خطبه های جمعه

فهرست کتاب

(۴۹) مسئوولیت مسلمانان در حفظ محیط زیست

(۴۹) مسئوولیت مسلمانان در حفظ محیط زیست

قبل از اینکه در مورد مسئوولیت‌های فرد مسلمان در حفظ محیط زیست نکاتی را تذکر دهیم، بهتر است تا در مقدمۀ آن بطور بسیار فشرده به چند حقیقت مسلم و پذیرفته شده اشاره کنیم.

۱- خداوند متعال بعد از خلقت و آفرینش انسان، دو وظیفۀ بسیار سنگین و بزرگ را که همانا خلافت و جانشینی در زمین، و آباد‌ساختن آن است بدوش وی گذاشته، سپس از یکطرف تمام اسباب و وسایل خلافت و تعمیر زمین را برایش فراهم ساخت، و از طرف دیگر با این فرمودۀ خود: ﴿وَلَا تُفۡسِدُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَا[الأعراف: ۵۶]. «در زمین بعد از اصلاح آن فساد و تباهی مکنید»، انسان را از هر گونه فساد و افساد که سبب تخریب زمین و اذیت باشندگان آن می‌گردد، ممانعت فرمود.

۲- خداوند متعال بعد از اینکه دو وظیفۀ فوق را بدوش انسان گذاشت، در وضع و اختیار نمودن نظام حکومت و حکومت داری و چگونگی پیش برد امور زندگی‌اش انسان را آزاد و مطلق العنان نگذاشته، بلکه دین اسلام را به حیث یگانه نظام زیست و زندگی، توسط جمعی از پیامبر آن که آخرین آن‌ها محمد ج است برای تمام انسان‌ها و جامعۀ بشریت معرفی نمود.

۳- نظام معرفی کردۀ خداوند أ، طوری‌که تعلق و ارتباط انسان را با خالق و پروردگارش، و نیز با سایر افراد بشریت تنظیم نموده است، همچنان تعلق و ارتباط وی را با محیط و سایر عناصر موجود در کون، اعم از زمین و فضا، نباتات و جنگلات، آب و گیاه...و سایر موجودات خورد و بزرگ تنظیم نموده است.

۴- انسان زمانی میتواند از سعادت و نیک ‌بختی کامل در هر دو جهان برخوردار گردد که مسئوولیت‌های خود را در برابر پروردگارش، با انجام‌دادن طاعات و عبادات و در برابر خودش، با انجام‌دادن کار‌های نیک، و در برابر سایر هم‌ نوعانش با برخورد و تعامل خوب و در برابر کون و طبیعت و محیط زیست و زندگی‌اش با حفظ و نگهداری آن، انجام دهد.

۵- حقیقت ثابت و پذیرفته شدۀ دیگر این است که نعمات الهی زمانی تدوام پیدا می‌کند که انسان شکر آن‌ها را بشکل درست و با استفادۀ مشروع و معقول از آن نعمت‌ها بجا بیاورد، در غیر آن، نعمت و وسایل آسایش و زیست و زندگی، نه تنها از انسان سلب می‌گردد، بلکه بر عکس به نقمت و عذاب تبدیل می‌شود.

اما جای بسیار تأسف و یا حقیقت تلخ این است که ما مسلمانان افغانستان با وصف درک حقایق فوق مسئوولیت‌های خود را در برابر محیط زیست، و قلمرو زندگی خود نادیده گرفته، گاهی با فساد و تخریب محیط زیست، و گاهی با آلوده‌ساختن آن، زندگی خود و زندگی نسل‌های بعدی را به خطرات گوناگون مواجه ساخته‌ایم، که یکی از نمونه‌های آن همانا آلودگی هوا با انواع از میکروب‌ها می‌باشد که سبب بروز امراض گوناگون می‌گردد.

