برخی از مشخصات بارز اهل غلو کلی و یا اعتقادی:
در حدیث ابو سعید خدری آمده است که شخصی نحوهای تقسیم مال غنیمت را که توسط پیامبر ج صورت گرفته بود مورد انتقاد و اعتراض شدید و غیر عادلانه قرار داد، پیامبر ج در عکس العمل وی دو وصف بسیار جامع گروههای افراطی را که از نسل همان شخص انتقاد کننده پیدا شده و از فکر وی الهام میگیرند معرفی نموده، فرمودند: «إنَّ مِنْ ضِئْضِئِ هَذَا، قَوْمًا يَقْرَءُونَ القُرْآنَ، لاَ يُجَاوِزُ حَنَاجِرَهُمْ، يَمْرُقُونَ مِنَ الإِسْلاَمِ مُرُوقَ السَّهْمِ مِنَ الرَّمِيَّةِ، يَقْتُلُونَ أَهْلَ الإِسْلاَمِ، وَيَدَعُونَ أَهْلَ الأَوْثَانِ...» [۲۵۲]. «از نسل این مرد مردمانی خواهند آمد که قرآن را میخوانند اما قرآن از حنجره و گلوی آنها پائین نمیرود، مسلمانان را به قتل میرسانند اما به مردمان بتپرست و کفار هیچ نوع اذیت و آسیبی نمیرسانند».
پس آن دو وصف و یا دو مشخصۀ بسیار بارزی را که پیامبر ج برای گروهان افراطی بیان نموده، عبارتاند از:
۱- نداشتن فهم و دانش در مورد قرآن.
۲- تکفیر و یا حکم نمودن به تکفیر دیگران.
منظور از عدم فهم قرآن و یا نداشتن دانش در مورد قرآن این است که خوارج و مردمان افراطی با وصف اینکه قرآن را بسیار خوب و زیبا میخوانند اما معنای آن را درک نمیکنند، طوریکه آیات متعلق به کفار را به مسلمانان تطبیق میدهند، چنانچه عبد الله بن عمر بدر مورد خوارج میگوید: «إِنَّهُمُ انْطَلَقُوا إِلَى آيَاتٍ نَزَلَتْ فِي الكُفَّارِ، فَجَعَلُوهَا عَلَى المُؤْمِنِينَ» [۲۵۳]. «آنها آیات وارده در مورد کفار را بر مسلمانان منطبق میسازند».
و بعضی ایشان در پهلوی تکفیر دیگران که وصف و یا مشخصۀ دوم ایشان است، ریختاندن خون شخص و یا گروه تکفیر شده را حلال میدانند. چنانچه ابو قلابه میگوید: «مَا ابْتَدَعَ رَجُلٌ بِدْعَةً إِلَّا اسْتَحَلَّ السَّيْفَ» [۲۵۴]. «هیچ مردی بدعتی را ایجاد نمیکند مگر بیرونکردن شمشیر را بر علیه دیگران حلال میداند».
همچنان شیخ الإسلام ابن تیمیه میگوید: «طريقة اهل البدع يجمعون بين الجهل والظلم، فيبتدعون بدعة مخالفة للکتاب والسنة وإجماع السنة ويکفرون من خالفهم فی بدعهم» [۲۵۵]. «عادت مردمان بدعت پیشه خلط و یکجانمودن جهل با ظلم است طوریکه ایشان برخلاف کتاب و سنت یک بدعت را مرتکب میشوند سپس کسانی را که از بدعتشان مخالفت کند، تکفیر میکنند».
[۲۵۲] صحیح بخاری ، ص: ۱۲۷ برقم: (۳۳۴۴ ، ۷۴۳۲).. [۲۵۳] (بخاری در کتاب استتابة المرتدین بطور تعلیق روایت کرده است). [۲۵۴] (سنن دارمی ۱/۲۳۱). [۲۵۵] (الرد علی البکری ۲/۲۵۶).