دختر رسول خدا صو دختر دشمن خدا با همديگر جمع نميشوند
در روزی از روزها علیسدختر ابوجهل را خواستگاری کرد. وقتی پیامبر صاین خبر را از طریق دخترش فاطمه لشنید، خیلی ناراحت شد.
از مسور بن مخرمه روایت شده است که وی از رسول خدا صروی منبر شنید که آن حضرت میفرمود: «بنی هاشم بن مغیره از من اجازه گرفتهاند که دخترشان را به ازدواج علی بن ابیطالب درآورند. من این اجازه را به آنان نمیدهم. این اجازه را به آنان نمیدهم. این اجازه را به آنان نمیدهم. مگر اینکه پسر ابوطالب دوست داشته باشد که دخترم را طلاق دهد و با دختر آنان ازدواج کند، چون دخترم پاره تن من است. هرچه برایش ناپسند باشد، برای من هم ناپسند است و هرچه او را اذیت کند، مرا نیز اذیت میکند» [۲۱۰].
در روایتی از مسلم است: «... وإني لست أحرم حلالاً وأحل حراماً، ولكن، والله! لا تجتمع بنت رسول اللهج وبنت عدو الله مكاناً واحداً أبداً»:«... من حلالی را حرام، حرامی را حلال نمیکنم. ولی به خدا قسم! دختر رسول خدا صو دختر دشمن خدا هرگز در یک مکان جمع نمیشوند».
همچنین در روایتی از مسلم آمده است: از مسور بن مخرمه روایت است که علی بن ابیطالب دختر ابوجهل را خواستگاری کرد در حالی که فاطمه دختر رسول خدا صهنوز نزدش بود. وقتی فاطمه این خبر را شنید، نزد پیامبر صآمد و به او گفت: «قوم تو میگویند که تو برای دخترانت ناراحت نمیشوی و چیزی نمیگویی. و این علی قصد دارد با دختر ابوجهل ازدواج کند».
مسور گوید: آنگاه پیامبر صبرخاست و موقع خواندن خطبه پس از شهادتین فرمود: «اما بعد؛ من دخترم را به ازدواج ابوالعاص بن ربیع درآوردم. او با من صحبت کرد و مرا تصدیق نمود. و فاطمه پاره تن من است، و من دوست ندارم چیزی وی را بیازارد. به خدا قسم! دختر رسول خدا و دختر دشمن خدا هرگز نزدِ یک مرد جمع نمیشوند».
مسور گوید: پس علی، خواستگاری را ترک کرد و دنبالش نرفت [۲۱۱].
[۲۱۰] مسلم در مبحث «فضائل الصحابة»، باب: «فضائل فاطمة بنت النبی ص»، به شماره ۲۴۴۹/۹۳ آن را روایت کرده است. [۲۱۱] امام نووی مىگوید : علماء معتقدند که این حدیث نشاندهنده تحریم اذیت و آزار پیامبر صدر هر حال و به هر شکل و صورت است هرچند آنچه که این اذیت و آزار را به وجود مىآورد، در اصل مباح باشد و خود پیامبرص زنده باشد. و این برخلاف غیر پیامبر صاست. آنان مىگویند: پیامبر صبا این فرمودهاش: «لست أحرم حلالاً»: «من حلالى را حرام نمىکنم» مباح بودن ازدواج علی با دختر ابوجهل اعلام کرده است، ولى از جمع میان دختر خود و دختر ابوجهل به خاطر دو علت منصوص نهى فرموده است: اول ـ این امر منجر به اذیت فاطمه مىشود پس در این صورت پیامبر صهم اذیت مىشود و هر کس پیامبر صرا اذیت کند، هلاک و بدبخت و زیانمند مىشود؛ در نتیجه پیامبر صبه خاطر شفقت و دلسوزى فوقالعادهاش بر علی و فاطمه، از آن نهى کرده است. دوم ـ ترس فتنه بر فاطمه به سبب حسادت. (مسلم بشرح النووی، ۱۶/۴).