با توجه به اینکه آلودگی محیط زیست در کشور ما افغانستان یکی از معضله‌های بزرگ و در عین حال حاد و خطرناک تلقی می‌گردد، و نیز با توجه به اینکه جامعۀ افغانی یک جامعه دینی و مذهبی می‌باشد، لذا با توجه به نکات فوق و نیز بر اساس درک مسئوولیت دینی خود سعی می‌نمایم تا با استناد به منابع دینی نکات چندی پیرامون مسئوولیت مسلمان در حفظ محیط زیست تذکر دهم.

۱- مسئوولیت فرد مسلمان در تعاون وهمکاری با مردم، دولت وسایر جهات ذیربط بخاطر ایجاد محیط پاک وسالم:

در این شکی نیست که نظافت و پاکی بدن، جامه و لباس، محل خواب و استراحت، اطاق و صالون‌های صرف‌نان، دفتر و ساحۀ کار، خلاصه پاک و مرتب بودن محیط کوچک خانه اگر یک وجیبه و یا مسئولیت فردی هر انسان با ذوق محسوب گردد اما نظافت و پاک‌بودن محیط بزرگتر کوچه، سرک، و بالآخره شهر و محیط زیست یک عمل صد فیصد اجتماعی می‌باشد که بدون بذل مساعی مشترک و همه جانبه تعاون و همکاری تمام باشندگان شهر و یا ناحیه وارگان‌های ذیربط دولتی، نمی‌توان آرزوی یک شهر پاک، محیط سالم و مصون از کثافات را داشت، محیطی‌که در صحت و سلامتی روح و روان، جسم و بدن انسان تأثیر خوب و مثبت داشته باشد.

بطور مثال موجودیت و تراکم کثافات در اماکن مختلف شهر که سبب تجمع حشرات و مگس‌ها و بالآخره سبب منتقل‌شدن میکروب‌ها به مردم و افراد جامعه می‌گردد، یکی از پرابلم‌های عمدۀ محیط زیست ما به شمار می‌رود، پس بخاطر رفع این مشکل و نجات از پیامدهای منفی آن، اگر یک فرد و یا دو فرد تلاش نمایند تا با پاک نمودن پیش روی خانۀ خود، و یا با استعمال ادویۀ کشنده در محیط کوچک خانه و خوابگاه‌شان خود و خانوادۀ خود را از خطرات آن نجات دهند، هیچگاه نجات داده نمی‌توانند تا اینکه تمام همسایگان و سایر باشندگان شهر یکجا با ارگان‌های ذیربط، همکاری ننمایند.

از همینجا است که خداوند متعال بندگانش را در تمام کار‌های خیر و نیکی که به اجتماع ارتباط می‌گیرد، به تعاون و همکاری فراخوانده، فرموده است: ﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰ[المائدة: ۲]. «در کار‌های خیر و نیکی با یکدیگر همکاری نمائید».

و پیامبر ج فرمودند: «لاَ يُؤْمِنُ أَحَدُكُمْ، حَتَّى يُحِبَّ لِأَخِيهِ مَا يُحِبُّ لِنَفْسِهِ» [۳۸۰]. «هیچ یکی از شما مؤمن کامل محسوب نمی‌گردد تا اینکه دوست بدارد برای برادر مسلمانش آنچه را که برای خودش دوست می‌دارد».

پس به تأسی از این ارشاد و توصیۀ پیامبر ج هر فرد مسلمانی‌که برای خودش و سایر اعضای فامیلش، محیط آرام، فضای پاک و سالم را آرزو و خواهش دارد برای سایر برادر آن مسلمانش نیز باید عین خواهش و آرزو را داشته باشد، و این آرزو زمانی میتواند تحقق یابد که تمام باشندگان و اهالی در تنظیف و پاک سازی شهر و محیط خود سهم فعال گرفته روحیۀ تعاون و همکاری را که یکی از وجایب دینی محسوب می‌گردد، در نفس و ضمیر خود زنده نگهداشته و عملا در جامعۀ خویش آن را تعمیم و گسترش بخشند.

