١٨٥- باب أنّ الأئمّة علیهم السلام کلّهم قائمون بأمر الله تعالی هادون إلیه
کلینی در این باب سه خبر آورده که هر دو «محمّد باقر» هیچ یک را صحیح ندانستهاند. مجلسی حدیث اوّل را مجهول و دو حدیث بعدی را ضعیف شمرده است. و به راستی نیز سند دو حدیث أخیر در غایت ضعف است.
در حدیث اوّل امام با اینکه به قول کلینی عالم به غیب و از دل مردم آگاه است، سائل را یک ماه معطّل کرده و سرانجام به او گفته: من مهدی موعود نیستم! ما که دربارۀ شخصیّت والای امام چنین گمانی نداریم که با دوستداران خود چنین رفتار کند.
در حدیث سوّم عدّهای کذّاب از قول «عبدالله بن سنان»[٩٤١]ادّعا کردهاند که حضرت صادق ÷ فرموده: «إمام» در آیۀ ٧١ سورۀ «أسراء»: «إمامُهُمُ الّذي بَینَ أظهُرهِم وهُوَ قائمُ أهل زمانِه = امامی است که در میان ایشان (= مردم) است و او قائم اهل زمان خود است»! میگوییم: اوّلاً: سورۀ اسراء مکّی است و در آن زمان بحثی از امام و امامت در میان نبود. ثانیاً: آیه ٧١ و ٧٢ سورۀ إسراء دربارۀ قیامت است و مربوط به امام نیست که قائم باشد یا نباشد و لفظ «إمام» در این آیه چنانکه قبلاً گفتهایم به معنای «نامۀ اعمال» است نه امام به معنای پیشوای مردم و قطعاً با قرائن موجود در آیه، حضرت صادق ÷ بهتر از سایرین میدانسته که مقصود آیه ربطی به امام و امامت ندارد. (دربارۀ این آیه رجوع کنید به کتاب حاضر، صفحۀ ٣٣١). ثالثاً: در دوران ما که إمامی بین أظهُرنا و در میان ما نیست، معنای آیه چه خواهد بود؟
[٩٤١]- برای آشنایی با او رجوع کنید به کتاب حاضر، ص ٢٩٤ و ٣٤١ و ٨٠٤.