۷- عدم داشتن حق اختیار در برابر حکم الله و رسول:
منظور از عنوان فوق این است که اطاعت و پیروی نمودن از حکم الله و رسول وی یک امر اختیاری و استحبابی نبوده، بلکه یک امر حتمی و ضروری تلقی میگردد چنانچه الله تعالی در این مورد فرموده است:﴿وَمَا كَانَ لِمُؤۡمِنٖ وَلَا مُؤۡمِنَةٍ إِذَا قَضَى ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥٓ أَمۡرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ ٱلۡخِيَرَةُ مِنۡ أَمۡرِهِمۡۗ وَمَن يَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلٗا مُّبِينٗا٣٦﴾[الأحزاب: ۳۶] .
«و هیچ مرد و زن مؤمنى را نسزد که چون خدا و فرستادهاش به کارى فرمان دهند براى آنان در کارشان اختیارى باشد و هر کس خدا و فرستادهاش را نافرمانى کند قطعا دچار گمراهى آشکارى گردیده است».
۸– جنت که هدف نهایی هر مؤمن و مسلمان است بدون اطاعت و پیروی نمودن از دساتیر و سنت پیامبر ج بدست نمیآید:
اطاعت و پیروی از پیامبر ج نه تنها یک امر واجب و ضروری بوده بلکه بدون اطاعت وی بهشت بدست نمیآید.
چنانچه پیامبر ج فرمودند: «كُلُّ أُمَّتِي يَدْخُلُونَ الجَنَّةَ إِلَّا مَنْ أَبَى، قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَمَنْ يَأْبَى؟ قَالَ: مَنْ أَطَاعَنِي دَخَلَ الجَنَّةَ، وَمَنْ عَصَانِي فَقَدْ أَبَى» [۵۸]. «یعنی همۀ شما داخل بهشت خواهید شد مگر کسیکه از رفتن به بهشت خودش ابا ورزد. اصحاب با لهجۀ بسیار شگفتانگیز پرسیدند: ای رسول خدا! کسی هست که از رفتن به جنت ابا ورزد؟ پیامیر ج فرمودند: کسیکه از من اطاعت کند بهشت خواهد رفت ولی کسیکه نافرمانی مرا کند او خودش از رفتن به بهشت ابا ورزیده است».
از نکات فوق این حقیقیت واضح و روشن میگردد که بر هر مرد و زن مسلمان واجب است تا در حد توان و استطاعتش از سنت پیامبرج اطاعت و پیروی نموده، از مخالفت و نافرمانی وی پرهیز و اجتناب نماید، زیرا مخالفت از پیامبرج جز هلاکت و بدبختی، پیامد دیگری نداشته و گاهی سبب نزول عذاب در دنیا میگردد.
چنانچه در روایات آمده است که پیامبر ج روزی در دست مردی انگشتری طلایی را که پوشیدنش بر مردها حرام میباشد، مشاهده نمود و همزمان با آن انگشتری را از دستش بیرون نموده انداخت، و فرمود:
«يَعْمِدُ أَحَدُكُمْ إِلَى جَمْرَةٍ مِنْ نَارٍ فَيَجْعَلُهَا فِي يَدِهِ» [۵۹]. «جای بس تعجب است که برخی از شما عمدا جمره و یا قوغ آتش را در دستش مینهد». زمانیکه پیامبر ج از نزد آن شخص دور شد افراد حاضر در مجلس برایش نظر دادند که انگشتریاش را بردارد و در مورد دیگری از آن استفاده نماید، اما آن شخص قاطعانه نظر ایشان را رد نمود، گفت: «لَا وَاللهِ، لَا آخُذُهُ أَبَدًا وَقَدْ طَرَحَهُ رَسُولُ اللهِ ج». «نه هر گز نه! قسم بخدا انگشتری را که پیامبر جانداخته باشد من هیچگاه از زمین نمیبردارم».
این است ایمان اصلی و همین است مؤمن واقعی!.
اکنون بیایید بر عکس به داستان کوتاه مرد دیگر که از حکم و امر پیامبر ج مخالفت ورزیده بود، گوش کنیم.
امام مسلم روایت نموده است که رسول الله ج به مردیکه بدست چپش نان میخورد، گفت: «كُلْ بِيَمِينِكَ» یعنی توسط دست راستت نان بخور! آن شخص از حکم و امر پیامبر ج مخالفت ورزیده به لحن تکبرآمیز گفت: من نمیتوانم. پیامبر ج در موردش دعای بد نموده، فرمود:
«لَا اسْتَطَعْتَ» یعنی هرگز نتوانی! چنانچه بعد از دعای پیامبر ج نتوانست دستش را بالا کند.
با توجه به آیات و روایات فوق هر مرد و زن مؤمن را میباید که در برابر سنت پیامبر ج بعد از اینکه از آن آگاه شود، مراتب کامل ادب را مراعات نموده و بطرف آن سنت بدیدۀ احترام بنگرد، زیرا کراهت و بد بینی در برابر سنت یک نوع ارتداد به شمار میرود، چنانچه خداوند متعال فرموده است:
﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمۡ كَرِهُواْ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأَحۡبَطَ أَعۡمَٰلَهُمۡ٩﴾[محمد: ۹].
«این بدان سبب است که آنان آنچه را خدا نازل کرده است خوش نداشتند و [خدا نیز] کارهایشان را باطل کرد».
اما این خطر ارتداد و یا مرتدشدن زمانی است که ترک سنت و یا نادیدهگرفتن آن بر اساس کراهیت و بدبینی و یا استخفاف باشد، هرگاه اگر ترک سنت و یا مخالفت با آن بر اساس بدبینی و استخفاف نبوده، بلکه بر اساس سستی و یا کسالت باشد پس این نوع ترک اگر ارتداد را در قبال نداشته باشد اما بازهم خطر انحراف منتفی نمیگردد.
[۵۸] صحیح البخاری ، ص: ۱۵۲۵ شمارهء حدیث: ۷۲۸۰. [۵۹] صحیح مسلم ، ص: ۸۶۷ (۲۰۹۰).