معیار شناسایی حق و یا راه وسط:
از تعریف غلو و بعضی ضوابط آن معیار و میزان حق و راه اعتدال و وسط را نیز دانسته میشود، و آن اینکه در آن عقیده و یا عمل هیچگونه افراط و تفریط نباشد، چنانچه عمر بن عبد العزیز: در جواب نامۀ که در ارتباط تقدیر از وی سوال شده بود، فرمود: «...وَقَدْ قَصَّرَ قَوْمٌ دُونَهُمْ فَجَفَوْا، وَطَمَحَ عَنْهُمْ أَقْوَامٌ فَغَلَوْا، وَإِنَّهُمْ بَيْنَ ذَلِكَ لَعَلَى هُدًى مُسْتَقِيمٍ...» [۲۲۹]. «عدۀ از مردم در مورد اصحاب کرام با مرتکبشدن کوتاهی جفا و ستم نمودند، وعدۀ دیگری با بلند نگریستن و یا بلند بردن مقام ایشان مرتکب غلو و افراط شدند، اما محققا اصحاب پیامبر ج در مابین این هردو قرار داشته، بر یک راه راست استوار و پایدار باقیماندند».
همچنان حسن بصری میگوید: «سُنَّتُكُمْ وَاللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ بَيْنَهُمَا: بَيْنَ الْغَالِي وَالْجَافِي...» [۲۳۰]. «یعنی طریق و روش شما سوگند به خدا در مابین این هردو، یعنی در مابین افراط گرایی، جفا و از حد گذری قرار دارد».
همچنان امام ابن قیم علایم راه وسط را مشخص ساخته میگوید: «ما أمر الله بأمر إلا وللشيطان فيه نزعتان: إما إلی تفريط وإضاعة. وإما إلی إفراط وغلو. ودين الله وسط بين الجافی عنه والغالی فيه، کالوادی بين جبلين، والهدی بين ضلالتين والوسط بين طرفين ذميمين، فکما أن الجافی عن الأمر مضيع له، فالغالی فيه مضيع له، هذا بتقصيره عن الحد، وهذا بتجاوزه الحد» [۲۳۱]. «خداوند به هیچ کاری امر نفرموده است مگر شیطان دو نوع کشش و جاذبه را در آن ایجاد میکند یکی کشش تفریط و ضایع نمودن. و دیگری کشش افراط و غلو. و دین خداوند مانند وادی که در مابین دو کوه قرار دارد در مابین هردو راه یعنی افراط و تفریط قرار دارد. و نیز دین خداوند راه راستی است که در مابین دو راه ضلالت قرار دارد، و نیز دین خداوند راه وسط و میانۀ است که در مابین دو طریقه و روش مذموم قرار دارد. پس طوریکه مرد ستم و تقصیر کننده در مورد یک امر در حقیقت ضایع و نابودکننده آن امر به شمار میرود، همچنان شخص افراطگر ضایعکنندۀ آن امر به شمار میرود. اولی در اثر تقصیر و کوتاهیاش، و دومی در اثر تجاوزش از حد معین و مشخص».
[۲۲۹] (صحیح مقطوع) سنن ابو داود ص: ۲۰۲ برقم: ۴۶۱۲. [۲۳۰] (سنن دارمی ۱/۲۹۶). [۲۳۱](مدارج السالکین ۲/۴۹۶).