۲ - مسئوولیت فرد مسلمان در سهم‌گیری فعالیت‌های حفظ محیط زیست:

طوری‌که در مقدمه تذکر به عمل آمد حفاظت از محیط زیست یکی از مسئوولیت‌های عمدۀ هر انسان به شمار می‌رود، و این مسئوولیت قبل از اینکه یک مسئوولیت ملی و وطنی باشد، یکی از عمده‌ترین مسئوولیت‌های دینی هر فرد مسلمان نیز به شمار می‌رود، زیرا خداوند متعال در قرآن کریم حضرت ابراهیم و پسرش اسماعیل ÷ را به نظافت و پاک نگهداشتن بیت الله و خانۀ خدا امر نموده، فرموده است: ﴿وَٱتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبۡرَٰهِ‍ۧمَ مُصَلّٗىۖ وَعَهِدۡنَآ إِلَىٰٓ إِبۡرَٰهِ‍ۧمَ وَإِسۡمَٰعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيۡتِيَ لِلطَّآئِفِينَ وَٱلۡعَٰكِفِينَ وَٱلرُّكَّعِ ٱلسُّجُودِ[البقرة: ۱۲۵]. «ما به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم «بر عهدۀ ایشان گذاشتیم» که خانۀ ما را برای طواف کنندگان و اعتکاف کنندگان و رکوع و سجده‌کنندگان پاک و پاکیزه نگهدارید».

و در مورد پاک نگهداشتن مساجد دیگر پیامبر ج فرمودند: «البُزَاقُ فِي المَسْجِدِ خَطِيئَةٌ وَكَفَّارَتُهَا دَفْنُهَا» [۳۸۱]. «انداختن آب دهان در مسجد خطا و گناه محسوب می‌گردد و کفارۀ آن همانا دفن‌نمودن آن است».

علاوه بر نصوص مخصوصی‌که در مورد پاک نگهداشتن مساجد وارد شده، نصوص و توصیه‌های عمومی دیگری در مورد پاک نگهداشتن موارد و اماکن دیگر غیر از مساجد نیز وجود دارد، چنانچه پیامبر ج در یک حدیث شریف طهارت و پاکی را به شکل عموم بخشی از ایمان قرار داده، فرمودند: «الطُّهُورُ شَطْرُ الْإِيمَانِ» [۳۸۲]، «یعنی پاکی و طهارت بخشی از ایمان است».

و در یک حدیث دیگر دور کردن زباله و کثافات را از راه‌ها و سرک‌های عامه شاخه‌ای از شاخه‌های ایمان قرار داده، فرموده است: «...وَأَدْنَاهَا إِمَاطَةُ الْأَذَى عَنِ الطَّرِيقِ...» [۳۸۳].«پائین‌ترین و یا خورد‌ترین شاخه‌های ایمان، دور نمودن اشیای اذیت رساننده از راه است».

و در یک حدیث دیگر استفاده از راه عمومی، سایه، کنار جوی‌ها را بخاطر رفع قضای حاجت، یکی از اسباب لعنت الهی قرار داده، فرموده است:«اتَّقُوا الْمَلاَعِنَ الثَّلاَثَ: الْبَرَازَ فِى الْمَوَارِدِ وَقَارِعَةِ الطَّرِيقِ وَالظِّلِّ» [۳۸۴].«شما خود داری کنید از سه چیزی‌که سبب لعنت الهی می‌گردد: بول وبراز و یا قضای حاجت نمودن در راه‌های ورود به آب و یا آب خور، راه رفت و آمد مردم، و اماکن سایه».

پس با توجه به نصوص عمومی و خصوصی فوق، و نیز با توجه به تأکیدات اسلام در مورد اطاعت از اولیای امور، هر مسلمان مکلفیت دارد تا در فعالیت‌ها و پروگرام‌های حفظ محیط زیست که از طرف دولت و مسئوولین شاروالی، همزمان با فرا رسیدن فصل بهار و یا مناسبت‌های مختلف اعلان می‌گردد، سهم فعال گرفته، وجیبۀ وظیفۀ ایمانی خود را ایفا نماید.

