(۳۲) استقلالیت شخصیت مسلمان و ممانعت از تشبه با کفار و مشرکین
جای بس شکر و افتخار است که الله تعالی ما و شما و تمام امت اسلامی را با این فرمودهاش: ﴿كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ﴾[آل عمران: ۱۱۰] نه تنها بهترین امتها قرار داد، بلکه با این بشارت دیگرش:
﴿وَلِلَّهِ ٱلۡعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِۦ وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ﴾[المنافقون: ۸] همین امت را مستحق و سزاوار عزت حقیقی و سربلندی دائمی نیز قرار داد.
لذا ما و شما با بجایآوردن شکر این نعمت و قدردانی از آن باید درک کنیم که شرف و عزت ما و شما و سایر مسلمانان از عزت بیشائبۀ خالق و پروردگارمان نشأت میگیرد که با گذشت شبها و سپریشدن روزها از بین نرفته، و همچنان در اثر انقراض و از بین رفتن تمدنها، شکست و عقبنشینی نیروهای نظامی و مادی، ضعف و انحطاط علم و دانش، نه از بین میرود و نه ضعیف میگردد.
اما بخاطر باید داشت که این عزت زمانی میتواند تداوم پیدا کند که ما مسلمانان در ایمان خود صادق و در عبادت و بندگی الله تعالی ثابت قدم و استوار باشیم، زیرا الله تعالی غلبه و عزت را تنها به داشتن ایمان واقعی منحصر نموده، فرموده است:
﴿وَلَا تَهِنُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَنتُمُ ٱلۡأَعۡلَوۡنَ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ١٣٩﴾[آل عمران: ۱۳۹].
«اگر مؤمنید سستى مکنید و غمگین مشوید که شما برترید».
طوریکه الله تعالی ایمان واقعی و راستین را مصدر و معیار عزت، تقوی و پرهیزگاری را با این فرمودهاش ﴿َإِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡ﴾[الحجرات: ۱۳].
معیار و مصدر کرامت و بزرگی قرار داده است، همچنان بخاطر تداوم آن عزت و حیثیت نامبرده که یکی از ویژگیها و یا خصوصیتهای امت محمد ج است مسلمانان را از تقلید و پیروی نمودن نقش قدم یهود و نصارا و سایر کفار و مشرکین منع نموده فرموده است: ﴿وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡ عَمَّا جَآءَكَ مِنَ ٱلۡحَقِّ﴾[المائدة: ۴۸].
«و از هواهایشان [با دور شدن] از حقى که بهسوى تو آمده پیروى مکن».
و در آیۀ مبارکۀ دیگری پیامبرش را از اطاعت و پیروی از کفار که امتش را نیز در بر میگیرد، منع نموده فرموده است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ ٱتَّقِ ٱللَّهَ وَلَا تُطِعِ ٱلۡكَٰفِرِينَ وَٱلۡمُنَٰفِقِينَۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمٗا١﴾[الأحزاب: ۱].
«اى پیامبر از خدا پروا بدار و کافران و منافقان را فرمان مبر که خدا همواره داناى حکیم است».
بدون تردید شباهت با یهود و نصارا و سایر کفار و تقلید نمودن از آنها یکی از بارزترین و بزرگترین نمونهها و شیوههای اطاعت از آنها به شمار میرود.
و بر همین اساس، پیامبر ج در احادیث و روایات زیادی با الفاظ و عبارات مختلف و در حال بسیار زننده از اختیار نمودن مشابهت با کفار منع نمودهاند.
چنانچه در حدیثیکه امام احمد و ابو داود روایت نمودهاند، فرموده است: «مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ فَهُوَ مِنْهُمْ» [۱۷۰].«کسیکه با قوم و مردم مشابهت را اختیار کند از همان قوم و گروه به شمار میرود».
و در یک حدیث دیگر خطر و پیامدهای ناگوار تشبه و یا مشابهت با کفار را که همانا بریدن از امت محمدی و قطع ارتباط با آنها است بیان داشته، فرمودند: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ تَشَبَّهَ بِغَيْرِنَا، لَا تَشَبَّهُوا بِاليَهُودِ وَلَا بِالنَّصَارَى...» [۱۷۱]. «کسیکه با اغیار و دیگران تشبه و همرنگی را اختیار نماید از گروه ما به شمار نمیرود، و شما نه با یهود تشبه را اختیار نمائید و نه با نصارا».
