تجارت و قاچاق مواد مخدر
در بخش تحریم مواد مخدر با دلایل واضح ساحتیم که واژۀ خمر از لحاظ شرعی شامل هر نوع مواد نشهآور است، و هر حکم و مجازاتیکه بر خمر مترتب میشود، مواد مخدر را نیز در بر میگیرد.
در حدیثهای صحیح خرید و فروش خمر(شراب و آنچه در حکم آنست) حرام قرار داده شده است، و این حکم مواد مخدر را نیز در بر میگیرد، چون از لحاظ شرعی لفظ خمر شامل آن نیز میباشد [۳۷۳]:
۱- حدیث جابر ساز رسول الله ج:
«إِنَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ حَرَّمَ بَيْعَ الخَمْرِ، وَالمَيْتَةِ وَالخِنْزِيرِ وَالأَصْنَامِ ... قَاتَلَ اللَّهُ اليَهُودَ إِنَّ اللَّهَ لَمَّا حَرَّمَ شُحُومَهَا جَمَلُوهُ، ثُمَّ بَاعُوهُ، فَأَكَلُوا ثَمَنَهُ» [۳۷۴]. «به تأکید خداوند فروش شراب لاشه مردار، خنزیر -خوک- و بتها را حرام نموده است... خداوند یهود را هلاک کند، که چربى را بر ایشان حرام نمود سپس آن را فروختند و از پولش استفاده نمودند».
از بخش دوم این حدیث استفاده میشود که هر آن چیزیکه از دیدگاه اسلام حرام بوده باشد، استفاده از آن نیز حرام است.
۲- حدیث عبد الله بن عباس که با سند صحیح [۳۷۵]نقل شده، نیز دلیل بر حرمت تجارت و زراعت مواد مخدر مىباشد: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج:«لَعَنَ اللهُ الْيَهُودَ، حُرِّمَتْ عَلَيْهِمِ الشُّحُومُ، فَبَاعُوهَا وَأَكَلُوا أَثْمَانَهَا، وَإِنَّ اللهَ ﻷإِذَا حَرَّمَ أَكْلَ شَيْءٍ، حَرَّمَ ثَمَنَهُ» [۳۷۶]. «نفرین خدا باد بر یهود که چربى را بر ایشان حرام نمود سپس آن را فروختند و از پولش استفاده نمودند به تأکید هرگاه خداوند چیزى را حرام نماید، پول آن را نیز حرام قرار مىدهد».
ادای فریضۀ حج و دیگر عبادت با سود حاصله از مواد مخدر:
در بخش حکم شرعی مواد مخدر با دلایل واضح نمودیم که این مواد، و پولیکه از طریق زرع، تجارت و قاچاق آن بدست میآید، حرام و خبیث است، و طبق دلایل ذیل انفاق آن در راه خدا مانند صدقهکردن، و یا ادای فریضۀ حج مورد پذیرش قرار نمیگیرد، و نه از این راه ثواب و پاداشی به انفاق کننده میرسد، و نه فرض از عهده آن ساقط میگردد:
۱- امام مسلم از ابو هریره روایت نموده است که پیامبر ج فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّ اللهَ طَيِّبٌ لَا يَقْبَلُ إِلَّا طَيِّبًا، وَإِنَّ اللهَ أَمَرَ الْمُؤْمِنِينَ بِمَا أَمَرَ بِهِ الْمُرْسَلِينَ، فَقَالَ: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلرُّسُلُ كُلُواْ مِنَ ٱلطَّيِّبَٰتِ وَٱعۡمَلُواْ صَٰلِحًا﴾ وَقَال تَعالَى: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُلُواْ مِن طَيِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰكُمۡ﴾ ثُمَّ ذَكَرَ الرَّجُلَ يُطِيلُ السَّفَرَ أَشْعَثَ أَغْبَرَ، يَمُدُّ يَدَيْهِ إِلَى السَّمَاءِ، يَا رَبِّ، يَا رَبِّ، وَمَطْعَمُهُ حَرَامٌ، وَمَشْرَبُهُ حَرَامٌ، وَمَلْبَسُهُ حَرَامٌ، وَغُذِيَ بِالْحَرَامِ، فَأَنَّى يُسْتَجَابُ لِذَلِكَ»؟ [۳۷۷]. «از ابو هریره سمرویست که: رسول الله جفرمود: ای مردم! خداوند تعالی پاکیزه است و بجز پاکیزه را نمیپذیرد و خداوند مؤمنان را مانند فرستادگانش مأمور ساخته است.
