عرض اخبار اصول بر قرآن و عقول - بت شکن- جلد اول

فهرست کتاب

٧٠- باب أنّ الأئمّة علیهم السلام خلفاء الله عزّوجلّ فی أرضه وأبوابه الّتی منها یؤتى

٧٠- باب أنّ الأئمّة علیهم السلام خلفاء الله عزّوجلّ فی أرضه وأبوابه الّتی منها یؤتى

کلینی در این باب ٣ حدیث آورده که هر دو «محمّدباقر» هیچ یک را صحیح ندانسته‌اند و مجلسی به ضعف هر سه تصریح کرده است! جالب اسـت که علمای ما ـ چنانکه ذکر شد ـ از «بخاری» انتقاد می‌کنند که وی گاهی احادیثی می‌آورد که با عنوان باب متناسب نیست، امّا به روی خود نمی‌آورند که کلینی بارها ابوابی تشکیل می‌دهد که حتّی یک حدیث صحیح در آنها مذکور نیست! نعوذ بالله من الحمیّة والتّعصب. باب ٧٠ نمونه‌ای از اینگونه ابواب است.

٢٠٤١٣١* حدیث ١- تعدادی از ضعفاء از جمله «معلی بن محمد» که به قول نجاشی مضطرب‌الحدیث والمذهب، و راوی قصّۀ شیردادن ابوطالب و٣٣ روایت باب مفتضح ١٦٥ کافی است، روایت نخست باب ٧٠ را نقل کرده‌اند. روایات «مُعَلّی» چنانکه در صفحات گذشته نیز ملاحظه کرده‌اید غالباً خرافی است. نمونه‌ای از اباطیل او حدیث دوّم باب ٨٥ کافی است که در اینجا ذکر می‌کنیم[٥٨٢]. حدیث مذکور مرفوع است و جُز او راوی دیگری ندارد و مسؤولیّت آن تماماً بر عهدۀ «معلّی» است. وی بی‌آنکه نام امامی را ذکرکند، مدّعی‌است که آیۀ مکرّرسوۀ «الرّحمان» چنین بوده است: «فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ، أبالنّبيّ أم بالوصيّ تکذبان» و می‌خواهد بگوید ـ نعوذبالله ـ آیه‌ای از قرآن حذف شده است! در حالی که سورۀ «الرّحمان» مکّی است و در آن زمان بحث وصایت هنوز مطرح نبود تا کسی آن را تصدیق یا تکذیب کند.

خوانندۀ محترم توجّه کن که کلینی این روایت را بدون هیچ تذکّر و یا مخالفتی در کتابش آورده که مدّعی است حاوی الآثار الصّحیحة عَن الصّادقین است!!

قصّۀ پنجم باب ١٧٥ کافی نیز از «معلّی» است که مدّعی معجزه و علم غیب برای امام است و بطلان اینگونه قصّه‌ها را بارها در کتاب حاضر اثبات کرده‌ایم و تکرار نمی‌کنیم.

آری، امثال «معلّی» ادّعا کرده‌اند که امام رضا ÷ فرمود: أئمّه خلفا و جانشینان خداوند ـ عزّوجلّ ـ در زمین‌اند!!

[٥٨٢]- هر دو «محمّدباقر» هیچ یک از روایات باب ٨٥ را صحیح ندانسته‌اند و مجلسی به ضعف همگی آنها تصریح نموده است. باب ٨٥ کافی را می‌توان باب «معلّی بن محمّد» نامید زیرا هر چهار روایت باب مذکور از اوست. باب مذکور نیز همچون باب٧٠ نمونه‌ای دیگر از ابواب کافی است که حتی یک حدیث صحیح ندارد! البتّه فراموش نشود که این اباطیل را حسین بن محمّد الأشعری برای کلینی آورده است.