هر امت و ملت از خود مشخصات و ویژگیهای دارد، و مخالفت با یهود و نصارا و سایر کفار یکی از مشخصات و ویژگیهای بارز این امت و دین مقدس اسلام به شمار میرود، و بر همین اساس پیامبر ج مخالفت با ایشان را فلسفۀ بارز و هدف بزرگ بسیاری از احکام و شرایع قرار داده است، طوریکه در ارتباط ادای نماز با کفش و یا بوت در صورتیکه پاک باشد، فرمودند: «خَالِفُوا الْيَهُودَ فَإِنَّهُمْ لَا يُصَلُّونَ فِي نِعَالِهِمْ، وَلَا خِفَافِهِمْ» [۱۷۲]. «شما مسلمانان توسط اداء نمودن نماز با کفشها و موزهها و یا جائز پنداشتن ادای نماز با کفش و بوت با یهود که این کار را جایز نمیدانند، مخالفت خویش را ابراز نمائید».
و در مورد دراز ماندن ریش و کوتاهکردن بروت نیز قضیۀ مخالفت با مشرکین را مطرح نموده، فرمودند: «خَالِفُوا الْمُشْرِکینَ أَحْفُوا الشَّوَارِبَ، وَأَوْفُوا اللِّحَى» [۱۷۳]. «با مشرکین اظهار مخالفت کنید (یکی از شیوههای مخالفت این است) که مویهای لبانتان را کوتاه و ریشها را دراز بمانید».
این یک دو نمونۀ کوچک مشروعیت برخی احکام بر اساس مخالفت با یهود و نصارا است، و امثال آن دو نمونههای دیگری نیز بکثرت وجود دارد، اما آنچه که مخالفت با یهود و سایر کفار و مشرکین را برجستهتر میسازد این است که پیامبر ج مخالفت با کفار را سبب حاصلشدن هر نوع خیر و فلاح و یکی از عوامل غلبه و ظهور دین قرار داده، فرموده است: «لَا يَزَالُ الدِّينُ ظَاهِرًا مَا عَجَّلَ النَّاسُ الْفِطْرَ، لِأَنَّ الْيَهُودَ، وَالنَّصَارَى يُؤَخِّرُونَ» [۱۷۴]. «غلبه و ظهور این دین زمانی میتواند تحقق یابد که پیروان آن در افطار نمودن عجلت ورزند، زیرا تاخیر نمودن در افطار از عادت دیرینۀ یهود این زمانی به حساب میرود».
علمای برجستۀ امت اسلامی نیز بنوبۀ خویش در پرتوی نصوص فوق و سایر نصوص دیگر بر موضوع استقلالیت شخصیت مسلمان و عدم تقلید و پیروی کفار بسیار تاکید نمودهاند که از جملۀ ایشان میتوان به سخن ارزندۀ امام ابن تیمیه: گوش داد که میگوید:
«وبالجملة فالكفر بمنزلة مرض القلب أو أشد، ومتى كان القلب مريضاً لم يصح شيء من الأعضاء صحة مطلقة وإنما الصلاح أن لا تشبه مريض القلب في شيء من أموره» [۱۷۵]. «فشردۀ کلام اینکه کفر حیثیت مرض قلب را دارد، و زمانیکه قلب انسان مریض و بیمار باشد هیچ عضو از صحت و سلامتی کامل برخوردار شده نمیتواند پس صلاح و بهبودی مسلمانان در این است که با افراد مصاب به مرض قلبیکه منظور از آن کفر است هیچگونه مشابهتی نداشته باشند».
و باید در نظر داشت که شباهت و تشبه ممنوع تنها در باب عقاید و عبادات خلاصه نگردیده بلکه اخلاق و عادات وتمام بخشهای زندگی را در بر میگیرد، چنانچه امام ابن قیم این مطلب را توضیح داده میگوید: «ومن تشبه بالإفرنج في لباسهم ونظمهم ومعاملاتهم فهو بلا شك إفرنجي غيرمسلم و آن صلى وصام وزعم أنه مسلم». «کسیکه با فرنگیها در لباس، نظام و سایر معاملات ایشان تشبه و مشابهت را اختیار نماید پس بدون شک مانند ایشان فرنگی به شمار میرود، گرچند در ظاهر پابند نماز و روزه بوده، و ادعای مسلمان بودن را داشته باشد».
