ب- رابطۀ ارکان اسلام با ارزشهای اخلاقی:
عبادتها در اسلام فرض گردیده و بحیث ارکان اساسى اسلام معرفى شدهاند، هیچکدام آن حرکات خشک و بىمفهوم و بدون حکمت نمىباشد، و نه هم اسلام انسانها را به اداى اعمال بىمفهوم مکلف میسازد، بلکه تمام فرایضى که اسلام بر پیروانش لازم گردانیده است، انسان را به رعایت کردن ارزشهاى نیک اخلاقى با دیگران عادت داده و چنان تربیت مىنماید که در شرایط و ظروف مختلف زندگى به این ارزشها پایبند و متمسک باشند، و آنچنان که انسان با انجام تمرینهاى بدنى سلامت جسمى خود را حفظ مىنماید، فرد مسلمان نیز با انجامدادن این فرایض و عبادت سلامت معنوى و اخلاقى خود را محفوظ مى دارد.
الله أزمانیکه به اقامۀ نماز امر مىکند حکمت و هدف اساسى آن را چنین بیان میدارد: ﴿وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَۖ إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِ﴾[العنکبوت: ۴۵]. «و برپا دارنماز را، زیرا نماز از فحشا و بدکارى منع میکند».
پس دورى جستن از رزایل اخلاقى و پاک بودن از گفتار و کردار بد حقیقت نماز مىباشد.
به همین منوال زکات که بنای دوم عملى در اسلام است تنها و تنها تکس و ضریبههاى مالى محض نبوده و به این معنى نمىباشد که مقدارى پول از کیسۀ ثروتمندان بیرون آورده، و به جیب حاجتمندان ریختانده شود، بلکه اسلام مى خواهد قبل از هر چیز دیگر نهال رأفت و عطوفت را در قلوب افراد جامعه غرس نماید. پروردگار حکیم و دانا مىفرماید:
﴿خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَةٗ تُطَهِّرُهُمۡ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيۡهِمۡۖ إِنَّ صَلَوٰتَكَ سَكَنٞ لَّهُمۡ﴾[التوبة: ۱۰۳].
«اى پیامبر! از اموال آنان زکات بگیر، تا بدین وسیله آنها را (از رذایل اخلاقى، گناهان، دنیاپرستى، بخل و امساک) پاک سازى، و (در دل آنها نیروى خیرات، سخاوت و توجه به حقوق دیگران را) پرورش دهى، و به آنها (هنگام گرفتن زکات) دعاکن که قطعا دعاى تومآیۀ آرامش آنها است».
بنابر این پاکسازى نفس انسانى از مال پرستى و حرص در یک جانب، و از بین بردن حقد و کینه در جانب دیگر، و در نتیجه بلند بردن مستواى اخلاقى و معنوى جامعه به سوى یک جامعۀ برتر و پاکیزه، از اهداف زکات بحساب مىآید.
همچنان روزه تنها بخاطر محروم کردن انسانها از خوردن و نوشیدن فرض نشده است، بلکه هدف و مقصد اساسى فرضیت آن این است که تا نفس انسانى را در این کوره صبر گداخته و از شهوتپرستى پاک سازد، و از هوسهاى بیهوده و خواهشات لجام گسیخته به سوى صیانت دایمى هدایتش نماید. پیامبر ج به این معنى اشاره نموده میفرماید: «مَنْ لَمْ يَدَعْ قَوْلَ الزُّورِ وَالعَمَلَ بِهِ، فَلَيْسَ لِلَّهِ حَاجَةٌ فِي أَنْ يَدَعَ طَعَامَهُ وَشَرَابَهُ» [۱۶۰]. «کسیکه (هنگام روزهداری) سخنهای دروغ و عمل ناشایسته را ترک نکند، پس الله جل جلاله هیچ نیازی به این ندارد که (آن صایم) خوردنى و نوشیدنى خود را ترک کند».
قرآن کریم ثمره و نتیجۀ روزهداری را چنین بیان مى دارد:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيۡكُمُ ٱلصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ١٨٣﴾[البقرة: ۱۸۳].
«اى مؤمنان! روزه بر شما فرض شده است همانطور که بر کسانیکه پیش از شما بودند فرض شده بود تا باشد که پرهیزکار شوید».
و در مورد حج نیز نباید چنان گمان بریم که تنها سیر و سفر به اماکن مقدسه هدف اصلى آن بوده، و این عبادت بزرگ از معانى و ارزشهاى اخلاقى عارى مىباشد، و اثرى در جهت تزکیۀ اخلاقى انسان ندارد..... نه هرگز چنین نیست، و این پندار، خطاى محض و برداشت نادرست از حج بوده و با واقعیت این فریضۀ عظیم توافق و تطابقى ندارد، زیرا پروردگار حکیم در وصف حج و کسانى که حج را بر خود لازم میگردانند میفرماید:
﴿ٱلۡحَجُّ أَشۡهُرٞ مَّعۡلُومَٰتٞۚ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ ٱلۡحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي ٱلۡحَجِّۗ وَمَا تَفۡعَلُواْ مِنۡ خَيۡرٖ يَعۡلَمۡهُ ٱللَّهُۗ وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَيۡرَ ٱلزَّادِ ٱلتَّقۡوَىٰۖ وَٱتَّقُونِ يَٰٓأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ١٩٧﴾[البقرة: ۱۹۷].
«وقت حج ماههاى معلوم است، پس کسیکه در این ماهها حج را برخود لازم گرداند، برای او هم بستریبا زنان، ارتکاب هیچ نوع گناه، جدال و مناقشه در وقت حج جایز نیست، و هر عمل نیکی که انجام میدهید، الله او را میداند، و با خود توشه بگیرید، بدون شک پرهیزکاری بهترین توشه است، ای خردمندان! از من بترسید».
با بررسی اجمالی و مختصر از بعض عبادات مشهوریکه بعنوان ارکان اساسی اسلام شناخته شدهاند، در میابیمکه میان عبادات اسلامی و ارزشهای اخلاقی رابطۀ متین و محکمی وجود دارد، و این عبادات گرچند در محتوی و مظهر از هم تفاوت دارند، ولی در نهایت امر همه به سوی یک هدف در حرکت میباشد، و برای تحقق یک مأمول فرض شده، و این هدف همانست که پیامبر گرامی ج در سخن پر محتوای خود اشاره نموده فرموده است: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ». «من مبعوث شدم تا ارزشهای اخلاقی را به اتمام برسانم».
[۱۶۰. ] صحیح البخارى، (۱۹۰۳).