خورشید اسلام در قلب خنساء طلوع میکند
خداوند چنین اراده کرد که ابر ایمان بالای سر خنساء بایستد و آبش را در قلب او بریزد؛ در نتیجه ایمان پرده دلش را لمس کند و حیات حقیقی در آن راه یابد. ناگهان غبار جاهلیت را پاک کرد و پرچم توحید را در دست گرفت تا تمام هستی درسی را یاد گیرد که تاریخ در طی عصرها و زمانها آن را فراموش نمیکند.
خنساء همراه قومش از طایفه بنی سلیمان به سوی اسلام روی آوردند و به اتفاق آنان اسلام آورد و به خاطر تمام خیرهائی که از دست داد، به خاطر عمری که دور از این نور سپری شد، غصه خورد اما تصمیم جدی گرفت که فرصتهای از دست رفته را جبران کند و تمام دارائیاش را جهت نصرت و یاری این دین عظیم، فدا کند.
آیا به شما نگفتم که اسلام او را به طرز شگفتانگیزی ساخت که قلم از وصف آن ناتوان است.