با وصف خطرناک بودن موضوع مشابهت با کفار باز هم دیده میشود که یک تعداد مسلمانان ضعیف الایمان کورکورانه از کفار و مشرکین تقلید و پیروی مینمایند که سبب ذلت و بیچارگی ایشان گردیده است، و پیامبر ج این مشکل و نقطۀ ضعف مسلمانان را پیشین بینی نموده فرمودند: «لَتَتَّبِعُنَّ سَنَنَ مَنْ قَبْلَكُمْ شِبْرًا بِشِبْرٍ، وَذِرَاعًا بِذِرَاعٍ، حَتَّى لَوْ سَلَكُوا جُحْرَ ضَبٍّ لَسَلَكْتُمُوهُ».«شما مسلمانان حتما از روشهای کسانیکه قبل از شما بودند وجب وجب، و گز گز تقلید و پیروی میکنید تا جاییکه اگر آنها در سوراخ سوسمار درآمده باشند شما هم به تعقیب ایشان داخل میشوید. اصحاب گفتند: آیا منظور شما از پیشینیان یهود و نصاری اند؟ پیامبر ج فرمودند: پس غیر از ایشان چه کسان دیگر خواهند بود؟».
و در جامع ترمذی بروایت عبد الله بن عمرو این جمله علاوه گردیده است «...حَتَّى إِنْ كَانَ مِنْهُمْ مَنْ أَتَى أُمَّهُ عَلَانِيَةً لَكَانَ فِي أُمَّتِي مَنْ يَصْنَعُ ذَلِكَ...». «اگر از ایشان کسی با مادرش مرتکب زنا شده باشد در این امت هم کسی پیدا خواهد شد که چنین کار را با مادرش انجام دهد».
و در مستدرک حاکم بروایت عبدالله بن عباس این جمله علاوه گردیده است: «...حَتَّى لَوْ أَنَّ أَحَدَهُمْ جَامِعَ امْرَأَتَهُ بِالطَّرِيقِ لَفَعَلْتُمُوهُ». «اگر از ایشان کسی با همسرش در عرض راه مجامعت و همبستری کرده باشد شما هم حتما چنین کار را انجام میدهید».
حدیث فوق یکی از دلایل نبوت پیامبر ج به حساب میرود، چون همه میدانند که موارد مذکور در حدیث فوق عملا تحقق یافته است و مسلمانان کورکورانه در تمام امور از یهود و نصاری تقلید مینمایند.
امام نووی میگوید: منظور از شبر و ذراع، و سوراخ سوسمار در حدیث ارائۀ مثال در شدت موافقت است، یعنی مسلمانان در تمام امور و کارهای خورد و بزرگ البته در معاصی و گناهان از یهود و نصارا تقلید مینمایند تا جاییکه اگر آنها داخل سوراخ تنگ و تاریک و خطرناک سوسمار شوند، افرادی در این امت هستند که به تعقیب آنها داخل آن سوراخ تنگ و تاریک میشوند.
لفظ حدیث گرچند بگو نه خبر است اما مقصد و هدف اصلی پیامبر ج تحذیر و ترساندن از تقلید و عواقب شوم آن است.
از حدیث فوق میتوان احکام و مسایل ذیل را استخراج نمود:
۱- استقلالیت شخصیت اسلامی، زیرا مخالفت با یهود و نصاری و سایر کفاریکه از مقاصد بزرگ شریعت اسلامی بوده و در نصوص متعددی مسلمانان را از تقلید و مشابهت با کفار منع کرده شده است.
۲- ظهور یکی از معجزات نبوی، زیرا چیزیکه پیامبر ج مسلمانان را چهارده صد سال قبل از آن بیم داده بودند عملا تحقق پیدا کرده است طوریکه ما میبینیم مسلمانان در تمام امور اعم از سیاست و اقتصاد، فرهنگ و اجتماع، آداب و کلتور حتی در امور بسیار پیشپا افتاده از قبیل قیچیکردن مویها و نحوۀ پوشیدن لباس از یهود و نصاری تقلید نموده، و آن را یک نوع تمدن و ترقی تصور میکنند.
[۱۷۰] (حسن صحیح) مسند احمد شماره حدیث ۵۱۱۵ ، و سنن ابو داود ۴۰۳۱. [۱۷۱] (حسن) سنن ترمذی شماره ۲۶۹۵. [۱۷۲] (صحیح) سنن ابوداود ص: ۱۷۶ شماره ۶۵۲. [۱۷۳] (صحیح مسلم شماره ۲۵۹. [۱۷۴] (حسن) سنن ابوداود شماره ش۲۳۵۳. [۱۷۵] اقتضاء الصراط المستقیم، ص: ۵۷.