۳ - اهمیت صحت از دیدگاه اسلام:
خداوند متعال انسان را در بهترین شکل و صورت آفریده، و در چوکات شرایع آسمانی به خاطر صحت و سلامتی ظاهری و باطنی، روحی و روانی او اصول و قواعدی را مقرر کرده است که تطبیقنمودن آن در صحنۀ عمل نه تنها ضامن صحت و سلامتی هر انسان بلکه تمام افراد، محیط زیست و جامعۀ بشری بوده و سبب نجات یافتن انسان از هرگونه انحراف و امراض مزمن و خطرناک میگردد.
و از همینجا است که پیامبر ج انسان را به اهمیت و ارزش برخوردار بودن از نعمت صحت و سلامتی متوجه ساخته، فرموده است: «مَنْ أَصْبَحَ مِنْكُمْ آمِنًا فِي سِرْبِهِ مُعَافًى فِي جَسَدِهِ عِنْدَهُ قُوتُ يَوْمِهِ فَكَأَنَّمَا حِيزَتْ لَهُ الدُّنْيَا» [۳۳۳]. «کسیکه از خواب و خوابگاهش در حالی برخیزد که در خانه و یا محل سکونتش احساس آرامش را نماید و همچنین از ناحیه بدن سالم و تندرست بوده و در عین حال قوت و یا خوراکه همان شب و روزش را هم داشته باشد مثل این است که دنیا را با تمام داشتههایش برایش داده شده است».
و در یک حدیث دیگر فرمودند: «إِنَّ أَوَّلَ مَا يُسْأَلُ عَنْهُ يَوْمَ القِيَامَةِ - يَعْنِي العَبْدَ مِنَ النَّعِيمِ - أَنْ يُقَالَ لَهُ: أَلَمْ نُصِحَّ لَكَ جِسْمَكَ، وَنُرْوِيَكَ مِنَ المَاءِ البَارِدِ» [۳۳۴]. «اولین نعمتیکه روز قیامت از هر انسان در مورد آن پرسیده میشود همانا نعمت صحت است طوریکه برایش گفته میشود آیا ما برایت جسم سالم نداده بودیم؟ و آیا ترا از آب سرد و زلال سیراب ننموده بودیم؟».
اهمیت صحت را در اسلام نیز از اینجا میتوان درک کرد که صحت و یا تندرستی یگانه وسیلۀ بهتر انجامدادن تمام تکالیف شرعی و دینی است، چون انسان مریض نمیتواند بصورت صحیح نماز بخواند، و همچنین انسان مریض توانائی گرفتن روزه رمضان، و ادا نمودن حج خانۀ کعبه، و خدمت والدین یعنی پدر و مادر را ندارد.
خلاصه باید گفت که انسان مریض و فاقد صحت نمیتواند از عهدۀ تکالیف شرعی و دینی به وجه نیک و احسن بیرون آید.
بدون داشتن صحت و تندرستی انسان نمیتواند از عهدۀ هرگونه کار و فعالیت دیگر اعم از صنعت و تجارت، درس و تعلیم، کمک و دستیاری مستمندان و سایر مظلومین و ستم دیدگان، و فراگرفتن سایر مهارتهای فنی و حرفوی برآمده نقش فعال و مؤثر خود را در جامعه ایفا کند، چون تمام این موارد فوق در پهلوی داشتن استعداد و قابلیتهای ذهنی و علمی در قدم اول به صحت و تندرستی بدنی نیز نیاز مبرم دارد.
و از همینجا است که پیامبر ج مسلمانان را به کسب نیرو و بدست آوردن قوت و توانائی تأکید و توصیه نموده مسلمان قوی و نیرومند را بر مسلمان عاجز و ناتوان برتری داده فرمودند:
«الْمُؤْمِنُ الْقَوِيُّ، خَيْرٌ وَأَحَبُّ إِلَى اللهِ مِنَ الْمُؤْمِنِ الضَّعِيفِ، وَفِي كُلٍّ خَيْرٌ» [۳۳۵]. «مسلمان قوی و نیرومند نزد خداوند متعال از مسلمان عاجز و ضعیف خوبتر و بهتر است».
از این حدیث شریف این حقیقت برملا میگردد که بر هر مسلمان مکلف و متعهد در پهلوی داشتن قوت دینی و ایمانی داشتن قوت و نیروی جسمانیکه به وسیلۀ آن از عهدۀ هرگونه کار و فعالیت مفید برآمده بتواند هم حتمی و ضروری است.
موفق بغدادی در کتاب طب نبوی خود مینویسد: «العافية افضل ما انعم الله به علی الانسان بعد الاسلام، ولا يتمکن من حسن تصرفه، والقيام بطاعة ربه إلا بوجودها، ولا مثل لها، فليشکرها ولايکفرها» [۳۳۶]. «عافیت و تندرستی بعد از نعمت اسلام بهترین نعمتی است که خداوند بر انسان ارزانی فرموده است، و تا زمانیکه نعمت صحت میسر نباشد انسان نه از عهدۀ فعالیت و تصرف خوب برآمده میتواند، و نه از عهدۀ طاعت و عبادت پروردگارش. و این نعمت یعنی نعمت صحت مثال و نمونۀ ندارد. پس باید انسان شکر این نعمت را بجا آرد».
