جبران ما فات
پس از آنکه عباس، اسلامش را آشکار کرد، ملازم و همراه پیامبر صبود و هرگز از او جدا نمیشد. در جنگها و موقعیتهای حساس همراه پیامبر صحضور داشت و آرزو میکرد که جان و مال و تمام دارائیاش را فدای آن حضرت کند.
در روز حُنین، وقتی مردم شکست خوردند و از اطراف پیامبر صپراکنده شدند، عباس ملازم و همراه پیامبر صبود و از او جدا نمیشد.
عباس سمیگوید: وقتی مسلمانان و کفار با هم برخورد کردند، مسلمانان عقبنشینی کردند. و رسول الله صاسترش را در جلو کفار میدواند و من افسار استر رسول الله صرا میگرفتم و آن را میکشیدم تا سرعت نگیرد. و ابوسفیان شتر آن حضرت را گرفته بود. آنگاه رسول خدا صفرمود: «ای عباس! اصحاب بیعت رضوان را صدا بزن» [۳۶۳]. عباس ـ که مردی بلند آواز بود ـ میگوید: با صدای بلند گفتم: اصحاب بیعت رضوان کجایند؟ عباس گفت: به خدا قسم، وقتی صدایم را شنیدند، دلم برایشان سوخت» [۳۶۴].
[۳۶۳] همانطور که گفته شد اصحاب بیعت الرضوان، هزار و چهارصد نفر بودند. آنان بر سر مرگ با پیامبر صبیعت کردند. خداوند از ایمان و صداقت در دلهایشان، آگاهی داشت، از این رو از آنان راضی و خشنود شد. و از آن حضرتص به ثبوت رسیده که فرمودند: «هیچ یک از کسانی که زیر آن درخت بیعت کردند، داخل آتش جهنم نمیشوند». [۳۶۴] مسلم در مبحث الجهاد و السیر، ۱۲/۱۱۳-۱۱۷ آن را روایت کرده است.