تاریخچۀ غلو و افراطگرایی:
با مطالعۀ تاریخ دعوت پیامبر آن این حقیقت برملا میگردد که برخورد مردم در برابر پیامبر آن و دعوت ایشان همیشه متفاوت بوده، و مردم یکی از این سه حالت را اختیار نموده بودند:
۱- گرایش صادقانه به دین بر حق و پیروی نمودن از آن در تمام ابعاد زندگی.
۲- تفریط و یا اعراض از دین و دعوت بر حق.
۳- افراطگرایی و تجاوز نمودن از حدود تعیین کردۀ خداوند.
تمام حالات متذکرۀ فوق قبل از این امت در امتهای قبلی وجود داشت بطور مثال از امتهای مشهور گذشته بنی اسرائیل راه افراط و غلو را در پیش گرفته بودند که خداوند متعال بطور مستقیم ایشان را مخاطب قرار داده، فرمود:
﴿يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ لَا تَغۡلُواْ فِي دِينِكُمۡ وَلَا تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّۚ إِنَّمَا ٱلۡمَسِيحُ عِيسَى ٱبۡنُ مَرۡيَمَ رَسُولُ ٱللَّهِ وَكَلِمَتُهُۥٓ أَلۡقَىٰهَآ إِلَىٰ مَرۡيَمَ وَرُوحٞ مِّنۡهُۖ فََٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦۖ وَلَا تَقُولُواْ ثَلَٰثَةٌۚ ٱنتَهُواْ خَيۡرٗا لَّكُمۡۚ إِنَّمَا ٱللَّهُ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ سُبۡحَٰنَهُۥٓ أَن يَكُونَ لَهُۥ وَلَدٞۘ لَّهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۗ وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ وَكِيلٗا١٧١﴾[النساء: ۱۷۱].
«اى اهل کتاب در دین خود غلو مکنید و در بارۀ خدا جز [سخن] درست مگویید مسیح عیسى بن مریم فقط پیامبر خدا و کلمه اوست که آن را بهسوى مریم افکنده و روحى از جانب اوست پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید و نگویید [خدا] سهگانه است باز ایستید که براى شما بهتر است خدا فقط معبودى یگانه است منزه از آن است که براى او فرزندى باشد آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست و خداوند بس کارساز است».
و در جای دیگری فرموده است:
﴿قُلۡ يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ لَا تَغۡلُواْ فِي دِينِكُمۡ غَيۡرَ ٱلۡحَقِّ وَلَا تَتَّبِعُوٓاْ أَهۡوَآءَ قَوۡمٖ قَدۡ ضَلُّواْ مِن قَبۡلُ وَأَضَلُّواْ كَثِيرٗا وَضَلُّواْ عَن سَوَآءِ ٱلسَّبِيلِ٧٧﴾[المائدة: ۷۷].
«بگو اى اهل کتاب در دین خود بناحق گزافهگویى نکنید و از پى هوسهاى گروهى که پیش از این گمراه گشتند و بسیارى [از مردم] را گمراه کردند و [خود] از راه راست منحرف شدند نروید».
غلو و افراطی را که نصاری مرتکب آن شده بودند این بود که آنها عیسی ÷را ابن الله یعنی پسر خدا، إله و رب میدانستند، و در این شکی نیست که مخاطب اول این دو آیت همان مردمان یعنی نصارا بودند. اما منظور الله تعالی از بازگو نمودن آن در قرآن کریم همانا برحذر داشتن امت محمدی از مرض مهلک و کشندۀ غلو و افراطگرایی بوده است، چنانچه پیامبر ج در رویداد تاریخی حجة الوداع با استفاده از نشاندادن اندازه سنگهای که توسط آنها جمرات را زده میشود، فرمود: «...وَإِيَّاكُمْ وَالْغُلُوَّ فِي الدِّينِ، فَإِنَّمَا أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمُ الْغُلُوُّ فِي الدِّينِ» [۲۲۳]. «یعنی شما از افراطگرایی، غلو و تشدد در دین حذر کنید، زیرا یگانه چیزیکه سبب هلاکت مردمان قبلی گردید همانا غلو و افراطگرایی در دین بود».
