شجرهای مبارک
قبل از اینکه با سیرت مبارک اسماء زندگی کنیم، هرگز از یاد نمیبریم که نور و روشنائی را بر آن درختی که مجد و عظمت و بزرگی را در خود جمع کرده، بیندازیم. آن درختی است که ریشه و تنه آن ثابت است. اما شاخههایش به اطراف و نواحی آسمان رسیده تا جایی که ستارههای جوزاء را در آغوش گرفتهاند.
پدرش، بهترین کسی است که پس از پیامبران و فرستادگان الهی، خورشید بر او طلوع کرده است. او اولین ده نفری است که به بهشت مژده داده شدند. او ابوبکر صدیقساست.
شوهر خواهرش، سرور اولین و آخرین، محمد بن عبدالله صاست.
خواهر پدریاش، امالمؤمنین عایشه لمیباشد.
پدربزرگ پدریاش، ابوقحافه کسی است که اسلام آورد و به افتخار همراهی و همنشینی پیامبر صنائل آمد.
مادربزرگ پدریاش، ـ ام الخیر ـ سلمی دختر صخر کسی است که اسلام آورد و به افتخار همراهی و همنشینی پیامبر صنائل آمد.
سه عمهاش ـ که همگی از زنان صحابی بودند ـ عبارتند از: ام عامر، قریبه، و ام فروه ـ دختران ابوقحافه .
شوهرش، یار و یاور رسول خدا صو پسرعمه پیامبر و یکی از ده نفری است که به بهشت مژده داده شدند و اولین کسی است که در راه خدا شمشیر کشید... او زبیر بن عوامساست.
پسرش، که خلیفه بود «عبدالله بن زبیر» است؛ کسی که یکی از بزرگان و دلاورمردانِ عبادت و جهاد بود.
برادر شقیقش، عبدالله یکی از صحابه نجیب است.
برادر پدریاش، عبدالرحمن برادر شقیق عایشه ـ است. او از شجاعان و دلاورمردان و تیراندازان بود.
به همین خاطر گفتهاند: در هیچ خانهای از خانههای صحابه، چهار نفر یافت نمیشود که پیامبرصرا دیده باشند و همهشان صحابی باشند و بعضیشان پسر بعضی دیگر باشند به جز خانه ابوبکر، که اسماء و پدرش و پدربزرگش و پسرش، یعنی پسر زبیر هر چهار نفرشان، صحابیاند. خداوند از همهشان راضی باد!.
پس چه بگوییم راجع به آن درخت مبارکی که «اسماء» از تنه آن بیرون آمده و میان شاخههایش زیسته است؟!.