گفتگوهای عقلانی با شیعیان اثنی عشری منابع شیعه در میزان نقد علمی

فهرست کتاب

مطلب دوم: نگاهی به موضوع تکذیب شدن و مورد لعن و نفرین قرار گرفتن اصحاب مشهور اهل بیت توسط خود اهل بیت

مطلب دوم: نگاهی به موضوع تکذیب شدن و مورد لعن و نفرین قرار گرفتن اصحاب مشهور اهل بیت توسط خود اهل بیت

در روایات نام‌های تعدادی از شیعیان وارد شده است که ائمه آنان را لعنت کرده و تکذیب نموده‌‌اند، و در پیشاپیش آن‌ها عبدالله بن سبأ یهودی قرار دارد، یعنی کسی که مؤسس این عقاید مخالف قرآن به شمار می‌‌آید. سپس اشخاصی از او تبعیت نمودند که واقعیت برخی از آنان برای اهل بیت روشن شد و اهل بیت آنان را با نام ذکر کرده‌‌اند.

سپس جعفر صادق تأکید می‌کند که در اصحاب وی افرادی وجود دارند که از یهودیان و مسیحیان بدتر هستند و این افراد به خاطر مکر و حیله زیاد، در کذب از ابلیس هم پیش افتاده‌‌اند، به طوری که حتی ابلیس در دروغگوئی به روش آنان نیازمند است، زیرا روش این افراد مخفی و بسیار مکارانه است. وی حتی تأکید می‌کند که آیاتی که در مورد منافقان نازل شده است در مورد افرادی است که شیعه می‌باشند. همچنین وی تأکید می‌کند که اگر مهدی خروج نماید، اولین کاری که می‌کند کشتن کذابان شیعه است.

وی سبب کذب‌گوئی این کذابان را کشف می‌کند و می‌گوید که آن دنیاخواهی است، و حتی آنان حدیث وی را به غیر معنا و تأویل آن، تأویل می‌کنند و همین عامل، اختلاف میان شیعه را در عصر خود ائمه افزایش داده است. پس وقتی که این در عصر ائمه روی می‌‌دهد، در عصرهای بعدی چه وضعیتی می‌تواند روی دهد؟

نکوهش‌‌های زیادی که خود ائمه در مورد اصحاب ائمه بیان کرده‌‌اند اعتماد به همه آنان را بر می‌دارد، زیرا تقریباً نمی‌‌توان یکی از راویان آنان را یافت که از سوی ائمه مورد نکوهش و مذمت قرار نگرفته باشند.

وقتی که ائمه آشکارا این کذابان را مورد مذمت قرار دادند و مردم را از کذب آنان بر حذر داشتند، این کذابان اقدام به وضع و جعل احادیثی کردند که مردم را از قبول کلام ائمه در مورد این کذابان و رد احادیث این افراد بر حذر می‌داشتند، گرچه این افراد معروف به کذب گوئی می‌بودند.

در بصائر الدرجات از سفیان سمط آمده است که گفت: به ابوعبدالله ÷ گفتم: «فدایتان شوم، مردی که معروف به کذب است از جانب شما نزد ما می‌‌آید و احادیثی زشت می‌گوید. پس ابوعبدالله گفت: آن فرد به شما می‌‌گوید که من به شب، گفته‌‌ام که روز است و به روز گفته‌‌ام که شب است. گفت: خیر. ابوعبدالله گفت: اگر چنین هم گفت بدان که من آن را گفته‌‌ام و او را تکذیب نکن، زیرا در این صورت تو مرا تکذیب میکنی».

آری، نص روایت چنین است!

سفیان سمط، راوی حدیث تأکید می‌‌کند که فردی که احادیث زشت را بیان میکند معروف به کذب است، اما جعفر به وی امر میکند که راوی این گونه احادیث را تصدیق نماید و از اسم او هم سوال نکرد.

ما از این کذابان که این روایات را جعل کرده‌‌اند تعجب نمی‌کنیم، بلکه تعجب ما از کسانی از شیعیان است که این روایات را قبول می‌کنند، حال آنکه به خدا و پیامبر او اعتقاد و ایمان دارند و اعتقاد دارند که این روایات منسوب به اهل بیت، از طرف آنان صادر شده است و آن‌ها را قبول می‌کنند و اظهار می‌دارند که این مذمت‌ها بر اساس تقیه بیان شده‌‌اند و دلیلی برای آن ندارند!!

شگفت است که وقتی علمای شیعه تناقض مذمت ائمه در مورد یکی از اصحاب خود را می‌بینند، در ردّ کلام ائمه تردید به خود راه نمی‌دهند، با ادعای اینکه مذهب مبتنی بر این افراد مورد طعن است.