اما بدبختانه چیزیکه پیامبر ج امتش را از آن برحذر داشته بود با هردو نوع عمده و اساسی آن که عبارت از غلو عقیدوی و عملی است در این امت نه تنها رونما گردید، بلکه تخم و بذر آن را در حیات خود پیامبر ج کاشته شد. چنانچه امام بخاری: از ابوسعید خدریسروایت میکند که روزی پیامبر ج مال غنیمت را تقسیم میکرد. مردی بنام عبد الله بن ذی الخویصره تمیمی آمد و نحوۀ تقسیم پیامبر را مورد انتقاد قرار داد وگفت: اعدل یا رسول الله. یعنی ای پیامبر عدالت را مراعات کن. پیامبر ج به لهجه و شیوۀ بسیار نرم فرمودند: «...وَيْلَكَ، مَنْ يَعْدِلُ إِذَا لَمْ أَعْدِلْ...». «یعنی هلاک شوی اگر من عدالت نکنم پس چه کسی عدالت خواهد کرد».
عمر بن الخطابسبرآشفته شد و گفت: «يا رسول الله ائذن لی فأضرب عنقه». «اجازت دهید تا سر این شخص را از بدنش جدا کنم».
اما پیامبر ج اجازه ندادند و فرمودند: «...دَعْهُ، فَإِنَّ لَهُ أَصْحَابًا، يَحْقِرُ أَحَدُكُمْ صَلاَتَهُ مَعَ صَلاَتِهِ، وَصِيَامَهُ مَعَ صِيَامِهِ...»«بگذار. این آدم پیروانی خواهد داشت که یکی از شما نمازش را در برابر نماز آنها و روزهاش را در برابر روزه آنها بسیار کم و ناچیز میداند».
و در یک روایت دیگر آمده است که پیامبر ج فرمودند: «إِنَّ مِنْ ضِئْضِئِ هَذَا، قَوْمًا يَقْرَءُونَ القُرْآنَ، لاَ يُجَاوِزُ حَنَاجِرَهُمْ، يَمْرُقُونَ مِنَ الإِسْلاَمِ مُرُوقَ السَّهْمِ مِنَ الرَّمِيَّةِ، يَقْتُلُونَ أَهْلَ الإِسْلاَمِ، وَيَدَعُونَ أَهْلَ الأَوْثَانِ...» [۲۲۴]. «از نسل این مرد گروهی پیدا میشوند که قرآن را میخوانند اما قرآن از گلو و حنجرههای ایشان تجاوز نمیکند یعنی به مطالب و احکام قرآن عمل نمیکنند. اهل اسلام یعنی مسلمانان را میکشند و به مردمان مشرک و بتپرست هیچگونه تعرضی نمیکنند».
این بود نخستین تخم غلو اعتقادی که در این امت، و در زمان حیات پیامبر ج توسط عناصر فرصت طلب کاشته شد. سپس در اثر واقعه المناک و اسف انگیز شهادت خلیفه سوم مسلمانان عثمان بن عفاندساحزاب متعدد سیاسی بروز نمود و در اثر آن زمینه وقوع جنگهای جمل و صفین هموار گردید. و همزمان با وقوع حادثه تحکیم دو گروه بسیار غالی و افراطی بنامهای (روافض و خوارج) در تاریخ مسلمانان عرض وجود کرد، و به تعقیب ایشان گروههای دیگری به نامهای (مرجئه، قدریه، و معتزله...) در تاریخ مسلمانان بروز نمودند که با گذشت زمان و فاصلهگرفتن مردم از تعالیم والای اسلام بازار غلو و افراطگرایی در ساحات مختلف فکری و اعتقادی، علمی و عملی و روز به روز گرمتر گردید که با گذشت هر روز نمونههای تازه آن را میتوان مشاهده کرد.
علاوه بر غلو اعتقادی که خطرناکترین انواع غلو به شمار میرود و در حیات خود پیامبر ج بروز نموده است، نمونه غلو عملی را نیز در عهد پیامبر ج میتوان سراغ کرد، چنانچه در روایات آمده است که روزی سه نفر به خانه پیامبر ج آمده از عمل ایشان استفسار نمودند و در نتیجۀ آن یکی از آنها با خود تعهد کرد که از طرف شب خواب نمیشود. و دیگرش تعهد نمود تا همیشه روزه بگیرد. و سومی تعهد کرد تا بخاطر سرکوب نمودن نفسش ازدواج نکند. زمانیکه پیامبر ج از این جریان آگاه شد سخت به خشم آمده خطبهای را ایراد نمود و در آن خطابه اعمال مبنی بر غلو و افراطگری ایشان را محکوم نمود.
[۲۲۳] (صحیح) سنن نسائی ص: ۲۶۸ کتاب الحج، باب التقاط الحصی ، برقم: ۳۰۵۷. [۲۲۴] (صحیح البخاری، ۹/۱۲۷. ح:۷۴۳۲).