و در اینجا از جملۀ پروگرام‌های که به محیط زیست ارتباط می‌گیرد و دولت از مردم تقاضای اشتراک را در آن‌ها می‌نماید، دو پروگرام را بطور نمو نه میتوان تذکر داد:

[۳۸۰] صحیح البخاری، ص: ۱۲ برقم: ۱۳. [۳۸۱] متفق علیه. [۳۸۲] صحیح مسلم، (۱/۲۰۳)، (رقم: ۲۲۳). [۳۸۳] صحیح مسلم، (۱/۶۳)، (رقم: ۳۵). [۳۸۴] صحیح مسلم، ص: ۴۸ (۳۵)

الف: سهم‌گیری در فصل غرس نهال و زرع نباتات و گل‌ها:

با توجه به منافع و فواید متعدد مادی و معنوی‌که در غرس نهال و زرع نباتات و گیاهان وجود دارد، دین مقدس اسلام همواره پیروان خود را به غرس نهال توصیه نموده است.

چنانچه پیامبر ج در یک حدیث فرمودند: «إِنْ قَامَتِ السَّاعَةُ وَفِي يَدِ أَحَدِكُمْ فَسِيلَةٌ، فَإِنِ اسْتَطَاعَ أَنْ لَا تَقُومَ حَتَّى يَغْرِسَهَا فَلْيَغْرِسْهَا» [۳۸۵]. «اگر قیامت برپا گردد و در دست یکی از شما نهالی بخاطر غرس‌کردن موجود باشد، پس اگر فرصت شاندن و غرس نمودن آن نهال را در خود می‌یابد، پس باید آن نهال را غرس نماید».

و در یک حدیث دیگر فایدۀ این عمل را بیان نموده، فرمودند: «إِنْ سَمِعْتَ بِالدَّجَّالِ قَدْ خَرَجَ، وَأَنْتَ عَلَى وَدِيَّةٍ تَغْرِسُهَا، فَلَا تَعْجَلْ أَنْ تُصْلِحَهَا، فَإِنَّ لِلنَّاسِ بَعْدَ ذَلِكَ عَيْشًا» [۳۸۶]. «اگر خبر آمدن و یا بیرون‌شدن دجال به گوشت رسید و تو نهالی را به غرض غرس نمودن در دستت داری پس در انداختن آن نهال عجله مکن زیرا آن نهال سبب امرار معیشت مردمی‌که بعد از دجال می‌آیند، می‌گردد».

از این دو حدیث فوق این حقیقت واضح می‌گردد که انسان نباید از ادامۀ کار و فعالیتش در هیچ لحظۀ از لحظات زندگی‌اش، ولو لحظات بسیار ضیق و نامساعد هم باشد مانند آمدن دجال و فرا رسیدن قیامت و علامات آن، دست بکشد.

اصحاب و یاران پیامبر ج نیز همین حقیقت را درک نموده بودند، چنانچه عماره بن خزیمه سمی‌گوید: من عمر س را شنیدم که به پدرم توصیه نموده میگفت: «ما يمنعك أن تغرس أرضك؟ فقال له أبي: أنا شيخ كبير أموت غدا، فقال له عمر: أعزم عليك لتغرسها، فلقد رأيت عمر بن الخطاب يغرسها بيده مع أبي» [۳۸۷]. «ای خزیمه ترا از غرس نمودن نهال در زمینت چه چیز منع کرد؟ پدرم در جواب گفت: من یک پیر مرد کلان سال هستم، و امروز و یا فردا می‌میرم. عمر سبرایش گفت: نه، حتما باید غرس کنی. صحابی می‌گوید: من عمر سرا دیدم که یکجا با پدرم نهالش را غرس می‌کرد».

