آرام باشید، او صفیه است
این موضعگیری با عظمتی است که جایگاه صفیه لرا در قلب پیامبر صروشن میسازد و نیز میزان شفقت و دلسوزی و مهربانی پیامبر صدر حق امتش را روشن میسازد.
از صفیه بنت حُیی روایت شده است گوید: پیامبر صدر حال اعتکاف بود. شب نزدش رفتم تا او را ببینم. با وی صحبت کردم سپس برخاستم تا به خانه برگردم. پیامبر صهمراه من برخاست تا مرا به خانهام برگرداند. منزل صفیه در خانه اسامه بن زید بود. دو مرد انصاری از آنجا عبور کردند، وقتی پیامبر صرا دیدند، به سرعت رفتند. آنگاه پیامبر صفرمود: «عَلَى رِسْلِكُمَا إِنَّهَا صَفِيَّةُ بِنْتُ حُيَىٍّ» «آرام باشید، او صفیه بنت حُیی است». آن دو مرد گفتند: سبحان الله! ای رسول خدا.
پیامبر صفرمود: «إِنَّ الشَّيْطَانَ يَجْرِى مِنَ الإِنْسَانِ مَجْرَى الدَّمِ وَإِنِّى خَشِيتُ أَنْ يَقْذِفَ فِى قُلُوبِكُمَا شَرًّا، وْ قَالَ شَيْئًا» [۱۷۳] [۱۷۴]: «همانا شیطان مثل خون در وجود انسان جریان دارد، و من ترسیدم که شیطان در قلب شما، بدی یا [فرمود:] چیزی بیندازد».
[۱۷۳] مسلم در مبحث «السلام»، به شماره ۲۱۷۵/۲۴ آن را روایت کرده است. [۱۷۴] امام نووی میگوید: در این حدیث چندین فایده وجود دارد: یکی، بیان نهایت شفقت و دلسوزی پیامبر ص، بر امتش و مراعات مصالحشان و صیانت و مصون ماندن دلها و اعضایشان است. او نسبت به مؤمنان، مهربان و دلسوز بود، و ترسید که شیطان در قلب آن دو مرد، وسوسه ایجاد کند در نتیجه هلاک شوند؛ چون بدگمانی نسبت به پیامبران بنا به اجماع مسلمانان کفر است، و ارتکاب گناهان کبیره از پیامبران جایز نیست. یکی دیگر از فواید حدیث مذکور این است که هر کس چنین گمانی به پیامبر صداشته باشد، کفر ورزیده است. فایده دیگر حدیث مذکور، این است که زن میتواند در شب یا روز از شوهر معتکفش دیدن کند، و در این صورت اعتکافش هیچ اشکالی ندارد اما زیاد نشستن زن و لذت بردن از سخنان زن مکروه است تا منجر به جماع یا بوسه یا چیزهایی از این قبیل که اعتکاف را باطل میکند، نشود. یکی دیگر از فواید حدیث فوق این است که دوری از دچار شدن به بدبینی درباره انسان، و عذر آوردن به عذرهای صحیح مستحب است. و اینکه چه بسا انسان در ظاهر ممکن است کار ناپسندی انجام دهد که در واقع حق و درست است، و گاهی ممکن است نتواند حال و وضعیتش را توضیح دهد که بدبینی را دفع کند. فایده دیگر حدیث فوقالذکر، آمادگی برای محفوظ بودن از مکاید و نیرنگهای شیطان است، چون او همانند خون در وجود انسان جریان دارد، پس انسان برای دوری از وسوسهها و شرّش آماده میشود. در این عبارت: «پس پیامبر صبرخاست تا مرا به خانهام برگرداند»، جواز رفتن معتکف همراه زنش مادام که از مسجد خارج نشود، میباشد. و در حدیث نیامده که پیامبر صاز مسجد خارج شده است. (مسلم بشرح النووی، ۱۴/۲۲۳-۲۲۴).