١٤٧- باب فی أنّ الإمام متی یعلم أنّ الأمر قد صار إلیه
در این باب، شش خبر آمده که مجلسی حدیث ١ را حسن همطراز صحیح و حدیث ٢ و ٣ را ضعیف و ٤ را صحیح و ٥ را مجهول و ٦ را حسن شمرده و آقای بهبودی حدیث ١ و ٤ را صحیح دانسته است.
احادیث اوّل تا سوّم، با عنوان باب متناسب نیست[٧٩٣]، و پیداست که برای مقابله با واقفیّه به کار میآید. دربارۀ حدیث سوّم قبلاً سخن گفتهایم (ص ١٥٥) و در اینجا تکرار نمیکنیم.
سه حدیث بعدی میگوید: مرگ امام قبلی به امام بعدی الهام میشود یا حالت خضوع و تواضعی بیسابقه در دلش ایجاد میشود! میگوییم: این امور ربطی به مردم ندارد و راهی برای حصول علم نسبت به آن ندارند. آیا هرکس ادّعا کرد در قلبم خضوع و تواضعی نسبت به خدا پیدا شده، باید او را امام منصوب من عند الله دانست؟
[٧٩٣]- یادآور میشوم که علمای ما برای تعریف و تمجید از کلینی و فریب عوام میگویند: بخاری در کتابش احادیثی آورده که با عنوان باب تناسب ندارد امّا کلینی در «کافی» چنین کاری نکرده است!