[۳۸۵] صحیح الأدب المفرد (۱/۱۶۸)، (رقم: ۴۷۹). [۳۸۶] السلسلة الصحیحة (۹). [۳۸۷] السلسلة الصحیحة (۹).

ب: سهم‌گیری در حفاظت از باغ‌ها و درختان:

دین مقدس اسلام طوری‌که مسلمانان را به غرس نهال توصیه نموده، همچنان به حفاظت و نگهداری از نهال‌های غرس شده، باغ‌ها و درختان مثمر و غیر مثمر نیز توصیه نموده است چنانچه در احادیث و روایات آمده است که روزی از روز‌ها شتر براء بن عازب سکه عادت خوردن از باغ‌های مردم را داشت در باغی داخل شد، نهال‌ها و بته‌های موجود در باغ را پایمال کرد، موضوع به عرض پیامبر ج رسانیده شد، پیامبرج در مورد چنین فیصله‌نمودند که حفاظت و نگهداری زمین و درختان از طرف روز از مسئوولیت صاحبان آن می‌باشد، و از طرف شب صاحبان اموال و مواشی مسئوولیت دارند تا اموال و مواشی خود را نگاه کنند و ببندند تا به زمین و باغ‌های مردم آسیب نرسانند.

امام خطابی می‌گوید: این فیصلۀ پیامبر ج مبتنی بر عرف و عادت مردم بوده که مالکین باغ‌ها و زمین‌های زراعتی از طرف روز نگهبانانی را بخاطر حفاظت کشت و زراعت و درختان خود توظیف و تعیین می‌نمودند، اما مردمان مالدار عادتاً مال و مواشی خود را بغرض چریدن از خانه‌های‌شان بیرون می‌کردند، ولی از طرف شب دوباره به خانه‌های‌شان می‌آوردند، پس بر اساس این فیصلۀ پیامبر ج که مطابق عرف و عادت خود مردم بود، هر کس از این اصل تخلف نماید، مقصر قرار می‌گیرد.

ج: اشتراک و سهم‌گیری در تنظیف ساحات عمومی، کوچه‌ها و سرک‌ها:

مسئوولین شاروالی و ادارات نواحی، گاهی در اثر تراکم کثافات و پراگنده‌بودن آن در نواحی مختلف شهر و مناطق مسکونی، روز مشخص و یا هفتۀ مشخصی را بخاطر تنظیف و پاک‌سازی و جمع‌آوری کثافات تعیین نموده از مردم تقاضا می‌نمایند تا در حشر قومی و مردمی بخاطر تنظیف سرک‌ها و جاده‌ها اشتراک نمایند، پس به تاسی از این اوامر اولیای امور که دین اسلام به اطاعت مشروط از آن‌ها توصیه نموده است، تمام مردم و باشندگان آن شهر و یا ناحیه مسئوولیت دارند تا بخاطر رفع مسئوولیت دینی و ملی خود در پروگرام تنظیف و پاک‌سازی شهر و کوچۀ خود اشتراک نمایند.

۳- مسئوولیت فرد مسلمان در حفاظت از مناطق سرسبز و تفریح‌گاه‌ها:

دین مقدس اسلام بخاطر توسعه و گسترش‌دادن مناطق سرسبز که در صحت و تندرستی انسان و نیز زیبایی محیط زندگی تأثیر فوق العاده دارد، و همچنان بخاطر حفاظت محیط زیست از آلودگی‌ها و همچنان به غرض حصول فواید متعدد مادی و معنوی پیروانش را از یک طرف به غرس نهال توصیه نموده، و از طرف دیگر بخاطر حفاظت و نگهداری آن مناطق و یا ساحات سبز که جنگلات را نیز دربر می‌گیرد از قطع نمودن بی‌مورد درخت‌های مثمر وغیر مثمر، منع نموده است. چنانچه عبد الرزاق صنعانی در مصنف خود از تابعی جلیل القدر طاوس بن کیسان روایت نموده که گفته است: «نَهَى النَّبِيُّ ج عَنْ عَقْرِ الشَّجَرِ، فَإِنَّهُ عِصْمَةٌ لِلدَّوَابِّ فِي الْجَدْبِ» [۳۸۸].«پیامبر ج مردم را از قطع ‌نمودن درختان که در سال‌های قحطی سبب زنده‌ماندن حیوانات می‌گردد، منع نموده است».

