٣٤- باب النّهی عن الجسم والصورة
بدان که چون احادیث این باب – همچون باب قبل – موافق عقل بوده و با قرآن کریم مخالف نیست با متن احادیث مخالف نیستیم. البتّه به جهت ضعف سند، به صدور آنها از ائمّه مطمئن نیستیم. این باب ٨ روایت دارد که هر دو «محمّدباقر» هیچیک را صحیح ندانستهاند، ولی مجلسی حدیث اوّل را ـ علی رغم وجود «علیّ بن أبی حمزۀ بطائنی» ـ موثّق شمرده است.
احادیث این باب همگی در باب «أنّه عزّ وجلّ لیس بجسم ولا صورة» در کتاب «التّوحید» شیخ صدوق نیز آمده است[٣٧٥].
١٢٨٧٩از احادیث یک و چهارم و ششم معلوم میشود تعریف و تمجیدهایی که از «هِشام بن حَکَم» کردهاند، صحیح نیست بلکه خلاف آن ـ از احادیث مذکور ـ ظاهر است. و بنا به حدیث اول معلوم میشود که از افتراء بر امام ÷ نیز اباء نداشته است. وی مورد نفرین و مخالفت امام قرار گرفته است. او را قبلاً معرفی کردهایم[٣٧٦]. و در اینجا نیز یک نمونه از اباطیل او را میآوریم: وی از قول امام صادق ÷ نقل کرده که آن حضرت دربارۀ آیۀ ١٥٨ سورۀ انعام فرموده: منظور از آن اقرار به پیامبران و اوصیاء ایشان خصوصاً امیرالمؤمنین ÷ است که خداوند فرموده، ایمانش او را سود ندهد زیرا ایمانش [بدون چنین اقراری] سلب شده است.
اوّلاً: منظور از لفظ قبل در آیۀ مذکور پیش از مرگ و قبل از ظهور برخی از آیات الهی مقارن و یا اندکی قبل از قیامت است نه در زمان میثاق. ثانیاً: اگر قوام و بقای ایمان مؤمن مشروط به ایمان و اقرار به ولایت علی ÷ است و عدم آن موجب سلب ایمان میشود پس چرا قرآن دریغ کرده و این امر را به وضوح تبیین نفرموده و بیان آن را بر عهدۀ این حدیث مجهول نهاده است؟!
[٣٧٥]- التّوحید، شیخ صدوق، تصحیح وتعلیق السّیّدهاشم الحسینیّ الطّهرانی، مکتبة الصّدوق، صفحه٩٧ به بعد.
[٣٧٦]- ر. ک. صفحه ١١٥ کتاب حاضر.