مفهوم اتباع و پیروی از پیامبر ج:
بعد از اینکه در پرتوى آیات و احادیث فوق اهمیت و فضیلت اتباع و پیروی از پیامبر ج واضح گردید، اکنون شاید در اذهان شنوندگان و خوانندگان این سوال و
یا پرسش پیدا شود که اتباع و پیروی از پیامبر ج چه مفهوم دارد، و یا چطور حاصل میشود؟. در پاسخ به این سوال باید گفت که اتباع و پیروی از پیامبر ج چهار مفهوم ذیل دارد:
۱- اطاعت و پیروی نمودن از اوامر و فرامین پیامبر ج، طوریکه انسان باید بر اساس رضا و رغبت اوامر پیامبر را بجا آورده، از نواهی وی پرهیز و اجتناب نماید. چنانچه الله تعالی در این مورد فرموده است: ﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْ﴾[الحشر: ۷]. «و آنچه را فرستاده [او] به شما داد آن را بگیرید و از آنچه شما را باز داشت بازایستید»..
و پیامبر ج اطاعت و پیروی از سنت را در محدودۀ توانایی و استطاعت قرار داده، فرمودند: «إذا نهیتکم عن شیئ فاجتنبوه ومَا أَمَرْتُكُمْ بشیئ فَأْتُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ» [۶۰]. «از هر چیزیکه شما را منع نمودم پس از آن دوری گزینید و آنچه که شما را به آن امر نمودم پس تا جاییکه توانایی دارید آن امر را بجا بیاورید».
۲- تصدیق و باور نمودن به تمام گفتهها و فرمودههای او.
۳- اجتناب و پرهیز نمودن از اشیاییکه که پیامبر ج از آن منع فرموده است.
۴- انجامدادن تمام طاعات عبادات مطابق روش و طریقۀ او، وهمین معنای ( أشهد أن محمدا رسول الله) نیز است، زیرا تنها ادعای قولی را منافقین نیز داشتند. اما چون ادعای آنها مبنی بر تصدیق قلبی نبود و همچنان جنبۀ عملی نداشت، لذا خداوند متعال آنها را دروغگو خوانده، فرمود: ﴿إِذَا جَآءَكَ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ قَالُواْ نَشۡهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُۥ وَٱللَّهُ يَشۡهَدُ إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ لَكَٰذِبُونَ١﴾[المنافقون: ۱] . «چون منافقان نزد تو آیند گویند گواهى مىدهیم که تو واقعا پیامبر خدایى و خدا [هم] مىداند که تو واقعا پیامبر او هستى و خدا گواهى مىدهد که مردم دوچهره سخت دروغگویند».
جای بس تعجب و تأسف این است که با وصف واضح و روشن بودن اهمیت و فضیلت اتباع و پیروی نمودن از رسول الله ج و سنت ایشان، باز هم کسانی پیدا میشوند که ادعای علم و دانش را مینمایند ولی احادیث و سنت پیامبر ج را بسیار بیباکانه به بهانههای این و آن که بر خلاف عقل است و یا فلان عالم بر آن عمل نکرده است رد مینمایند، در حالیکه عقل سالم هیچ وقت مخالف نقل صحیح نبوده، و همچنان قول و عمل هیچ عالم در برابر سنت حجت و دلیل شده نمیتواند، در حالیکه امکان دارد که عدم عمل نمودن عالم بر یک حدیث بر اساس عدم آگاهی وی از آن حدیث بوده باشد، و یا اینکه آن حدیث به آن عالم به سند صحیح نرسیده باشد، طوریکه امام شافعی در برخی موارد میگوید:
«إن صح قلت به».یعنی اگر حدیث وارد در این مورد صحت داشته باشد من به آن قول خواهم کرد.
با توجه به آیات و دلایل فوق و نیز با توجه به دیدگاه امام شافعی: و سایر علمای سلف بعد از ثابتشدن حدیث صحیح در موردی از موارد، هیچ مسلمان این حق را ندارد که به بهانۀ از بهانهها حدیث و سنت پیامبر ج را رد نماید، و یا اینکه قول خود و یا قول شخص دیگری را بر قول پیامبر ج مقدم بداند، زیرا الله تعالی مسلمانان را از چنین عمل منع نموده، فرموده است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُقَدِّمُواْ بَيۡنَ يَدَيِ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ﴾[الحجرات: ۱]. «اى کسانىکه ایمان آوردهاید در برابر خدا و پیامبرش [در هیچ کارى] پیشى مجویید».
[۶۰] صحیح البخاری ص: ۱۵۲۷.