و عین این توصیه را خلفای راشدین که بعد از پیامبر ج در دولت اسلامی بزرگترین سلطۀ تنفیذی را دارا بودند نیز می‌نمودند، طوری‌که در روایات آمده است که ایشان هنگام فرستادن دسته‌های مجاهدین بطرف سرزمین‌های مختلف، طوری‌که به عدم تعرض به افراد مسن و کودکان خورد سال توصیه می‌نمودند، همچنان ایشان را به عدم تعرض به درختان، مخصوصا به درختان مثمر نیز توصیه می‌نمودند. چنانچه در روایات آمده است که خلیفۀ اول اسلام حضرت ابوبکر صدیق سبه یکی از فرماندهانش که یزید بن ابی سفیان نام داشت در هنگام فرستادن به طرف شام در ضمن توصیه‌هایش از غرق نمودن و از بین‌بردن باغات و حریق نمودن کشت و زراعت منع کرده، فرمود: «ولا تغرقوا نخلا ولا تحرقوا زرعا، ولا تقطعوا شجرة مثمرة» [۳۸۹]. یعنی: «درختان خرما را روی آب نکنید، و کشت مردم را آتش نزنید و درختان میوه‌دار و مثمر را قطع نکنید».

توصیۀ دیگری را که دین مقدس اسلام در مورد حفاظت مناطق سرسبز و تفریح‌گاه‌ها به پیروانش نموده است ممانعت از قضای حاجت در سایۀ درختان است، چنانچه پیامبر ج در یک حدیث شریف قضای حاجت را در اماکن متذکره یکی از اسباب لعنت قرار داده، فرمودند: ««اتَّقُوا اللَّعَّانَيْنِ» قَالُوا: وَمَا اللَّعَّانَانِ يَا رَسُولَ اللهِ؟ قَالَ: الَّذِي يَتَخَلَّى فِي طَرِيقِ النَّاسِ، أَوْ فِي ظِلِّهِمْ» [۳۹۰].

بخاطر باید داشت که به اساس قیاس که یکی از دلایل معتبر شرعی است ممانعت از قضای حاجت در اماکن فوق سایر کثافات را نیز شامل می‌گردد، طوری‌که هیچ فرد مسلمان نباید کثافات و مواد فاضله را در تفریح‌گاه‌ها و یا مناطق سرسبز و یا زیر سایه‌های درختان که یکی از مصالح عمومی مردم به شمار می‌رود، بیاندازد.

۴- مسئوولیت تاجر مسلمان در عدم عرضه ‌نمودن اجناسی‌که سبب آلوده ‌شدن محیط زیست می‌گردد:

در این شکی نیست که بیع و تجارت در اسلام یک فعالیت مهم اجتماعی بشمار می‌رود که هدف اولی آن همانا کسب، و بدست ‌آوردن رزق حلال از راه مشروع و سپس رفع نیازمندی جامعه و افراد جامعه می‌باشد، لذا دین مقدس اسلام همواره پیروان خود، مخصوصا افراد تاجر را به صدق و راستی، ترحم و عطوفت توصیه نموده، از تجارت‌نمودن در اشیایی‌که سبب متضررشدن جامعه و افراد جامعه می‌گردد منع نموده است.

