویی، پاکدامنی، نیکوکاری، وفای به عهد و امانتداری بود، تا جایی که قریش وقتی این مکارم و محاسن را در او دیدند، او را «أمین» لقب دادند. ایشان همانگونه بود که أم المومنین خدیجه فرمود: تو صله رحم و پیوند خویشاوندی را به جای میآوری و راستگو هستی و یتیمان را حمایت میکنی و برای بینوایان و مستمندان طلب معاش میکنی و مهماننوازی میکنی و یاران و طرفداران حق را کمک و یاری میکنی [۳۰].
[۲۸] سخنش با بحیرای راهب بر آن دلالت دارد؛ نگا: ابن هشام، ۱/۱۲۸. [۲۹] متفق علیه. بخاری در مبحث مناقب، باب «بنیان الکعبه»، شماره ۳۸۲۹؛ و مسلم در مبحث حیض، باب «الإعتناء بحفظ العورة، شماره ۳۴۰؛ و احمد به شماره ۱۳۷۲۷ آن را روایت کردهاند. [۳۰] متفق علیه. بخاری در مبحث بدء الوحی، باب «بدء الوحی»، شماره ۴؛ و مسلم در مبحث الإیمان، باب «بدء الوحی إلى رسول الله ص، شماره ۱۶۰ آن را روایت کردهاند.