اعمالی که در کنار قبور حرام است:
طوریکه در صفحات گذشته بیان شد زیارت قبور بخاطر اخذ درس عبرت، یاد آخرت، کمشدن محبت دنیا، سلامدادن به مردهها و دعای خیر در حق آنها، یک عمل مشروع و مستحب میباشد، اما سایر اعمال دیگر، مانند ذبح نمودن بر بالای قبر، نماز خواندن در مقبره وغیره که در شریعت اساس نداشته، ممنوع و ناجایز میباشد که طی نکات ذیل بیان میگردد.
۱ – ذبح نمودن حیوان:
ذبحکردن و یا کشتن شتر، گاو و یا گوسفندی بر بالای قبر ولو بخاطر رضای خداوند هم باشد شرعا جو از ندارد، زیرا پیامبر ج فرمودند:
«لَا عَقْرَ فِي الْإِسْلَامِ». [۴۹]«عقر (ذبح بر قبر) در اسلام نیست».
امام خطابی میگوید: اهل جاهلیت شتری را روی قبر شخص صالحی سر میبریدند و میگفتند: این پاداش کاری است که میت در حال حیاتش انجام داده است. [۵۰]
عبدالرزاق ابن همام صنعانی میگوید: «كَانُوا يَعْقِرُونَ عِنْدَ الْقَبْرِ بَقَرَةً أَوْ شَاةً». «آنان (اهل جاهلیت) گاو یا گوسفندی را کنار قبر سر میبریدند» [۵۱].
۲،۵- گچکاری قبر، نشستن و بناکردن روی آن، بلند کردن بیش از حد شرعی.
دلیل ممنوع بودن امور فوق این حدیث جابر ساست که فرموده است: «نَهَى رَسُولُ اللهِ ج أَنْ يُجَصَّصَ الْقَبْرُ، وَأَنْ يُقْعَدَ عَلَيْهِ، وَأَنْ يُبْنَى عَلَيْهِ» [۵۲].«پیامبر ج از گچکاری قبر و نشستن و بناکردن روی آن و بلندکردن بیش از حد شرعی، و از نوشتن روی آن، نهی کرده است».
۶- نماز خواندن روبروی قبر: به دلیل این فرموده پیامبر ج:
«لَا تَجْلِسُوا عَلَى الْقُبُورِ، وَلَا تُصَلُّوا إِلَيْهَا» [۵۳]. «نه بر بالای قبرها بنشینید و نه بطرف قبرها نماز بخوانید».
۷- نمازخواندن کنار قبور اگرچه بدون رو کردن به آن باشد: از ابو سعید خدری روایت است که پیامبر ج فرمود: «الأَرْضُ كُلُّهَا مَسْجِدٌ إِلَّا المَقْبَرَةَ وَالحَمَّامَ» [۵۴]. «میتوان روی تمام زمین نماز خواند بجز مقبره و حمام».
۸- ساختن مسجد روی قبر:
از عایشه و عبدالله بن عباس روایت است: «لَمَّا نَزَلَ بِرَسُولِ اللَّهِ ج طَفِقَ يَطْرَحُ خَمِيصَةً لَهُ عَلَى وَجْهِهِ، فَإِذَا اغْتَمَّ بِهَا كَشَفَهَا عَنْ وَجْهِهِ، فَقَالَ وَهُوَ كَذَلِكَ: «لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى اليَهُودِ وَالنَّصَارَى، اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ» يُحَذِّرُ مَا صَنَعُوا» [۵۵].«وقتی پیامبر ج مریض شد (بیماری وفاتش) پارچهای روی صورتش کشید، هرگاه اذیت میشد آن را از صورتش برمیداشت در همان حال فرمود: لعنت خدا بر یهود و نصاری باد که قبرهای پیامبر آنشان را به مسجد تبدیل کردند، از آنچه آنها کردند (مسلمانان را) برحذر میداشت».
از عایشه لروایت است: پیامبر ج در بیماریای که از آن بهبود نیافت فرمود:
«لَعَنَ اللَّهُ اليَهُودَ وَالنَّصَارَى اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ»، لَوْلاَ ذَلِكَ أُبْرِزَ قَبْرُهُ غَيْرَ أَنَّهُ خَشِيَ - أَوْ خُشِيَ - أَنَّ يُتَّخَذَ مَسْجِدًا» [۵۶]. «خداوند یهود و نصاری را لعنت کند، (چرا که) قبور پیامبر آنشان را مسجد قرار دادند. (عایشه) گفت: اگر این نبود، قبرش را آشکار میکردند، اما بیم آن داشت که مسجد قرار داده شود».
۹- تبدیلکردن قبرستان به محل برگزاری اعیاد، و رفتن به قبرستان در اوقات معین، و مناسبتهای معروف به قصد عبادت نزد قبور یا غیر آن: به دلیل حدیث ابو هریره از پیامبر ج که فرمود: «لَا تَجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قُبُورًا، وَلَا تَجْعَلُوا قَبْرِي عِيدًا، وَصَلُّوا عَلَيَّ فَإِنَّ صَلَاتَكُمْ تَبْلُغُنِي حَيْثُ كُنْتُمْ» [۵۷]. «خانههایتان را قبرستان نکنید، و قبر مرا (محل برگزاری) اعیاد قرار ندهید، و هر جا بودید بر من صلوات بفرستید، چون صلوات شما بر من میرسد».
۱۳- شکستن استخوان میت: به دلیل فرموده پیامبر ج: «إِنَّ كَسْرَ عَظْمِ الْمُؤْمِنِ مَيْتًا، مِثْلُ كَسْرِهِ حَيًّا». «شکستن استخوان میت مؤمن مانند شکستن استخوانش در حال حیات است».
اموریکه انجامدادن آنها ممنوع و در شریعت اسلام حرام است مختصراً از قرار ذیل میباشد:
۱- سفر به قصد زیارت قبر.
۲- اعتقاد به اینکه زیارت قبری از قبر دیگری فرق دارد و برای فلان قبری فضیلت خاصی است.
۳- گنبد و بارگاه ساختن بر قبور.
۴- به دعا خواستن مرده و گریه و زاری نزد آنها.
۵- استغاثه و نذر کردن برای آنها.
۶- طواف به گرد قبر.
۷- نماز خواندن بر قبرها و یا در کنار قبرها.
۸- خواندن زیارتنامه.
۹- بستن نخ و یا پارچهای بر قبر و یا پنجرههای زیارت.
۱۰- بوسیدن در و دیوار قبر و لمس نمودن آنها و دیگر خزعبلات و خرافاتیکه ذکر آن این رساله را طولانی میکند، همه بدعت و شرک اکبر به حساب میرود که از شر آن به الله أپناه میبریم.
***[۴۹.] روایت ابو داود با سند صحیح. [۵۰] نیل الاوطار( ۴/ ۵۴۹). [۵۱] سنن ابو داود (۳۲۰۶) با سند صحیح. [۵۲] صحیح مسلم ، ص: ۳۷۴ (۹۷۰). [۵۳] صحیح مسلم ، ص: ۳۷۵ (۹۷۲). [۵۴] سنن ترمذی ص: ۷۳ (۳۱۷) با سند صحیح. [۵۵] متفق علیه. [۵۶. ] متفق علیه. [۵۷. ] سنن ابوداود ، ص: ۲۳۳ (۲۰۴۲) با سند صحیح.