گفتگوهای عقلانی با شیعیان اثنی عشری منابع شیعه در میزان نقد علمی

فهرست کتاب

مقدمه

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

ستایش خداوندی را که پروردگار جهانیان است و سلام و صلوات بر پیامبر امین ص و بر خاندان و اصحاب او باد، اما بعد:

خداوند متعال انسان را از گِل آفرید و سپس او را با دمیدن روح خود در کالبد او شرافت و کرامت داد و به فرشتگانش فرمان داد تا برای او سجده نمایند و علومی را به او آموخت که به وسیله آن‌ها فضل و برتری او آشکار شد.

خداوند متعال در مورد هدف خود از خلقت انسان می‌فرماید:

﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ٣٠ [البقرة: ٣٠].

«زمانی (را یادآوری کن) که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی بیافرینم (تا به آبادانی زمین بپردازد و آن زیبانگاری و نوآوری را که برای زمین معین داشته‌ام به اتمام رساند و آن انسان است. فرشتگان دریافتند که انسان بنا به انگیزه‌های سرشتی زمینی‌اش فساد و تباهی برپا می‌دارد. پس برای دانستن نه اعتراض کردن از خدا پرسیدند که حکمت برتری دادن انسان بر ایشان برای امر جانشینی چیست و) گفتند: آیا در زمین کسی را به وجود می‌آوری که فساد می‌کند و تباهی راه می‌اندازد و خون‌ها خواهد ریخت و حال آن که ما (پیوسته) به حمد و ستایش و طاعت و عبادت تو مشغولیم‌؟ گفت: من حقائقی را می‌دانم که شما نمی‌دانید».‏

خداوند در مورد این خلافت و جانشینی می‌فرماید:

﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ٥٦ [الذاريات: ٥٦].

«‏من پری‌ها و انسان‌ها را جز برای پرستش خود نیافریده‌ام».

بنابراین، این شرف بزرگ که خداوند أ به انسان داده است، فضل و منتی از جانب خداوند است. سپس خداوند أ جهت هدایت انسان و مراقبت از او، در طول تاریخ پیامبرانی را مبعوث کرد و کتاب‌هائی را نازل نمود.

خداوند متعال در این انسان، نیروها و امکاناتی را به ودیعه نهاده است که امکان شناخت حقیقت و ادراک آن را از خلال تعلیمات و احکامی که پیامبران آورده‌‌اند به انسان می‌دهد. این نیروها و امکانات در «عقل» متجلی و نمایانگر می‌شود، چیزی که تمام انسان‌هایی که پا به عرصه زندگی نهاده‌‌اند به آن مجهز شده‌اند.

عقل ویژگی بسیار بزرگی است که انسان به وسیله آن از دیگر مخلوقات روی زمین متمایز گشته است و همه رسالت‌های آسمانی عقل را مخاطب خود ساخته‌‌اند.

اگر این عقل به صورت صحیح انجام وظیفه کند می‌تواند حقیقت آنچه را که انبیا آورده‌‌اند درک نماید و اگر فسادی عارض عقل شود فرد را از فایده بردن از بعثت انبیاء  محروم می‌گرداند.

فسادی که عارض عقل می‏شود حسب تنوع اسباب آن به چند گونه است:

برخی به سبب فساد تربیت است.

برخی دیگر به سبب مرضی از قبیل غرور، عناد و هوا و هوس است که عارض عقل می‌شود؛

برخی دیگر به سبب شبهه‎ای است که به خاطر یک دلالت فاسد عارض عقل می‌گردد.

بدین سان، اسباب متفاوت هستند، اما نتیجه یکی است.

فساد تربیت: رسول خدا ص در این مورد می‌فرماید:

«كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ، فَأَبَوَاهُ يُهَوِّدَانِهِ أَوْ يُنَصِّرَانِهِ أَوْ يُمَجِّسَانِهِ، كَمَثَلِ الْبَهِيمَةِ تُنْتَجُ الْبَهِيمَةَ، هَلْ تَرَى فِيهَا جَدْعَاءَ»[١].

«هر کودکی که به دنیا می‌آید با فطرتی پاک (اسلام) به دنیا می‌آید و این پدر و مادر اویند که او را یهودی یا مسیحی و یا مجوسی می‌کنند، آنچنان که یک حیوان بچه‌‌ای کامل به دنیا می‌‌آورد. آیا عیبی را در اعضایش می‌بیبنید؟ (مانند گوش بریدگی و بینی بریدگی)».

بنابراین، رسول خدا ص خبر داده‌‌اند که یکی از اسباب و عوامل عارض شدن فساد بر اعتقاد، تربیت خانوادگی است، زیرا این والدین یهودی یا مسیحی و یا زرتشتی هستند که فرزندانشان را حسب عقائد خود تربیت می‌کنند.

فساد عقل: این نوع از فساد با شبهه‌‌ای ایجاد می‌‌گردد که عارض عقل می‌شود، مانند فساد و گمراهیی که برای مسیحیان در مورد حضرت عیسی ÷ روی داده است. حضرت عیسی ÷ به اذن خداوند مردگان را زنده می‌کرد و به همین دلیل این فکر به ذهن آنان خطور کرد که این کار از صفات خالق و آفریننده است و به همین دلیل گفتند: عیسی یا آفریدگار یا فرزند او و یا چیزی شبیه این است.

