همانا اسلام آوردن عمر مایه فتح و پیروزی اسلام بود
وقتی که خورشید اسلام بر سرزمین جزیرة العرب طلوع کرد و عمر همچنان بر شرک بود، پیامبر صآرزو میکرد که عمر اسلام آورد تا شوکت و اقتداری علیه مشرکان باشد و آنان را بترساند. پیامبر صمیفرمود: «اللَّهُمَّ أَعِزَّ الْإِسْلَامَ بِأَحَبِّ هَذَيْنِ الرَّجُلَيْنِ إِلَيْكَ بِأَبِي جَهْلٍ أَوْ بِعُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ قَالَ وَكَانَ أَحَبَّهُمَا إِلَيْهِ عُمَرُ» [۸۸]: «خدایا! اسلام را با محبوبترین این دو مرد در نظرت عزت ده: با ابوجهل بن هشام، یا با عمر بن خطاب. راوی گوید: محبوبترین آن دو مرد در نزد خداوند عمر بن خطاب بود». یعنی عمر بن خطاب اسلام آورد و خداوند به وسیله او اسلام را عزت و اقتدار داد.
اسلام آوردن عمر سبب بزرگی برای ظهور و قدرت و توان اسلام بود. چون عمر در توان و قدرت و شجاعت برجسته بود، و به خاطر خدا از ملامت هیچ ملامت کنندهای نمیترسید.
عبدالله بن مسعود میگوید: همانا اسلام آوردن عمر، مایه فتح و پیروزی اسلام بود، و هجرتش مایه نصرت و پیروزی اسلام بود، و خلافتش مایه رحمت بود. ما کنار کعبه نماز نمیخواندیم تا این که عمر اسلام آورد. پس وقتی که عمر اسلام آورد، با قریش پیکار و مبارزه کرد تا این که کنار کعبه نماز خواند و ما هم همراهش نماز خواندیم [۸۹].
این چنین اسلام وارد این خانه مبارک شد تا پناهگاهی محکم شود که از اسلام و مسلمانان پشتیبانی و حمایت کند.
این چنین، خانواده مبارکِ عمر در سایه این دین عظیم و در کنار این پیامبر گرامی صزندگی کرد، تا از سرچشمه پاک سیراب شوند و از سنت و سیرت و اخلاق و عبادت و سلوک و مهر و محبت پیامبر صیاد بگیرند.
[۸۸] ترمذی به شماره ۳۶۸۳ آن را روایت کرده، و آلبانی در «صحیح سنن الترمذی» به شماره ۲۹۰۷ آن را صحیح دانسته است. [۸۹] ابن سعد در «الطبقات»، ۱/۲۷۰؛ و حاکم در «المستدرک»، ۳/۸۳-۸۴ آن را روایت کردهاند. و حاکم میگوید: اسناد این حدیث صحیح است ولی بخاری ومسلم آن را روایت نکردهاند، و ذهبی هم با او موافقت کرده است.