مظفر می‌گوید: «چگونه می‌‌تواند این قدح و مذمت‌‌ها در مورد این بزرگان صحیح باشد؟ آیا دین حق و امر اهل بیت جز با استدلال‌‌های قاطع این افراد برپا شده است؟»

آری، مذهب شما مبتنی بر این گونه افراد است و مذهب اهل بیت نیست، زیرا اهل بیت آنان را لعنت کرده‌‌اند و تکذیب نموده‌‌اند و این افراد نزد ائمه بزرگ نبوده‌‌اند، بلکه شما آنان را بزرگ کرده‌‌اید.

آن دلایل قاطعی که مذهب مبتنی بر آن‌ها می‌باشد، همان علتی است که به خاطر آن ائمه آنان را لعنت کرده و مجروح نموده‌‌اند، و این افرادی که ائمه مردم را از آن‌ها بر حذر داشته‌‌اند، همان صاحبان روایت‌‌هایی هستند که امت را دچار تفرقه نموده و مذهب را فاسد کرده است.

شایسته است که در روایات این افراد تجدید نظر نمایید و با قرآن مقایسه نمایید تا میزان همخوانی و توافق آن‌ها با قرآن روشن شود و آنچه را که با قرآن موافق است قبول نمایید و آنچه را که مخالف قرآن است رد کنید و قرآن را تابع این روایات نکنید، زیرا ائمه شما، شما را از آن‌ها برحذر داشته‌‌اند.

بعداً سخنی از ابوعبدالله / ذکر خواهد شد که در آن از جمله آمده است: «پس از خدا بترسید و آنچه را که مخالف سخن پروردگار ما و سنت پیامبر ما محمد است نپذیرید، زیرا ما وقتی که حدیث می‌‌گوییم، می‌‌گوییم: قال الله تعالی؛ قال رسول‌‌الله»[٢٨٧].

نکته نهایی اینکه؛ آیا بعد از همه این موارد می‌‌توان روایات کسی را قبول کرد که ائمه مجروح کرده و مورد لعنت قرار داده و تکذیب نموده‌‌اند و مردم را از آن‌ها برحذر داشته‌‌اند؟!

یک نگاه به کتب تراجم اصحاب أئمه و راویان اخبار آنان و تطبیق آن بر منابع قدیمی و چهارگانه شیعه دوازده امامی- یعنی کتاب‌های الکافی، من لا یحضره الفقیه، الاستبصار و تهذیب الأحکام- حقیقتی حیرتآور را برای ما کشف میکند.

حال آن نتایج بیان می‌شود:

* تعداد راویانی که از جانب ائمه مورد لعنت قرار گرفته اند: ٥٩ نفر می‌باشند.

* تعداد روایات این افراد در این چهار کتاب، فقط ٥٧٦٥ روایت است.

* تعداد کسانی که تکذیب شده اند: ٥٥ نفر هستند.

* تعداد روایات این تکذیب شدگان در این چهار کتاب: ٥٦٤٥ روایت است.

** مجموع این دو روایت: ١١٤١٩ روایت است.

* تعداد کسانی که از آنان روایت شده است و به ائمه اثنی عشری ایمان نداشته‌اند، ١٠٧ نفر هستند.

* تعداد متهمان در دین خود به خاطر شراب خواری: ٣٩٨ نفر هستند.

* تعداد روایات وارد شده از این دو گروه که در زمینه اعتقادشان به شرب خمر متهم میباشند: ٥٥٦٨ روایت است.

* مجموع این راویان: ٦١٩ راوی می‌شود، یعنی مجموع: ٥٩+ ٥٥+ ١٠٧+ ٣٩٨.

** مجموع روایات وارد شده از همه این افراد: ١٩٩٨٧ است، یعنی مجموع ١١٤١٩+٥٥٦٨[٢٨٨].

شرح حال راویان شیعه که در کتابهای شیعه مورد جرح و تعدیل قرار گرفتهاند

تعداد راویان

شرح حالشان

تعداد روایتها

 

٠٥٩
٠٥٥
١٠٧
٣٩٨

نفرین شدهها
دروغگوها
معتقد به ائمه نبودند و شرابخوار بودند

٥٧٦٥
٥٦٤٥
٥٥٦٨

 

٦١٩

 

١٦٩٧٨

جمع کل

پس اگر این مقدار از این چهار کتاب کم شود چه مقدار باقی می‌‌ماند؟!

این موارد که بیان شد بر اساس قواعد شیعه می‌باشد، و الا اگر قواعد اهل سنت بر آن اعمال شود این کتاب‌ها از صحنه روزگار محو می‌شوند.

این تعداد راویانی است که مورد جرح واقع شده‌اند، اما تعداد راویانی که مجهول الحال می‌باشند بیشتر از این تعداد است.

پس آیا بعد از این روایات این کتاب‌ها مورد اعتماد می‌باشند؟!

[٢٨٧]- البحار ٢/٢٥٠، معجم رجال الحدیث ١٩/٣٠٠، قاموس الرجال ١٠/١٨٨.

[٢٨٨]- نک: کتاب رواة الأخبار عن الأئمة الأطهار: ٢٥٥- ٢٦٩.