عرض اخبار اصول بر قرآن و عقول - بت شکن- جلد اول

فهرست کتاب

٨٥- باب أنّ النّعمة الّتی ذکرها الله عزّوجلّ فی کتابه الأئمّة علیهم السلام

٨٥- باب أنّ النّعمة الّتی ذکرها الله عزّوجلّ فی کتابه الأئمّة علیهم السلام

٢١٦این باب مشتمل است بر چهار حدیث که آقای بهبودی هیچ یک را صحیح ندانسته و مجلسی نیز هر چهار حدیث را ضعیف دانسته است. تعدادی از رُوات این باب بسیار ضعیف‌اند، از قبیل «محمّد بن جمهور» و «محمّد بن اُورَمَه» و «علیّ بن حسّان هاشمی» و «عبدالرّحمان بن کثیر هاشمی» که در صفحات پیشین معرّفی شده‌اند. بقیّه نیز وضع خوبی ندارند از جمله «بِسطام بن مُرَّه» که توثیق نشده و «سعد الإسکاف» که ناووسی‌مذهب است و کارش قصّه‌گویی برای مردم بوده و ضعیف شمرده می‌شود. قصّۀ اوّل و سوّم باب ١٥٥ نیز از اوست.

این باب را ـ چنانکه گفته‌ایم ـ باید باب «معلی بن محمد» نامید زیرا هر چهار حدیث را او نقل کرده است. حدیث دوّم این باب از قول هیچ امامی نیست و مسؤولیّت روایت مذکور تماماً بر عهدۀ اوست! تعجّب است که کلینی این حدیث را در کتابی آورده است که به قول خودش به عنوان «الآثار الصّحیحة عن الصّادقین» تألیف کرده است!!

* حدیث ١ و٤ - معلوم نیست «سَعد» ناووسی‌مذهب که معاصر امام باقر و صادق ـ علیهماالسّلام ـ بوده، چگونه این حدیث را از «أَصبَغ بن نُباتَة» نقل کرده که از اصحاب امیرالمؤمنین ÷ محسوب می‌شود؟ در این حدیث مدّعی است که حضرت علی ÷ فرموده: مراد از «نعمت» در آیۀ ٢٨ سورۀ ابراهیم که در مکّه نازل شده، ماییم! آیۀ مذکور چنین است:

﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ كُفۡرٗا وَأَحَلُّواْ قَوۡمَهُمۡ دَارَ ٱلۡبَوَارِ ٢٨ جَهَنَّمَ يَصۡلَوۡنَهَاۖ وَبِئۡسَ ٱلۡقَرَارُ ٢٩ وَجَعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا لِّيُضِلُّواْ عَن سَبِيلِهِۦۗ قُلۡ تَمَتَّعُواْ فَإِنَّ مَصِيرَكُمۡ إِلَى ٱلنَّارِ [إبراهیم: ٢٨-٣٠]

«آیا ندیدی کسانی را که نعمت [دین] خدا را به کفر تبدیل کردند و قوم خود را به سرای هلاکت که دوزخ است و بد قرارگاهی است، درآوردند. و برای خدا[ی یگانة بی‌همتا] همتایانی قرار دادند تا [مردم را] از راه خدا گمراه سازند. بگو: بهره‌مند شوید که سرانجام شما آتش [دوزخ] است».

چنانکه ملاحظه می‌شود، نعمتی که آن را کفران کرده‌اند و بدین سبب مستحقّ جهنم شده‌اند، نعمت توحید است که آنان چنانکه «طبرسی» گفته است به جای پذیرش آن، در عبادت خویش برای خدا نظایر و امثالی قرار دادند.

در دوران قبل از هجرت که خود پیامبر را قبول نداشتند، ذکر وصیّ و خلیفۀ او مناسب نبود. اما «معلّی» می‌گوید: حضرت علی ÷ فرموده: نعمت مذکور در آیه ماییم، درحالی که در مکّه کسی وصایت و ولایت علی ÷ را انکار نکرده بود. حدیث چهارم نیز همین اشکال را دارد.

* حدیث ٢- این حدیث رادر صفحۀ ٤٥٤ بررسی کرده‌ایم و در اینجا تکرار نمی‌کنیم.

* حدیث ٣- در این حدیث آیۀ سورۀ اعراف را که

﴿فَٱذۡكُرُوٓاْ ءَالَآءَ ٱللَّهِ [الأعراف: ٦٩]

است عمداً یا سهواً «واذکروا» ذکر کرده و مدّعی است که امام صادق ÷ فرموده: در آیۀ ٦٩ یا ٧٤ سورۀ اعراف مراد از «نعمت‌های خدا» ولایت ماست!! می‌گوییم: أوّلاً: امام هرگز آیه را غلط تلاوت نمی‌کند. ثانیاً: سورۀ اعراف مکّی است و حضرت هود ÷ به قوم عاد می‌فرماید:

﴿وَٱذۡكُرُوٓاْ إِذۡ جَعَلَكُمۡ خُلَفَآءَ مِنۢ بَعۡدِ قَوۡمِ نُوحٖ وَزَادَكُمۡ فِي ٱلۡخَلۡقِ بَصۜۡطَةٗۖ فَٱذۡكُرُوٓاْ ءَالَآءَ ٱللَّهِ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ [الأعراف: ٦٩]

«و به یاد آورید که [خدا] پس از قوم نوح، شما را جانشین قرار داد و شما را در خلقت [و تنومندی] افزونی داد پس نعمت‌های خداوند را یاد کنید، باشد که رستگار شوید».

و حضرت صالح ÷ به قوم ثمود می‌فرماید:

﴿وَٱذۡكُرُوٓاْ إِذۡ جَعَلَكُمۡ خُلَفَآءَ مِنۢ بَعۡدِ عَادٖ وَبَوَّأَكُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ تَتَّخِذُونَ مِن سُهُولِهَا قُصُورٗا وَتَنۡحِتُونَ ٱلۡجِبَالَ بُيُوتٗاۖ فَٱذۡكُرُوٓاْ ءَالَآءَ ٱللَّهِ وَلَا تَعۡثَوۡاْ فِي ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِينَ [الأعراف: ٧٤]

«و به یاد آورید که [خدا] پس از [قوم] عاد شما را جانشین قرار داد و شما را در این سرزمین جای داد که در دشت‌هایش کاخ‌ها اختیار می‌کنید و کوه‌ها را برای خانه‌ساختن می‌تراشید پس نعمت‌های خداوند را یاد کنید و در زمین فسادکاری مکنید».

پس چگونه ممکن است که در این آیات مکّی که هیچ سخنی از ولایت نیست، مراد از «آلاءَ الله» ولایت أئمّه باشد؟ آیا ممکن است امام چنین کلامی فرموده باشد؟! آیا به نظر کلینی علوم آل محمّد ص همین است که هر آیه از قرآن را که راجع به هر کس باشد، مربوط به خود بدانند یا اینکه رُوات جاهل جاعل چنین کرده‌اند؟