توكل راه و روش پیامبر آن و مصلحان:
در میان مردم پیامبر آن، مصلحان و دعوتگران بیشتر از دیگران نیاز به توکل دارند، چون آنها همواره در راههای پر خطر و مشکل به منطور اصلاح جامعه قدم بر داشته، و بیشتر در معرض اذیت و آزار دیگران قرار میگیرند، و خستگی و فشار شدید را تحمل میکنند، خداوند راهنمایی مینماید که همۀ امور خود را به او واگذار کنند تا در برابر فشارها و شکستهای زندگی اراده و همت خود را از دست ندهند. الله تعالی صبر و توکل شعیب ÷را چنین نقل نموده است:
﴿إِنۡ أُرِيدُ إِلَّا ٱلۡإِصۡلَٰحَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُۚ وَمَا تَوۡفِيقِيٓ إِلَّا بِٱللَّهِۚ عَلَيۡهِ تَوَكَّلۡتُ وَإِلَيۡهِ أُنِيبُ﴾[هود: ۸۸].
«من قصدى جز اصلاح [جامعه] تا آنجا که بتوانم ندارم و توفیق من جز به [یارى] خدا نیست بر او توکل کردهام و بهسوى او باز مىگردم».
و در مورد یاران راستین پیامبر ج، یقین و توکل آنها میفرماید:
﴿وَلَمَّا رَءَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلۡأَحۡزَابَ قَالُواْ هَٰذَا مَا وَعَدَنَا ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَصَدَقَ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥۚ وَمَا زَادَهُمۡ إِلَّآ إِيمَٰنٗا وَتَسۡلِيمٗا٢٢﴾[الأحزاب: ۲۲].
«چون مسلمانان احزاب را دیدند گفتند اینست آنچه ما را وعده داده بود خدا و پیغامبرش و راست گفت خدا و رسول او و این امر جز بر ایمان و تسلیمشان نیفزود».
و نیز میفرماید:
﴿ٱلَّذِينَ قَالَ لَهُمُ ٱلنَّاسُ إِنَّ ٱلنَّاسَ قَدۡ جَمَعُواْ لَكُمۡ فَٱخۡشَوۡهُمۡ فَزَادَهُمۡ إِيمَٰنٗا وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَكِيلُ١٧٣﴾[آل عمران: ۱۷۳].
«آنانکه مردم بر ایشان گفتند که کافران برای شما لشکر جمع کردهاند، پس از آن لشکرها بترسید، ولی زیاده کرد این سخن ایمانشان را، و گفتند بس است ما را خدا و نیکو یاور است».
از ابن عباس بروایت شده که فرمود: «حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الوَكِيلُ، قَالَهَا إِبْرَاهِيمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حِينَ أُلْقِيَ فِي النَّارِ، وَقَالَهَا مُحَمَّدٌجحِينَ قَالُوا:﴿إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا: حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الوَكِيلُ﴾[آل عمران: ۱۷۳]» [۱۴۰].
««حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوكِيلُ» ابراهیم ÷هنگامیکه در آتش انداخته شد، آن را گفت. محمد جهم هنگامیکه گفته شد: «مردم برای مقابله با شما جمع شدهاند، پس از آنها بترسید، پس ایمان افزوده شده حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوكِيلُگفتند»».
پیامبر ج در سفر هجرت از تمام اسباب مشروع از قبیل: همراهی ابوبکر صدیق، گرفتن توشه و آذوقه، آماده کردن مرکب و سواری و... بکار گرفته، نهایت کار را سپردن به ارادۀ خداوند دانسته با ایمان و اطمینان امور خود را به الله حواله میکند:
«حَدَّثَنَا أَنَسُ بْنُ مَالِكٍ، أَنَّ أَبَا بَكْرٍ الصِّدِّيقَ، حَدَّثَهُ قَالَ: نَظَرْتُ إِلَى أَقْدَامِ الْمُشْرِكِينَ عَلَى رُءُوسِنَا وَنَحْنُ فِي الْغَارِ، فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللهِ! لَوْ أَنَّ أَحَدَهُمْ نَظَرَ إِلَى قَدَمَيْهِ أَبْصَرَنَا تَحْتَ قَدَمَيْهِ، فَقَالَ: يَا أَبَا بَكْرٍ مَا ظَنُّكَ بِاثْنَيْنِ اللهُ ثَالِثُهُمَا». (متفقٌ علیه). «از ابوبکر سروایت است که گفت: من در غار متوجه پاهای مشرکین شدم که بالای سر ما ایستاده بودند. گفتم: یا رسول الله! اگر یکی از ایشان زیر پایش را بنگرد، ما را خواهد دید. رسول الله جفرمود: چه فکر میکنی بدو کسیکه سومشان خدا است؟».
***[۱۴۰] روایت البخارى. (ص: ۳۹)، (ح: ۴۵۶۳).