٤- نمونهای از نامهای مشترکی که در کتابهای رجال وارد شده و علمای مذهب را دچار حیرت کرده است
این نمونه چنان که قبلاً ذکر شد، «ابوبصیر» است که در کتب شیعه مشهور شده که وی از اصحاب صادق است، اما شیعیان نتوانستهاند اسم او را در میان پنج نفر مشخص سازند، بطوری که حتی برخی از علمای شیعه ناچار شدهاند در بحثی قریب به صد صفحه تلاش کنند این پنج نفر را مشخص سازند و در هر روایت مراد از ابوبصیر را معلوم کنند، لکن موفق نشدهاند.
کلباسی فصلی را به متمایز ساختن افراد دارای اسم مشترک اختصاص داده است و مبحث کاملی را به بحث در مورد منظور از ابوبصیر در کتابهای رجالی اختصاص داده است و میگوید: «مقام اول، در متمایز ساختن نامهای مشترک. این مبحث دارای چند مقصد است. مقصد اول: در مورد ابوبصیر. بحث در مورد او از دو جهت میباشد: اول: تحقیق در مورد تعداد کسانی که این کنیه بر آنان اطلاق میشود. در مورد وی اختلاف نظر است. عدهای میگویند بر دو نفر اطلاق میشود.....». وی بیان داشته که برخی از علما این کنیه را بر سه و برخی بر چهار و برخی بر پنج و برخی بر تعدادی بیشتر از این اطلاق کردهاند[٣٣١].
وی شخص دیگری را ذکر کرده که در مورد وی اشتباه روی داده است. سپس میگوید: مقصد سوم: در مورد محمد بن اسماعیل، راوی از فضل النبیل المقصد.
بدان که نام محمد بن اسماعیل بر چندین نفر اطلاق میشود که عبارتند از: ابن بزیع، نیسابوری، برمکی، أزدی، کوفی، علوی، جعفری، کنانی، زبیدی، بجلی، صیمری، جعفی، مخزومی، زعفرانی و همدانی...[٣٣٢] وی نام پانزده نفر را ذکر میکند، و سپس اقوال را ذکر کرده و در مورد مخرج بحث میکند.
سبب روی دادن این اشتباه این است که این کتابها اصلاً بر مبنای قواعد این فن نوشته نشدهاند، و شیعیان اصلاً تصور این را نمیکردند که به آشنائی با سندها نیاز پیدا میکنند، زیرا اعتقاد داشتند که ائمه تا قیامت با آنان باقی خواهند ماند، و چون نسل ائمه منقطع شد، شروع به بحث برای بازگشت منهج و روش خود کردند، اما قطار از دستشان رفته بود. به همین دلیل دستاویز روشهای اهل سنت شدند، لکن منابعشان در این هدف به کمک آنان نیامد.
[٣٣١]- سماء المقال ١/٢٩٨.
[٣٣٢]- سماء المقال ١/٣٧٥.