و در یک حدیث دیگر پیامبر ج مسلمانان را از بیاعتنائی نمودن در مورد نعمت صحت و تندرستی اخطار داده میفرماید: «نِعْمَتَانِ مَغْبُونٌ فِيهِمَا كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ: الصِّحَّةُ وَالفَرَاغُ» [۳۳۷]. «از جمله نعمتهای خدا داد دو نعمت طوری است که بیشتر مردم از آنها استفاده اعظمی ننموده، متحمل غبن و خسارۀ بزرگی میگردند. یکی از آن دو نعمت همانا نعمت صحت و سلامتی، و دیگری فراغت و داشتن وقت، و مساعد بودن فرصت برای انجام کارها و برنامههای ضروری است».
این حدیث شریف را امام نووی در باب مجاهده کتاب مشهور و معروف خود که ریاض الصالحین نام دارد آورده، و یکی از شارحین کتاب مذکور مفاهیم خیلی مهم ذیل را از آن استنباط و استخراج نموده است:
۱- هر انسان مکلف و عاقل حیثیت تاجر را دارد که عمدهترین سرمایهاش صحتمندی و داشتن وقت و فرصت خوب است. پس هرگاه اگر انسان مکلف از این سرمایه استفادۀ درست نماید، میتواند مفاد خوبی را بدست آرد. اما برعکس زمانیکه انسان از این سرمایۀ خدا داد استفاده نکند نادم و پشیمان گردیده، متحمل غبن و خساره جبران ناپذیری میگردد.
۲- باید از این دو نعمت که صحت و داشتن وقت و فرصت مناسب است در نزدیکشدن به خداوند و انجام دادن اعمال نیک استفاده کرد، چرا فراغت مشغولیت و صحت مرض را به دنبال دارد.
۳- اسلام برای وقت که همانا حیات و زندگی انسان است، و نیز برای سلامتی و تندرستی که وسیلۀ رسیدن به کمال دینی و دنیوی است، ارزش زیادی را قایل شده است.
۴- مفهوم شکر نعمت همانا استخدام و بهرهگرفتن از آن در انجامدادن طاعت و عبادت خداوند است [۳۳۸].
نظر بر اهمیت خاص و جایگاه رفیع نعمت صحت و تندرستی در دین مبین اسلام خداوند متعال از یکطرف به حفظ نفس و جان، و حفاظت و نگهداشت صحت تأکید میکند. و از طرف دیگر انسان را از رویا روی با مهلکات و اشیای مهلک و کشنده، مانند: گرسنگی، تشنگی، سردی و سایر اسباب هلاکت و تباهی منع نموده و به خاطر نجاتیافتن از موارد متذکره فوق که سبب هلاکت و از بینرفتن انسان میگردد هر نوع چارهجوی، و تدابیر مناسب را ولو با خوردن اشیای حرام هم صورت گیرد، جایز قرار میدهد.
و همچنان بخاطر تضمین سلامتی دین و ایمان، عقل و اندیشه، جان و بدن خداوند متعال استفاده از هرگونه اشیا و مواد پلید و نجس را که سبب مرض و یا هلاکت انسان گردد بر مسلمان حرام قرار داده، و تنها همان اشیا و مواد پاک و تازه را که سبب صحت و سلامتی انسان باشد، حلال قرار داده است.
و نیز یکی از وسایل حفظ صحت که اسلام بر آن تأکید دارد انجامدادن طاعات و عبادات است مانند نماز، روزه وغیره که انجامدادن اینها واقعا ضامن صحت و تندرستی فرد و جامعه است.
علاوه بر موارد فوق که همه بر چگونگی توجه بیش از حد اسلام بر صحت و تندرستی دلالت دارد میبینیم که اسلام تداوی از امراض را نه تنها مشروع قرار داده، بلکه برای نجات از هرگونه مرض، و اعاده صحت از دست رفته در چوکات طب اسلامی دواهای را که در راس آنها قرآن و عسل قرار دارد، تجویز نموده است.
پس از تمام موارد فوق این حقیقت برملا میگردد که اسلام در پهلوی عنایت و توجه خاصیکه به روح و روان انسان نموده است، جسم و بدن انسان را نیز نادیده نگرفته، و برای سلامتی هردو در چوکات تعالیم والای قرآن و سنت، احکام و شرایع خاصی را وضع کرده است که در صورت تطبیق و عملینمودن آن انسان میتواند سلامتی ظاهری و باطنی، روحی و بدنیاش را حفظ کند.
و نیز ناگفته نماند که اسلام به سلامتی ظاهری بدن بدون داشتن سلامتی روح، تزکیه و پاکی نفس که یکی از مهمترین اهداف بعثت پیامبر آن است کدام ارزشی را قایل نشده است، و از اینجا میتوان روش اعتدال و یا و سطیت و میانهرو بودن اسلام و احکام اسلام را بصورت درست، درک کرد.
[۳۳۳] (حسن) سنن ترمذی، ص: ۵۷۴ ، برقم: ۲۳۴۶. [۳۳۴] (صحیح) سنن ترمذی، ص: ۴۴۸ برقم: ۳۳۵۸. [۳۳۵] صحیح مسلم، ص: ۲۰۵۲ (برقم: ۲۶۶۴). [۳۳۶] المشتسفیات الإسلامیة، ص: ۴۶. [۳۳۷] صحیح البخاری، ص: ۸۸. [۳۳۸] بهجة الناظرین: ۱/۱۸۰.