گفتگوهای عقلانی با شیعیان اثنی عشری منابع شیعه در میزان نقد علمی

فهرست کتاب

٥- تفسیر

٥- تفسیر

همچنین شیعیان کتاب تفسیری نداشتند که حقائق قرآن را بیان کرده و الفاظ آن را شرح نموده و گنجینه‌های آن را آشکار نماید. وقتی که آنان بر کتب تفسیری اهل سنت اطلاع یافتند و آن را با موارد موجود در نزد خود قیاس کردند دریافتند که در آن علمی است که در روایات آنان وجود ندارد. پس چاره‌‌ای جز اعتماد بر اهل سنت و رجوع به آن‌ها نیافتند.

کسی که از تفاسیر قدیمی شیعه که با اعتماد بر روایات منسوب به ائمه نوشته شده‌‌اند، اطلاع داشته باشد می‌داند که جز در موارد نادر تفسیری در آن‌ها مشاهده نمی‌شود، بلکه همه تفسیر قرآن را در مورد شیعه و ائمه آنان و پیروانشان و طعن و تکفیر اصحاب رسول‌‌خدا ص خواهد یافت. اما مفسران متأخر شیعه وقتی که امور قانع کننده‌‌ای را در آن تفاسیر نیافتند، به کتب اهل سنت روی آوردند تا تفسیری را بیابند که افق‌های این کتاب بزرگ را برای آنان باز می‌کند.

این راه را ابتدا یکی از علمای بزرگ شیعه، یعنی طوسی ملقب به شیخ طائفه، پیمود و سپس این استفاده در عصر حاضر گسترش یافت.

در جاهائی که طوسی در تفسیر از روایات خارج شده است و بر تفاسیر اهل سنت اعتماد کرده است، برخی از علمای شیعه تلاش کرده‌‌اند تا آن را از باب تقیه معرفی نمایند. هر کس موافق حق عمل کند، به نظر اینان تقیه کرده است!! ائمه اگر موافق حق باشند تقیه کرده‌‌اند و علما اگر حق را اظهار نمایند تقیه کرده‌‌اند!! اصلاً برای چه کتاب تألیف می‌شود؟ وقتی که فرد نتواند حق را بیان کند دیگر انگیزه‌‌ای برای تألیف نیست و فرد باید سکوت نماید!

* شیخ حسین نوری طبرسی که کلام علمای شیعه را در مورد ناقص بودن و قرآن و اثبات تحریف آن گرد آورده است، می‌‌گوید: «کسی که در کتاب التبیان- یعنی تفسیر طوسی- تأمل کرده باشد در مییابد که وی با مخالفان بسیار مدارا و مماشات کرده است، چه میبینیم که وی در تفسیر آیات به نقل کلام حسن و قتاده و ضحاک و سدی و ابن جریج و جبائی و زجاج و ابن زید و امثال آنان بسنده میکند و چیزی را از مفسرین امامیه نقل نمیکند و خبری را از کسی از ائمه نقل نمیکند، مگر در مواردی کم. شاید وی در نقل خود با مخالفان موافقت کرده است. حتی وی افراد اول را در طبقه اول مفسران بشمار آورده است، یعنی کسانی که طریقه و دیدگاه نیکوئی دارند. اگر وی به طریق مماشات گام برنداشته بود، کار وی عجیب و غریب بود»[٤٩٣].

برخی از متأخرین تأکید کرده‌‌اند که تفاسیر شیعه برای فهم قرآن کفایت نمی‌کند. به همین دلیل با شرمندگی به اقوال صحابه و تابعین از اهل سنت استدلال کردند. به تفاسیر معاصر شیعه هم اگر بنگرید می‌بینید که پر از تفاسیر اهل سنت هستند.

[٤٩٣]- فصل الخطاب: ص:٣٥ و ورقة ١٧ از نسخة مخطوط کتاب مذکور.