چنانچه پیامبر ج در روز دوم فتح مکه مسلمانان را از خرید و فروش اشیای حرام مانند شراب که سایر مواد مخدر را هم دربر می‌گیرد، حیوانات خود مرده، خوگ و گوشت آن و سایر اشیای حرام که مفاسد و اضرار متعدد مادی و معنوی را در قبال دارد، منع نموده فرمود: «إِنَّ اللهَ وَرَسُولَهُ حَرَّمَ بَيْعَ الْخَمْرِ، وَالْمَيْتَةِ، وَالْخِنْزِيرِ، وَالْأَصْنَامِ» [۳۹۱]. «خداوند و پیامبر وی خرید و فروش شراب حیوان خود مرده، خوگ و بتان را حرام و ممنوع قرار داده‌اند».

با توجه به اینکه هدف از تجارت در اسلام تنها کسب پول و یا بالا بردن سطح در آمد و ازدیاد عواید نبوده، لذا افراد تاجر و تجارت پیشه، و همچنان متصدیان فابریکه‌ها مسئوولیت دارند تا به افراد جامعه و هموطنان خود خیرخواه بوده، از عرضه‌نمودن اجناسی‌که سبب آلوده‌شدن محیط زیست و مصاب‌شدن مردم به امراض گوناگون می‌گردد، خود داری نمایند.

اجناسی‌که عرضه و وارد نمودن آن‌ها سبب بروز امراض و یا آلوده‌شدن محیط زیست می‌گردد عبارت‌اند از تیل‌های بی‌کیفیت، دوا‌های بی‌کیفیت و تاریخ تیر شده و سایر موادی‌که دولت خرید و فروش و یا عرضه و تورید آن را ممنوع اعلان قرار می‌دهد.

۴ مسئوولیت والدین و سایر مربیان در ارتباط حفاظت از محیط زیست:

با توجه به اینکه حفاظت از محیط زیست مسئوولیت دینی و ملی هر فرد مسلمان می‌باشد، و مسئوولیت هر انسان بر اساس جایگاه اجتماعی‌اش با مسئوولیت انسان دیگر تفاوت دارد، لذا رؤسای فامیل، زعمای دینی و اجتماعی مسلمانان مانند والدین «پدر و مادر»، معلمین مکاتب و پرورشگاه‌ها، استادان پوهنتون‌ها و مدارس دینی، ائمۀ مساجد، خطبا و علمای دینی و همچنان افرادی‌که از طرف اولیای امور به عنوان مسئوول و یا مدیریکی از ادارات خصوصی و یا دولتی تعیین و توظیف شده‌اند، همه اینها مسئوولیت دارند تا در نظافت و پاکسازی محیط زیست خویش سعی و تلاش نموده، قوانین و مقررات متعلق به محیط زیست را در ساحۀ کار و فعالیت خود و نیز در خانه و بیرون از خانه، مراعات و نافذ نمایند.

[۳۸۸] مصنف عبد الرزاق: (۵/۲۰۰)، (ح: ۹۳۷۸). [۳۸۹] مصنف عبد الرزاق ۵/۲۰۱. [۳۹۰] کنز العمال ص: ۴۷۵. [۳۹۱] صحیح مسلم، (۳/۱۲۰۷)، (رقم: ۱۵۸۱).

الف: مسئولیت والدین:

والدین کسانی‌اند که طفل در آغوش ایشان تربیه و پرورش می‌یابد، پس بر والدین لازم است تا برای تربیه و پرورش سالم اطفال خویش محیط و فضای سالم و آرام، غذای پاک و حلال، مسکن و جای رهایش خوب و مناسب را تهیه نموده، بعد از رسیدن اطفال به سن تمییز در تربیه و پرورش دینی و اخلاقی ایشان تلاش نمایند.

