همانا خداوند به من امر کرد که فاطمه را به ازدواج علی درآورم
در سال دوم هجری، علی با فاطمهلازدواج کرد و نزد او رفت. و این امر به دنبال غزوه بدر بود.
آن حضرت فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي أَنْ أُزَوِّجَ فَاطِمَةَ مِنْ عَلِيٍّ» [۱۹۵]: «همانا خدا به من امر کرد که فاطمه را به ازدواج علی درآورم».
از علی بن ابیطالب روایت شده است که میگوید: از پیامبر ص، دخترش فاطمه را خواستگاری کردم. راوی میگوید: علی پیراهنش و بعضی از وسایلش را فروخت و همگی به هشتاد و چهار درهم رسید. و پیامبر صدستور داد که دو سوم آن را در خوشبویی و یک سوم را در لباسها صرف کند. پیامبر صآب دهانش را در ظرف آبی ریخت و به آنان دستور داد که در آن غسل کنند.
راوی میگوید: و پیامبر صبه فاطمه امر کرد که تا او (پیامبر ص) نیامده به فرزندش شیر ندهد. راوی گوید: فاطمه قبل از اینکه پیامبر صبیاید، به حسین شیر داد.
اما در مورد حسن، پیامبر صچیزی را در دهانش نهاد که ما نمیدانیم چه بود؛ در نتیجه حسن، عالمتر از حسین بود [۱۹۶].
او، فاطمه دختر رسول الله ص، سرور و بزرگ اولین و آخرین بود و با وجود این، مهریهاش، زره شمشیرشکن و سنگین علی بود. پس فاطمه به همراه یک عدد چادر مخمل، یک عدد نازبالش از پوست چرمی که کنارهایش پوست درخت خرما بود، یک عدد مشک شیر، یک عدد غربال، یک عدد لیوان، یک عدد سنگ آسیاب و دو کاسه به همسری علی در آمد. فاطمه نزد علی رفت و بستری غیر از پوست قوچ نداشت که هر دو در شب روی آن میخوابیدند و در روز شتر آبکش را بر روی آن علف میدادند. و فاطمه خدمتکار خودش بود.
ابن جوزی گوید: به خدا قسم، این هیچ ضرری به فاطمه نرسانید [۱۹۷].
خداوند پلیدی را از فاطمه و از خانهاش دور کرد و او را پاک گردانید. و «پیامبر ص» فاطمه را دوست میداشت و او را گرامی میداشت و با دیدن فاطمه خوشحال میشد فضایل و بزرگیهای فاطمه خیلی زیادند؛ او صابر، متدین، خیر، سنگین و پاکدامن، قانع و شکرگذار خداوند بود» [۱۹۸].
[۱۹۵] هیثمی در «مجمع الزوائد»، به شماره ۱۵۲۰۸ میگوید: طبرانی آن را روایت کرده و راویانش ثقهاند. [۱۹۶] هیثمی در «مجمع الزوائد»، به شماره ۱۵۰۳۰ میگوید: ابویعلی آن را روایت کرده و راویانش، ثقهاند. [۱۹۷] التبصرة، ۱/۴۵۲. [۱۹۸] السیر، ۲/۱۱۹.