(۲۸) ایثار و فداکاری
ایثار، از خود گذری، دلسوزی و خیر خواهی برای دیگران و حاجت دیگران را بر حاجت و نیاز خود ترجیحدادن از مراتب عالی احسان، و از آموزشهای دینی و ارزشهای اخلاقی است.
ایثار و فداکاری در راه تثبیت حق از صفات بسیار خوب و مفیدی است که باید انسان خود را به آن آراسته بسازد، زیرا وقتی انسان به مرحلهای برسد که دیگران را در کارهای خیر بر خود ترجیح دهد، و سعادت آنانرا بر سعادت خود مقدم دارد، این بیانگر آنست که به اوج کمال روحی و نفسی رسیده است.
ایثار مهمترین اثر را در تحکیم روابط و ایجاد علاقه و محبت در بین افراد جامعه دارد، و آنانرا به صورت دوست و همکار در میآورد. و سعادت جامعه جز با ایثار و فداکاری در راه دیگران حاصل نمیشود، لذا خداوند متعال ایثارگران را مورد ستایش قرار داده میفرماید:
﴿أُو تواْ وَيُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ كَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞۚ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ﴾[الحشر: ۹].
«هر چند در خودشان احتیاجى [مبرم] باشد آنها را بر خودشان مقدم مىدارند و هر کس از خست نفس خود مصون ماند ایشانند که رستگارانند».
نمو نههایی عملی بسیاری از ایثار و فداکاری یاران پیامبر ج و شاگردان نبوت وجود دارد که تنها به نقل چند مورد آن اکتفا میکنیم:
۱- «عَنْ سَهْلٍ س: «أَنَّ امْرَأَةً جَاءَتِ النَّبِيَّ ج بِبُرْدَةٍ مَنْسُوجَةٍ، فِيهَا حَاشِيَتُهَا»، أَتَدْرُونَ مَا البُرْدَةُ؟ قَالُوا: الشَّمْلَةُ، قَالَ: نَعَمْ، قَالَتْ: نَسَجْتُهَا بِيَدِي فَجِئْتُ لِأَكْسُوَكَهَا، «فَأَخَذَهَا النَّبِيُّ ج مُحْتَاجًا إِلَيْهَا، فَخَرَجَ إِلَيْنَا وَإِنَّهَا إِزَارُهُ»، فَحَسَّنَهَا فُلاَنٌ، فَقَالَ: اكْسُنِيهَا، مَا أَحْسَنَهَا، قَالَ القَوْمُ: مَا أَحْسَنْتَ، لَبِسَهَا النَّبِيُّ ج مُحْتَاجًا إِلَيْهَا، ثُمَّ سَأَلْتَهُ، وَعَلِمْتَ أَنَّهُ لاَ يَرُدُّ، قَالَ: إِنِّي وَاللَّهِ، مَا سَأَلْتُهُ لِأَلْبَسَهُ، إِنَّمَا سَأَلْتُهُ لِتَكُونَ كَفَنِي، قَالَ سَهْلٌ: فَكَانَتْ كَفَنَهُ» [۱۴۴]. «سهل سمیگوید: زنی، چادری را که کناره آن، بافتنی داشت، به آنحضرت ج هدیه داد ـ راوی از مردم پرسید: آیا میدانید بُرده چیست؟ گفتند: چادری پُرزدار است. سهل گفت: صحیح است ـ و گفت: این چادر را با دست خودم بافتهام و نزد شما آوردهام تا آن را بپوشید. رسول خدا ج که به آن نیاز داشت، آن را پذیرفت و بعنوان ازار، از آن استفاده کرد. یکی از اصحاب، آن را پسندید و گفت: چقدر زیبا است! آن را به من بدهید. مردم، به او گفتند:کار خوبی نکردی. زیرا رسول الله ج صبدان نیاز داشت و آن را پوشیده بود. با وجود این، تو آن را طلب کردی. و میدانیکه هرگاه از رسول الله ج چیزی خواسته شود، دریغ نخواهد کرد. آن شخص گفت: بخدا سوگند، من آن را برای پوشیدن درخواست نکردم. بلکه میخواهم آن را کفن خود، نمایم. سهل میگوید: سرانجام، همان چادر، کفن آن شخص، گردید».
