أم أبیها (مادر پدرش)
فاطمه بر روی سفره پاکی و پاکیزگی، چشمش را باز کرد و در دامن پاکترین پاکان میان نمازها و تسبیحاتی که از دهان پدر و مادرش بیرون میآمد، بزرگ شد. و این در شکلگیری شخصیت بینظیرش میان زنان اهل بیت ـ رضی الله عنهن ـ تأثیر بزرگی داشت. چون زهرا ـ تقریباً ـ در خانه پدر و مادرش تنها بود، از آن جهت که بزرگترین خواهرانش، زینب و سپس رقیه ازدواج کردند و غیر از ام کلثوم که کمی بزرگتر از فاطمه بود، کسی در خانه پدر و مادرش نماند.
فاطمه در برترین باغهای دو قلب بزرگ: قلب پدرش و قلب مادرش، از مهربانی و دلسوزیشان بهرهمند بود و از شکوفه باغهایشان، محبت و عطوفت و دلسوزی و مهربانی را چید، و از شفقت و مهربانی آن دو بهرهمند شد، چون در خانه محمدی کوچکترین فرزند پاک بود.
فاطمه زهرا، در بهشت پدر و مادرش، جایی والا مهیا کرد، و از آنان چیزهایی را یاد گرفت که دختر جوان دیگری در مکه یا جاهای دیگر یاد نمیگرفت؛ آیاتی از قرآن کریم یاد گرفت. وحی که بر رسول امین، محمد صنازل میشد، به عنوان بارانی بر سر او بود.
پس فاطمه زهرا در گهواره ایمان، بزرگ شد. به همین خاطر او درونی آرام، قلبی قوی، باطنی پاک داشت که جز ایمان چیزی را نمیشناخت و جز ایمان چیزی او را نمیشناخت.
فاطمه زهرا در آن خانه مبارک ـ به تدریج ـ دانست که او سلاله شرف و بزرگواریای است که هرگز پایین نمیآید، و سلاله جایگاهی است که از بین نمیرود، و سلاله پاکیای است که منحرف نمیشود. علاوه بر همه اینها، از اصالت خانوادگی و ریشهدار بودن نسب، نجیبزادگی و نیک سرشتی، صفات پسندیده و ستوده، و محاسن زیبا برخوردار بود. در نتیجه میان دختران قومش و بلکه میان دختران سراسر دنیا، بینظیر و یگانه بود.
پس از وفات خدیجه، مادر زهرا، فاطمه زهرا امور و کارهای خانه نبوی را انجام میداد و از پدر گرامیاش مراقبت و مواظبت میکرد و عطوفت و محبتش را نثار وی میکرد تا جایی اصحاب رسول الله صوی را «ام النبی» (مادر پیامبر ص) یا «ام ابیها» (مادر پدرش) صدا میزدند [۱۸۱].
[۱۸۱] نساء أهل البیت، ص ۵۳۳-۵۳۴.