الف- سجده براى غير خدا:
از تعریف عبادت دانستیم که آخرین مرحلۀ خصوع و تذلل را عبادت گفته میشود که مصداق روشن آن سجده است، بنا بر این سجده از مهمترین انواع عبادت بوده، و مخصوص خدا است، و در برابر غیر خدا نباید سجده کرد، و سجده براى غیر خدا شرک است.
به همین دلیل قرآن سجده را عبادت معرفى نموده، مخصوص خدا قرار داده و از سجدهکردن در برابر غیر خداوند صریحاً نهى میکند:
﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِ ٱلَّيۡلُ وَٱلنَّهَارُ وَٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُۚ لَا تَسۡجُدُواْ لِلشَّمۡسِ وَلَا لِلۡقَمَرِ وَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ ٱلَّذِي خَلَقَهُنَّ إِن كُنتُمۡ إِيَّاهُ تَعۡبُدُونَ٣٧﴾[فصلت: ۳۷].
«از نشانههاى قدرت خدا شب و روخورشید و ماه است، براى خورشید و ماه سجده نکنید، تنها براى خدائىکه آنها را آفریده است، سجده کنید، اگر واقعاً او را عبادت و پرستش میکنید».
و همچنان در حدیثهاى صحیح سجده را حق خداوند مهربان دانسته، و بر عدم سجود براى غیر خدا حتى پیامبر ج تأکید میکند:
۱- امام ترمذى با سند صحیح از ابو هریره نقل کرده است که او از پیامبر ج روایت نموده که او فرمود: «لَوْ كُنْتُ آمِرًا أَحَدًا أَنْ يَسْجُدَ لِأَحَدٍ لَأَمَرْتُ المَرْأَةَ أَنْ تَسْجُدَ لِزَوْجِهَا». «اگر در اسلام این مجاز میبود که شخصى براى شخصى جز خدا سجده میکرد، من به زنها فرمان میدادم که در برابر شوهرهایشان سجده نمایند».
۲- امام ابو داود با سند صحیح در این مورد چنین روایت میکند: عن قیس بن سعد قال:
«أَتَيْتُ الْحِيرَةَ فَرَأَيْتُهُمْ يَسْجُدُونَ لِمَرْزُبَانٍ لَهُمْ فَقُلْتُ: رَسُولُ اللَّهِ أَحَقُّ أَنْ يُسْجَدَ لَهُ، قَالَ: فَأَتَيْتُ النَّبِيَّ ج ، فَقُلْتُ: إِنِّي أَتَيْتُ الْحِيرَةَ فَرَأَيْتُهُمْ يَسْجُدُونَ لِمَرْزُبَانٍ لَهُمْ فَأَنْتَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَحَقُّ أَنْ نَسْجُدَ لَكَ، قَالَ: «أَرَأَيْتَ لَوْ مَرَرْتَ بِقَبْرِي أَكُنْتَ تَسْجُدُ لَهُ؟» قَالَ: قُلْتُ: لَا، قَالَ: «فَلَا تَفْعَلُوا، لَوْ كُنْتُ آمِرًا أَحَدًا أَنْ يَسْجُدَ لِأَحَدٍ لَأَمَرْتُ النِّسَاءَ أَنْ يَسْجُدْنَ لِأَزْوَاجِهِنَّ لِمَا جَعَلَ اللَّهُ لَهُمْ عَلَيْهِنَّ مِنَ الْحَقِّ». «قیس فرزند سعد مىگوید: در حیره- نام شهرى در عراق- رفتم، و دیدم که مردمان آنجا به بزرگان خود سجده میکنند، من در دل خود گفتم: پیامبر اسلام ج سزاوارتر است که مسلمانان- بخاطر احترام و بزرگداشت آن- براى او سجده نمایند.
هنگامیکه به حضور پیامبر ج آمدم، برایش حکایت نمودم که مردمان حیره براى تعظیم بزرگان خود سر به سجده مىنهند، و تو مستحقتر هستى که مسلمانان برایت سجده نمایند. پیامبر ج فرمود: ا گر پس از مرگم گذرى به قبرم داشته باشى، در برابر قبر من سجده میکنى؟ گفتم: نه خیر. فرمود: چنین کارى (سجده براى من) مکن.
اگر در اسلام این مجاز میبود که شخصى براى شخصى جز خدا سجده کند، من به زنها فرمان میدادم که در برابر شوهرهایشان سجده نمایند، نسبت حق بزرگى که خداوند براى شوهران بر بالاى همسرانشان لازم گردانده است».
و اما پاسخ این سوال که اگر سجده بطور قطع براى عیر خدا حرام و نادرست باشد، سجدۀ یعقوب و پسرانش در برابر یوسف چگونه بود؟ و یا سجدۀ فرشتگان براى آدم چگونه مجاز بود؟
اینست که: برخى از مسایل و جزئیات- نه اصول- در امتهاى پیشین جایز بوده، ولى اسلام آن را براى امت اسلامى حرام قرار داده است.
سجدۀ فرشتگان براى آدم، و سجدۀ یعقوب و پسرانش در برابر یوسف سجدۀ احترام و تعظیم بود که آنها به امر خدا انجام دادهاند، نه سجده به عنوان عبادت، چرا که انجام عبادت براى مخلوق به هر شکلى که باشد، در هیچ دین و آیین آسمانى مجاز نبود بدلیل اینکه توحید در عبادت و مبارزه علیه شرک سرخط دعوت تمام پیامبر آن است: ﴿أَيَأۡمُرُكُم بِٱلۡكُفۡرِ بَعۡدَ إِذۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ﴾[آل عمران: ۸۰]. «و شما را فرمان نخواهد داد که فرشتگان و پیامبر آن را به خدایى بگیرید».
اسلام سجده را به هر عنوانىکه باشد- چه به عنوان عبادت و چه غیر آن- از غیر خدا نفى میکند، و حق مخصوص خدا میداند.