۲- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللهِ ج ، فَقَالَ: إِنِّي مَجْهُودٌ، فَأَرْسَلَ إِلَى بَعْضِ نِسَائِهِ، فَقَالَتْ: وَالَّذِي بَعَثَكَ بِالْحَقِّ، مَا عِنْدِي إِلَّا مَاءٌ، ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَى أُخْرَى، فَقَالَتْ مِثْلَ ذَلِكَ، حَتَّى قُلْنَ كُلُّهُنَّ مِثْلَ ذَلِكَ: لَا، وَالَّذِي بَعَثَكَ بِالْحَقِّ، مَا عِنْدِي إِلَّا مَاءٌ، فَقَالَ: «مَنْ يُضِيفُ هَذَا اللَّيْلَةَ رَحِمَهُ اللهُ؟»، فَقَامَ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ، فَقَالَ: أَنَا، يَا رَسُولَ اللهِ، فَانْطَلَقَ بِهِ إِلَى رَحْلِهِ».
وفي رواية قَالَ لِامْرَأَتِهِ: «هَلْ عِنْدَكِ شَيْءٌ؟ قَالَتْ: لَا إِلَّا قُوتُ صِبْيَانِي، قَالَ: فَعَلِّلِيهِمْ بِشَيْءٍ، فَإِذَا دَخَلَ ضَيْفُنَا فَأَطْفِئِ السِّرَاجَ، وَأَرِيهِ أَنَّا نَأْكُلُ، فَإِذَا أَهْوَى لِيَأْكُلَ، فَقُومِي إِلَى السِّرَاجِ حَتَّى تُطْفِئِيهِ، قَالَ: فَقَعَدُوا وَأَكَلَ الضَّيْفُ، فَلَمَّا أَصْبَحَ غَدَا عَلَى النَّبِيِّ ص ، فَقَالَ: «قَدْ عَجِبَ اللهُ مِنْ صَنِيعِكُمَا بِضَيْفِكُمَا اللَّيْلَةَ» [۱۴۵]. «ابو هریره سروایت میکند که: مردی به حضور پیامبر جآمده و گفت: من بسیار خسته و نیازمندم، آنحضرت جنزد بعضی از زنانش فرستاد و او گفت: سوگند به ذاتی که ترا بحق فرستاده، در نزدم جز آب چیزی نیست. باز بسوی دیگری فرستاد و او هم همچنان گفت، تا اینکه همۀ آنها چنان گفتند که نه: بذاتیکه ترا به حق فرستاده سوگند که چیزی جز آب وجود ندارد. سپس پیامبر جفرمود: کدام کس این شخص را امشب مهمان میکند؟
مردی از انصار گفت: من یا رسول الله ج و او را به خانهاش برده و به زنش گفت: مهمان رسول الله ج را گرامیدار».
و در روایتی آمده که برای زنش گفت: «آیا چیزی داری؟ گفت: نی جز غذای اطفالم. گفت: آنها را به چیزی مشغول بدار و چون نان خواستند، آنها را خواب کن و چون مهمان ما درآید چراغ را خاموش کن و به او نشان میدهیم که ما غذا میخوریم. پس نشستند و مهمان خورد، و آنها هردو گرسنه خوابیدند، و چون صبح شد بخدمت پیامبر ج آمد. آنحضرت ج فرمود: که خداوند از کاریکه به مهمان خود کردید به شگفت مانده است».
۳- مثال دیگر این ایثار و فداکاری خوابیدن علیسدر بستر خواب پیامبر ج هنگام هجرت که احتمال به شهادت رسیدن وی بسیار قوی بود.
۴- یاری و همراهی ابو بکر صدیقسبا رسول الله ج در سفر هجرت و محافظت وی از رسول خدا ج در غار و سفر طولانی به مدینه.
این واقعات نشان میدهد که تربیت اسلامی تا چه حدی در عمق یاران پیامبر ج تأثیرگذار بوده، و بهترین نمو نه است برای کسیکه میخواهد به عالیترین مقام معنویت که باعث سعادت جامعه است، دسترسی پیدا کند.
***[۱۴۴] روایت بخارى. [۱۴۵] متفقٌ علیه.