فساد عقل: به سبب دلالت فاسدی که در قالب دلیل صحیح به دست انسان می‌رسد و بر عقائد فاسدی دلالت دارد که موجب فریب عقل می‌شوند، حال آنکه دلیل اصلاً صحیح نمی‌باشد.

این نوع در بسیاری از مسلمانان روی داده است، زیرا احادیثی جعل شده و در داخل کتب قرار گرفته‌‌اند و اسناد صحیحی برای آن‌ها سرهم شده است، و برخی از مسلمانان فریفته آن‌ها شده و عقائد خود را بر آن‌ها بنا کرده‌‌اند و به خاطر آن‌ها با دیگران دشمنی و دوستی کرده‌‌اند و خود گمان می‌برند که بر طریق حق و هدایت قرار دارند، غافل از اینکه بر باطل و گمراهی هستند.

خداوند متعال در مورد گمراهی کفار و مستحق عذاب بودن آنان می‌فرماید:

﴿قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا١٠٣ الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا١٠٤ أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا١٠٥ [الكهف: ١٠٣-١٠٥].

«‏‏- ای پیغمبر! به کافران- بگو: آیا شما را از زیانکارترین مردم آگاه سازم؟ ‏‏آنان کسانیند که تلاش و تکاپویشان (به سبب تباهی عقیده و باورشان) در زندگی دنیا هدر می‌رود (و بیسود می‌شود) و خود گمان می‌برند که به بهترین وجه کار نیک می‌کنند (و طاعت و عبادت شرک‌آلودشان موجب رستگاریشان می‌شود). آنان کسانیند که به آیات (قرآنی و دلائل قدرت) پروردگارشان و ملاقات او (در جهان دیگر، برای حساب و کتاب) بی‌باور و کافرند، و در نتیجه اعمالشان باطل و هدر می‌رود و در روز رستاخیز ارزشی برای ایشان قائل نمی‌شویم - و قدر و منزلتی در پیشگاه ما نخواهند داشت-». ‏

به همین دلیل، خداوند متعال أ کتاب‌های آسمانی را نازل و انبیا را مبعوث کرده است تا عقل مردم را صحیح کرده و عقائد آنان را استواری بخشند. پس هر کس از آنان تبعیت نماید به هدایت می‌رسد و هر کس از هدایتی که آنان آورده‌‌اند اعراض کند و روی برتابد، گمراه و منحرف می‌شود.

خدای متعال أ خطاب به آدم و حواء می‌فرماید:

﴿قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى١٢٣ وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى١٢٤ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا١٢٥ قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنْسَى١٢٦ [طه: ١٢٣-١٢٦].

«خدا دستور داد: هردو گروه شما با هم (ای آدم و حوّاء و اهریمن!) از بهشت فرو آئید (و در زمین ساکن شوید، و در آنجا) برخی (از فرزندانتان) دشمن برخی دیگر خواهند شد و هرگاه هدایت و رهنمود من برای شما آمد، هرکه از هدایت و رهنمودم پیروی کند، گمراه و بدبخت نخواهد شد؛ و هرکه از یاد من روی بگرداند (و از احکام کتاب‌های آسمانی دوری گزیند) زندگی تنگ (و سخت و گرفته‌ای) خواهد داشت‌ (چون نه به قسمت و نصیب خدادادی قانع خواهد شد و نه تسلیم قضا و قدر الهی خواهد گشت) و روز رستاخیز او را نابینا (به عرصه قیامت گسیل و با دیگران در آنجا) گرد می‌آوریم. خواهد گفت: پروردگارا! چرا مرا نابینا (برانگیخته‌ای و به عرصه قیامت گسیل داشته و در آنجا) جمع آورده‌ای‌؟ من که قبلاً (در دنیا) بینا بوده‌ام. ‏(خدا) می‌گوید: همین است (که هست و بچش نتیجه نافرمانی را). آیات (کتاب‌های آسمانی و دلائل هدایتِ جهانی) من به تو رسید و تو آن‌ها را نادیده گرفتی‌؛ همان گونه هم تو امروز نادیده گرفته می‌شوی- و بی‌نام و نشان در آتش رها می‌گردی-».

نیز می‌فرماید: ﴿رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا١٦٥ [النساء: ١٦٥].

«ما پیغمبران را فرستادیم تا (مؤمنان را به ثواب) مژده‌رسان و (کافران را به عقاب) بیم‌دهنده باشند و بعد از آمدن پیغمبران حجّت و دلیلی بر خدا برای مردمان باقی نماند (و نگویند که اگر پیغمبری به سوی ما می‌فرستادی، ایمان می‌آوردیم و راه طاعت و عبادت در پیش می‌گرفتیم) و خدا چیره حکیم است». ‏

[١]- صحیح البخاری، شماره١٣١٩.