در کنار انصار
زینب لدر کنار خواهران دینیاش از زنان انصار زیباترین روزهای زندگیاش را گذراند... چه بگوییم راجع به انصار پس از اینکه خداوند دربارهشان میفرماید:
﴿وَٱلَّذِينَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِيمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ يُحِبُّونَ مَنۡ هَاجَرَ إِلَيۡهِمۡ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمۡ حَاجَةٗ مِّمَّآ أُوتُواْ وَيُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ كَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞۚ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٩﴾ [الحشر: ۹].
«و برای کسانی است که در این سرا (سرزمین مدینه) و در سرای ایمان پیش از مهاجران مسکن گزیدند، هر مسلمانی را به سویشان هجرت کند دوست دارند، و در دل خود نیازی به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمیکنند، و آنها را بر خود مقدم میدارند هرچند خودشان بسیار نیازمند باشند، و کسانی که از بخل و حرص نفس خویش بازداشته شدهاند، رستگارانند».
زینب، جایگاهی عالی را میان زنان اشغال کرد؛ او پناهگاه مستمندان و نیازمندان بود، مال و کالاها را به آنان میبخشید، چون به یقین میدانست که انسان مؤمن به ناچار باید نهال خیر و نیکی را در دنیا بکارد تا نعمتها را در آخرت بچیند.
زینب، زنی بسیار روزهدار و شب زندهدار بود؛ روزها را روزه میگرفت و شبها را احیا میکرد و با پروردگارش مناجات و راز و نیاز میکرد و در پیشگاه او گریه میکرد. و نسبت به مردم پیرامون خود، نیکی و احسان میکرد؛ خیر و نیکی را برای همه مردم دوست میداشت، گویی خداوند ـ ﻷـ این اهلیت را به وی میدهد تا بعداً مادر مؤمنان شود.