گفتگوهای عقلانی با شیعیان اثنی عشری منابع شیعه در میزان نقد علمی

فهرست کتاب

مطلب دوم: نگاهی به موضوع ظهور روایات جدید بعد از صدها سال

مطلب دوم: نگاهی به موضوع ظهور روایات جدید بعد از صدها سال

با تأمل در این مسیر تاریخی روایات شیعه، توضیحات و تعلیقاتی را با آن خواهیم داشت:

نخست- مصنفان اولیه یا بیان کرده‌‌اند که همه روایات را بیان کرده‌‌اند- زیرا این موضوع را بیان کرده‌‌اند یا به آن اشاره نموده‌‌اند- یا اینکه فقط اندکی از روایات را نیاورده‌‌اند.

طوسی که مؤلف یکی از کتب اربعه و مورد اعتماد شیعه می‌باشد، در مقدمه کتاب التهذیب می‌‌گوید: «من امید آن را دارم که اگر خداوند اتمام این کتاب را حسب آنچه بیان کردم و متعهد شدم، برایم سهل و آسان ساخت، این کتاب در موضوع خود کامل و مشتمل بر همه احادیث مربوط به احکام شریعت بوده و دیگر احادیثی را که در این کتاب نیامده است، یادآوری کند»[٣٦٤].

وی در مقدمه کتاب دوم از اصول اربعه شیعه، در تأکید این سخن می‌‌گوید: «اما بعد، من گروهی از اصحابمان را دیدم که چون در کتاب بزرگ ما به نام «تهذیب الأحکام» نگریستند و اخبار متعلق به حلال و حرام را که ما در آن گرد آورده‌‌ایم دیدند و دیدند که مشتمل بر بیشتر مباحث مربوط به فقه و احکام آن است و جز مواردی کم و نادر در همه ابواب و کتاب‌‌های آن، از آنچه که در کتاب‌ها و اصول و مصنفات اصحابمان وارد شده است، چیزی از قلم نیفتاده است»[٣٦٥].

چنان که حسن موسوی خراسانی محقق کتاب می‌‌گوید: «تعداد احادیث این کتاب سیزده هزار و پانصد و نود حدیث است»[٣٦٦].

این شهادت بزرگترین عالم شیعه در قرن پنجم است، زیرا وی به صورت نص یا اشاره می‌‌گوید در کتاب اولش چیزی از احادیث از قلم نیفتاده است، و در کتاب دوم می‌‌گوید فقط موارد نادر و اندکی در آن نیامده است. حال سوال اینجاست که این احادیثی که این مؤلفان در قرون متأخر کشف کرده‌‌اند از کجا آمده‌‌اند؟!

٣- در موسوعات متأخر ذکر نشده که این کتاب‌هایی که احادیث از آن‌ها نقل شده است، کجا یافت شده‌‌اند. آن‌ها را در کتابخانه‌‌های عمومی یافته‌‌اند یا در کتابخانه‌‌های خصوصی؟ و این کتابخانه‌‌ها از آن کیست؟، زیرا کسی که کتاب جدیدی را می‌یابد بر وی لازم است که بیان کند که این کتاب را کجا یافته است.

نویسنده مستدرک البحار می‌‌گوید: «در اثنای بررسی و کاوش، تعداد زیادی روایت پیدا کردیم». اما وی بیان نکرده که کجا را بررسی و کاوش کرده است.

٤- نویسنده المستدرک على الوسائل ادعا کرده که این روایات مخفی بوده‌‌اند، چه می‌‌گوید: «بحمدالله و توفیق نیک او، کتاب مستدرک الوسائل تکمیل شد که حاوی ادله احکام و مسائلی است که بر مردم پوشیده مانده است..... و راه استواری برای اخبار پنهان و روایات مخفی باشد و هدایتگری به سوی گنج‌‌های علم باشد که تا کنون از چشمان پوشیده مانده است، و نشانه‌‌های هدایت را که پیوسته از قبل پیچیده شده بود، منتشر سازد».

اگر این کتاب‌ها یا روایات از چشم همه مردم مخفی بوده‌‌اند، پس کجا بوده‌‌اند؟ برای بیشتر از هزار سال از چشم مردم مخفی بوده‌‌اند؟! کدام عقلی این ادعا را قبول می‌کند و تصدیق می‌کند که روایاتی وجود داشته که مردم در طول این هزار سال از آن‌ها اطلاع نیافته‌‌اند؟!

