وفات پيامبر محبوب ص
علاوه بر رویدادهای عظیمی که پیش آمد و اشاره داشتند که وفات پیامبر صنزدیک است، علامات و نشانههایی هم بودند که به چنین امری اشاره داشتند؛ فتح مکه، ام القری در سال هشتم هجری برای مسلمانان تحقق یافت؛ در سال نهم هجری هیأتها و گروههای مختلفی روی آوردند که اسلام میآوردند یا با دست خود جزیه میدادند در حالی که ذلیل و خوار بودند؛ لشکر اسلام که پیامبر صهمراه آن خارج شد، سپاهیان روم را ترساند تا جایی که از رویارویی با سربازان اسلام فرار کردند؛ جزیرة العرب اسلام آورد. و همه اینها پس از ده سال جهاد مستمر و پی در پی پیامبر صو صحابه بزرگوارش ش بود. همه اینها علامات و نشانههایی بودند که به تمام شدن وظیفه رسول الله صاشاره میکردند. پیامبر صرسالت الهی را به مردم رساند، امانت دین را ادا کرد، خیرخواه و دلسوز امتش بود، تاریکیها را زدود، و مردم بر راه روشن قرار گرفتند که شب آن همانند روزش است و جز انسان بدبخت و تیرهروز کسی از آن منحرف نمیشود. پیامبر صخودش به نزدیک شدن زمان وفاتش اشاره میکرد:
از آن جمله، روایتی است که امام احمد از معاذ روایت کرده که معاذ گوید: وقتی رسول خدا صاو را به یمن فرستاد، رسول الله صهمراهش بیرون رفت و به او وصیت و سفارش میکرد، و معاذ سوار بود و رسول الله صکنار سواریاش پیاده حرکت میکرد. وقتی پیامبر صسفارشهای خود را به معاذ کرد، فرمود: «يَا مُعَاذُ إِنَّكَ عَسَى أَنْ لاَ تَلْقَانِى بَعْدَ عَامِى هَذَا أَوْ لَعَلَّكَ أَنْ تَمُرَّ بِمَسْجِدِى هَذَا أَوْ قَبْرِى. فَبَكَى مُعَاذٌ جَشَعاً لِفِرَاقِ رَسُولِ اللَّهِ ج ثُمَّ الْتَفَتَ فَأَقْبَلَ بِوَجْهِهِ نَحْوَ الْمَدِينَةِ فَقَالَ: إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِىَ الْمُتَّقُونَ مَنْ كَانُوا وَحَيْثُ كَانُوا» [۲۴۳]: «ای معاذ! شاید تو پس از امسال، مرا نبینی، یا شاید از کنار این مسجد من و قبرم عبور کنی. معاذ از ترس مفارقت رسول الله صگریه کرد. سپس صورتش را به سمت مدینه کرد و فرمود: همانا نزدیکترین مردمان به من، پرهیزگاران هستند، هر کس و در هر جا باشند».
همچنین از جمله این نشانهها، این بود که پیامبر صهر ساله ده روز از ماه رمضان اعتکاف میکرد، در سال دهم هجری، بیست روز اعتکاف کرد. جبرئیل در هر رمضان، یک بار قرآن را بر او عرضه میکرد، و در آخرین سال از حیات مبارکش، دو بار قرآن را بر او عرضه کرد.
پیامبر صدر سال دهم هجری برای حج خارج شد و فرمود: «خُذُوا عَنِّى مَنَاسِكَكُمْ لَعَلِّى لاَ أَرَاكُمْ بَعْدَ عَامِى هَذَا»: «مناسک و اعمال حجتان را از من بگیرید شاید من پس از امسال شما را نبینم». و شروع به خداحافظی کردن با مردم نمود [۲۴۴].
در عرفه این آیه بر او نازل شد: ﴿ٱلۡيَوۡمَ يَئِسَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمۡ فَلَا تَخۡشَوۡهُمۡ وَٱخۡشَوۡنِۚ ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا﴾[المائدة: ۳]. «امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مایوس شدند؛ بنابر این، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم-».
و از جمله این اشارات قوی، حدیثی است که ابوسعید خدری سآن را روایت کرده گوید: پیامبر صبرای مردم خطبه خواند و فرمود: «إِنَّ اللَّهَ خَيَّرَ عَبْدًا بَيْنَ الدُّنْيَا وَبَيْنَ مَا عِنْدَهُ فَاخْتَارَ ذَلِكَ الْعَبْدُ مَا عِنْدَ اللَّهِ»: «همانا خداوند، بندهای را میان دنیا و میان آنچه که نزد خداست، مخیر کرده و آن بنده، آنچه را که نزد خداست، برگزید». راوی گوید: ابوبکر گریه کرد و ما از گریهاش تعجب کردیم، چون او گریه کرد به خاطر اینکه رسول الله صاز بندهای خبر میداد که مخیر شده است؛ پس رسول الله صبود که میان دنیا و میان آنچه که نزد خداست، مخیر شده است. و ابوبکر از همه ما عالمتر به این مطلب بود» [۲۴۵].
[۲۴۳] احمد آن را از معاذ روایت کرده، و آلبانی در «صحیح الجامع»، به شماره ۲۰۱۲ آن را صحیح دانسته است. [۲۴۴]مسلم در مبحث «الحج»، ۸/۱۷۲-۱۹۴،به شماره ۱۲۹۷ آن را روایت کرده است. [۲۴۵] احمد در مسند خود، ۳/۱۸؛ و ابن ابی شیبه، ۱۲/۶ آن را روایت کردهاند. این حدیث از طرق دیگرى در صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده است.