عرض اخبار اصول بر قرآن و عقول - بت شکن- جلد اول

فهرست کتاب

١٠٤- باب أنّ الأئمّة علیهم السلام إذا شاءوا أن یعلموا عُلِّموا

١٠٤- باب أنّ الأئمّة علیهم السلام إذا شاءوا أن یعلموا عُلِّموا

این‌باب دارای سه حدیث است که هر دو «محمّد باقر» هیچ‌یک‌را صحیح ندانسته‌اند و مجلسی حدیث اوّل را ضعیف و احادیث دوّم و سوّم را مجهول شمرده است.

احادیث این باب و آخرین حدیث باب قبل ادّعا می‌کنند که هرگاه امام بخواهد بداند، خدا او را آگاه می‌کند!!

اینگونه اخبار ضدّ عقل و قرآن و سیرۀ پیامبر و حتّی ضدّ اقوال ائمّه است و هر مسلمانی می‌داند که قطعاً خواست و مشیّت خدای متعال به هیچ وجه تابع خواست مخلوقاتش نیست. ﴿سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يَقُولُونَ عُلُوّٗا كَبِيرٗا. انبیاء چیزی را می‌خواستند و دعا می‌کردند امّا خدا مستجاب نمی‌فرمود مگر وقتی خود می‌خواست، چنانکه حضرت نوح ÷ نجات پسرش را می‌خواست امّا خواسته‌اش مستجاب نشد. خدا به پیامبرش فرموده:

﴿إِنَّكَ لَا تَهۡدِي مَنۡ أَحۡبَبۡتَ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ يَهۡدِي مَن يَشَآءُ [القصص: ٥٦]

«تو هر که را بخواهی هدایت نمی‌کنی بلکه هر که را خدا [خود] بخواهد هدایت می‌کند».

و فرموده:

﴿وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمٗا [الإنسان: ٣٠]

﴿وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ [التّکویر: ٢٩]

منظور از این دو آیه آن است که خواست شما موقوف به خواست خداست و باید از او توفیق هدایت بخواهید و مشیّت و مختار بودن شما را ما خواسته‌ایم و اگر ما شما را مختار نمی‌خواستیم جلوی مشیت شما را می‌گرفتیم و مشیّت شما هیچ تأثیری نداشت.

امام رضا ÷ به خدا عرض می‌کند: «ما شاء الله لاحولَ ولا قوّةَ إلا بالله، ما شاء الله لا ما شاءَ النّاس، ما شاء الله وإن کَرِهَ النّاس = هر چه خدا بخواهد، هیچ حرکت و نیرویی جُز [بخواست] خدا نیست، هر چه خدا بخواهد [می‌شود] نه‌آنچه مردم بخواهند، هر چه خدا بخواهد [می‌شود] گرچه مردم را ناپسند آید»[٦٨٣]. و امام صادق ÷ عرض می‌کند: «الحمد لِلّهِ الّذي یفعل ما یشاء ولایفعل ما یشاء غیره = حمد خدائی را که آنچه خود بخواهد انجام می‌دهد و آنچه غیر او بخواهد انجام نمی‌دهد»[٦٨٤].

روایات این باب با قول علی ÷ نیز مخالف است. خود کلینی نقل کرده که آن حضرت فرموده: چه روزهایی گذراندم و از این امر پنهان (= مرگ خود) جستجو و کاوش کردم و خداوند  جُز نهان‌داشتن را نخواست[٦٨٥]. ملاحظه می‌کنید که امام خواسته چیزی را بداند امّا به او اعلام نشده است.

اینگونه روایات با سیرۀ پیامبر نیز موافق نیست. چنانکه مفسّرین بسیاری از جمله «طبرسی» در «مجمع‌البیان» در شأن نزول سورۀ «کهف» و «ضُحی» گفته‌اند: نزول وحی مدّتی قطع شد و با اینکه پیامبر به شدّت مشتاق و منتظر وحی بود و قطع وحی بر او بسیارگران می‌آمد امّا وحی نیامد مگر وقتی که خدا خواست. نزول وحی به هیچ وجه ارتباطی به خواست پیامبر نداشت.

همچنین در واقعۀ إفک «عائشه » با اینکه پیامبر جدّاً خواهان دانستن حقیقت ماجرا بود امّا مدتی وحی نیامد و هنگامی نازل شد که خدا می‌خواست. به راستی اگر حصول علم به خواست انبیاء إلهی می‌بود قطعاً حضرت یعقوب ÷ می‌خواست بداند عزیزترین فرزندش کجاست؟ پیامبر اکرم ص نیز بی‌تردید می‌خواست بداند آیا کسانی که برای عدم شرکت در جهاد عذر می‌آورند، راست می‌گویند یا خیر؟ قطعاً اگر می‌توانست، از علم خویش استفاده می‌کرد تا مورد عتاب الهی قرار نگیرد (التّوبة: ٤٣). حضرت علی ÷ برای ممانعت از اینکه مصر به دست معاویه بیفتد قطعاً می‌خواست بداند که آیا اعزام مالک أشتر به مصر مفید است یا نه؟ و بی‌تردید می‌خواست بداند که آیا کارگزارانی که نصب می‌کند (از قبیل منذر بن جارود و.....) آیا خادم‌اند یا خائن؟ و اگر می‌توانست بداند قطعاً از علم خویش استفاده می‌کرد و آنها را نصب نمی‌فرمود تا به بیت‌المال مسلمین ضرری نرسد. امام صادق ÷ نیز می‌خواست بداند که آیا اسماعیل قبل از وی وفات می‌یابد یا خیر؟ در این صورت هیچگاه اسماعیل را به جانشینی خود معرّفی نمی‌فرمود و بدین ترتیب فرقۀ اسماعیلیّه امکان وجود نمی‌یافت و از گمراهی گروه زیادی از مردم ممانعت می‌شد. حضرت موسی بن جعفر ÷ خائنین را قُوّام به امر و وکلای خود قرار نمی‌داد. و هکذا..... در این مورد مثال فراوان است. برادر فاضل ما مرحوم قلمداران مطالبی مفید در کتاب شریف «راه نجات از شرّ غُلاۀ» (بخش علم غیب) نوشته که مطالعۀ آن بسیار مفید است.

[٦٨٣]- مفاتیح‌الجنان، در فضیلت بعض از ادعیۀ نماز صبح.

[٦٨٤]- مفاتیح‌الجنان، در سجدۀ شکر و دعاهای طلوع آفتاب.

[٦٨٥]- اصول کافی، ج ١، ص ٢٩٩ (باب ١٢٣ حدیث٦) و نهج‌البلاغه، خطبه ١٤٩.