٥- اگر فرض کنیم که این روایات مخفی بوده‌‌اند و در این دوران جعل نشده‌‌اند، در این صورت امانت علمی و دینی مستلزم این است که کتابی را که علما به آن اعتنا نکرده و آن را بررسی و مطالعه نکرده‌‌اند، نپذیریم، زیرا از کجا اطمینان یابیم که این کتاب کذب نبوده و مواردی که جزء آن نیست، به آن افزوده نشده است؟! زیرا همه علمای سنی و شیعه به تحریف و دستکاری کتاب و جعل روایت در آن‌ها اقرار کرده‌‌اند و حتی ائمه اثنی‌عشری هم این را اظهار داشته‌‌اند. پس چگونه پذیرفته و منتشر و مورد اعتماد واقع شود، کتاب‌هائی که نزد علمای متقدم شناخته شده نبوده‌‌اند و صرفاً بر موجود بودن آن‌ها اعتماد شود؟!

٦- قبول روایات توأم با قبول ادعای جدید و شگفت‌انگیزی از جانب مؤلف کتاب جامع الرواة، یعنی محمد بن علی اردبیلی غروی حائری(م١١٠١ﻫ) شده است، زیرا وی ادعا کرده که با تألیف کتاب مذکور، احکام دوازده هزار حدیث از احادیث ائمه در عصور اول را تغییر خواهد داد و حکم آن‌ها از ضعف و مرسل و مجهول بودن به صحیح بودن تغییر پیدا می‌کند. او در مقدمه این کتاب می‌‌گوید: ممکن است به سبب این نسخه من و به خاطر عنایت خدا و توجه سرورمان محمد و آل طاهر او، قریب دوازده هزار حدیث یا بیشتر از این مقدار از اخباری که بنا به دیدگاه مشهور علما مجهول یا ضعیف یا مرسل می‌باشند، معلوم الحال و صحیح شوند»[٣٦٧].

وی با این ادعا دین جدیدی را ایجاد می‌‌کند که علمای قدیم آن را نشناخته‌‌اند، زیرا صحیح کردن این مقدار حدیث، بسیاری از احکام فقهی را که کمتر از این مقدار روایت نمی‌باشند، تغییر خواهد داد.

نویسنده کتاب «فصل الخطاب» نیز همین راه را پیموده و تصریح نموده که مانعی است در اینکه احادیث وارده در مورد تحریف نزد قدمای آنان ضعیف بوده باشد، زیرا آنان به طرق صحت آن‌ها علم نداشته‌‌اند. پس در نزد وی تبدیل به صحیح می‌شوند[٣٦٨].

مادامی که زمان در جریان است مانعی نیست بر سر راه اینکه در زمان‌های مختلف روایات جدیدی کشف شود که دین شیعه را تغییر دهد!! به درستی که عقلای شیعه به بازنگری روش خود در مورد دین خدا بسیار نیازمند هستند!

٧- فرد مسلمان چگونه جایز می‌‌داند که خدا را با روایاتی عبادت کند که قدما آن‌ها را نشناخته‌‌اند و با آن‌ها خدا را عبادت نکرده‌‌اند، و در کتب اصلی شیعه، یعنی کتب اربعه وارد نشده‌‌اند؟! به درستی که ظهور روایات بعد از هشت قرن از مرگ- یا چنان که شیعه می‌‌گویند: اختفای- آخرین امامشان، در مقابل آن علامت سوال را قرار میدهد!

به درستی که نمی‌‌تواند درست باشد که این روایات هزار سال از انظار پنهان مانده باشد و افرادی آن‌ها را در قرن یازدهم کشف نمایند. اما واقعیت این است که این روایات ایجاد و جعل شده‌‌اند. کسانی که علیه دین خدا جرأت می‌یابند و روایاتی را در آن جعل می‌کنند، خداوند خود کفایت آنان را می‌کند!!.

سؤال ما از علمای شیعه این است: چرا آنچنان که در میان شیعه روایاتی پیدا شده است در میان اهل سنت یافت نشده است؟! جواب ما این است که حراست و پاسداری اهل سنت از روایات مانع این کار شده است. اگر در جامعه اهل سنت کسی اعلان نماید که بعد از سیزده قرن اول، روایاتی ایجاد شده‌‌اند و آن را به کسی از علمای سابق مستند نسازد، قول او ردّ شده و متهم به کذب می‌‌شود. پس چگونه ادعای آن در قرن یازدهم پذیرفته می‌‌شود؟!

شیعیان این موضوع را پذیرفته‌‌اند و حتی بر این روایات اعتماد کرده‌‌اند. به درستی که میان این دو موضع‌گیری فاصله بسیار زیاد است!!

نکته پایانی اینکه آیا ممکن است که در این صورت به منابعی با این وضعیت اطمینان شود؟!

[٣٦٤]- تهذیب الأحکام ١/٤.

[٣٦٥]- تهذیب الأحکام ١/٢.

[٣٦٦]- وی آن را در تحقیق آخر خود بر کتاب الاستبصار ١/١٠ذکر کرده است.

[٣٦٧]- مقدمة جامع الرواة ١/٦.

[٣٦٨]- فصل الخطاب ص:٣٥٤.