خداوند متعال فرمود: ای مؤمنان بخورید و بنوشید از چیزهای پاکیزه که بشما روزی دادهایم.
باز مردی را یاد نمود که سفرش را دراز نموده غبار آلوده و پراکنده موی است و دستهایش را به آسمان بلند کرده میگوید: پروردگارم، پروردگارم، در حالیکه خوردنیاش حرام و آشامیدنیاش حرام بوده و پوشیدنیاش حرام بوده و به حرام تغذیه شده است، پس چگونه دعای همچو شخصی پذیرفته میشود».
۲- روایت طبرانی با سند حسن [۳۷۸]از رسول الله ج: «إِذَا خَرَجَ الرَّجُلُ حَاجًّا بِنَفَقَةٍ طَيِّبَةٍ، وَوَضَعَ رِجْلَهُ فِي الْغَرْزِ، فَنَادَى: لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ، نَادَاهُ مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ: لَبَّيْكَ وَسَعْدَيْكَ، زَادُكَ حَلَالٌ، وَرَاحِلَتُكَ حَلَالٌ، وَحَجُّكُ مَبْرُورٌ غَيْرُ مَأْزُورٍ، وَإِذَا خَرَجَ بِالنَّفَقَةِ الْخَبِيثَةِ، فَوَضَعَ رِجْلَهُ فِي الْغَرْزِ، فَنَادَى: لَبَّيْكَ، نَادَاهُ مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ: لَا لَبَّيْكَ وَلَا سَعْدَيْكَ، زَادُكَ حَرَامٌ وَنَفَقَتُكَ حَرَامٌ، وَحَجُّكَ غَيْرُ مَبْرُورٍ» [۳۷۹]. «هرگاه کسی با مال حرام بقصد زیارت خانه خدا و انجام حج راه افتاد، و پا در رکاب نهاده دعای ویژۀ حج را خوانده گفت: خدایا! در خدمت تو حاضر و آمادهام.
فرشتهای از آسمان او را ندا در دهد که: توشۀ تو حرام است، و مصارف تو از راه حرام است، بناءً این بخدمت آمدن و سعادت خواستن تو قبول نیست، و حج تو مردود است».
حدیث ابوهریره این حقیقت را واضح نمود که هر نوع عبادتیکه از مال خبیث و حرام باشد، مورد پذیرش قرار نمیگیرد، و عبارت «وحجُّك غيرُ مبرورٍ» در حدیث دوم در بارۀ اینکه: فریضۀ حج با پول حرام از عهدۀ انسان ساقط نمیشود، صراحت دارد.
***
[۳۷۳] فقه السنه ج۳ ص ۱۷۲۴. [۳۷۴] صحیح البخاری (۳/۸۴)، صحیح مسلم (۳/۱۲۰۷). [۳۷۵] تعلیق شعیب الأرنؤوط: إسناده صحیح ج۱ ص ۳۹۲. [۳۷۶] مسند احمد (۴/۴۱۶). [۳۷۷] روایت مسلم ج۲ ص ۷۰۳. [۳۷۸] التحقیق والایضاح ص ۴. [۳۷۹] روایت طبرانى در معجم الاوسط (۵/۲۵۱، رقم ۵۲۲۸).