با توجه به اهمیت نظام وقایه، و نقش آن در حفظ محیط زیست، و نیز با توجه به نقش والدین در تطبیق نظام وقایه، دین مقدس اسلام تمام افراد خانواده مخصوصا والدین را توصیه نموده است تا در هنگام خوابیدن چراغ و وسایل ناری را خاموش سازند، و در هنگام احساس ضرورت به نوشیدن آب از دهان مشک و کوزه و یا جک آب ننوشند، و ظرف‌های آب را از طرف شب و یا روز بپوشانند تا از گرد و خاک، و یا داخل‌شدن حشرات و مگس‌ها که سبب انتقال و سرایت میکروب می‌گردد، محفوظ بماند. چنانجه پیامبر ج در این زمینه فرمودند: «غَطُّوا الْإِنَاءَ، وَأَوْكُوا السِّقَاءَ، وَأَغْلِقُوا الْبَابَ، وَأَطْفِئُوا السِّرَاجَ....» [۳۹۲]. «ظرف‌ها را بپوشانید، دهان مشک‌ها و دروازه‌ها را ببندید، چراغ‌ها را خاموش کنید».

و در مورد ممانعت نوشیدن آب از دهان ظرف‌ها وکوزه‌ها عائشه لروایت نموده می‌گوید: «أَنَّ النَّبِيَّ ج نَهَى أَنْ يُشْرَبَ مِنْ فِي السِّقَاءِ لِأَنَّ ذَلِكَ يُنْتِنُهُ» [۳۹۳]. «پیامبر ج از نوشیدن آب از دهان مشک‌ها به علت اینکه آب را بدبو می‌سازد، منع فرمودند».

[۳۹۲] صحیح مسلم ، (۳/۱۵۹۴)، (رقم: ۲۰۱۲). [۳۹۳] المستدرک على الصحیحین للحاکم. (۴/۱۵۶)، (رقم: ۷۲۱۱)، صحیح. نگا: السلسة الصحیحة (۳۹۰).

ب: مسئولیت معلمین و استادان:

با توجه به اهمیت علم و دانش، و نقش بارز و مؤثر مکاتب، مدارس و پوهنتون‌ها، و سایر مراکز علمی خصوصی و یا دولتی در آگاهی و بیداری جوانان، معلمین مکاتب، استادان مدارس و پوهنتون‌ها مسئوولیت دارند تا شاگردان و محصلین خود را در زمینۀ حفاظت از محیط زیست و نقش آن در بهبودی اوضاع زندگی، مخصوصا در فراگیری علم و دانش که آلودگی محیط زیست ضربۀ بسیار سنگینی را بر آن وارد می‌کند، آموزش دهند.

ج: مسئوولیت رؤسای دوائر:

با توجه به اینکه طبقۀ حاکم و رؤسای دوائر و مؤسسات در جامعه نقش تنفیذی را دارند، و مردم مخصوصا افراد زیر دست آن‌ها از اوامر و گفته‌های‌شان اطاعت می‌کنند، لذا تمام رؤسای دوائر و ادارات در پهلوی مسئوولیت‌های دینی خود که در بخش اول از آن تذکر بعمل آمد، این مسئوولیت را نیز دارند تا قوانین و لوایح معقول و در عین حال قابل تطبیق را بخاطر حفاظت محیط زیست وضع نموده، مردم و افراد رعیت را به عملی نمودن آن نه تنها امر نمایند، بلکه افراد مقصر و بی‌اعتنا را مجازات مناسب نمایند.

د: مسئوولیت ائمۀ مساجد، خطبا، و علمای دینی:

شکی نیست که تمام علمای دینی مخصوصا ائمۀ مساجد، خطبا و واعظین در جامعه‌ای همچو جامعۀ افغانستان که یک جامعۀ دینی و مذهبی است نقش ویژۀ داشته، از مقام و جایگاه خاصی برخوردار هستند، و مردم همواره حرف‌ها و گفته‌های آن‌ها را حرف‌ها و گفته‌های دین تلقی می‌کنند، لذا بر ایشان لازم است تا با استناد به نصوص معتبر دینی، و توصیه‌های نیک و حیات بخش پیامبر ج که علما وارثین ایشان‌اند، بخشی از خطابه‌ها و مواعظ خود را در ایام جمعه و یا عیدها به موضوع محیط زیست اختصاص داده، مردم را از اضرار و آثار منفی آلودگی محیط زیست، و خطر‌های نادیده گرفتن نظافت، آگاه سازند.

***