مطلب اول: بیان موضوع: عدم احاطه کامل روایات شیعه به علوم دین
این کتاب را با بحث در مورد امامت و ادعای شیعه اثنی عشری در این مورد شروع کردیم که امامت به مانند نبوت میباشد، و شیعه در مورد دین خود به امامت اعتماد دارد و اشخاصی را معین کردهاند و اظهار میدارند که آنان از جانب خدا به عنوان امام تعیین شدهاند، و شیعیان در شناخت دین خود بر آنان اعتماد دارند.
همچنین اظهار میدارند که این ائمه «کشتی نجات» هستند و هر کس سوار آن شود نجات مییابد و هر کس سوار نشود هلاک میشود!!
نیز دهها هزار روایات به این ائمه منتسب ساختهاند که در مباحث قبلی عدم موثق بودن آنها روشن شد.
اما ما در اینجا فرض را بر این میگذاریم که این روایات صحیح هستند و از طرف ائمه و کسانی صادر شدهاند که تا نیمه قرن سوم تداوم یافتند.
اما سوال این است آیا صحیح است که این روایات «کشتی نجاتی» را معرفی کردهاند که هرکس سوار آن شود به کشتی دیگری نیاز پیدا نخواهد کرد، زیرا حسب ادعای آنان، نجات فقط در سوار شدن بر آن است، زیرا بیانگر همان حقیقتی دینی است که فرد مسلمان به آن نیاز دارد؟
این چیزی است که در این بحث إن شاء الله خواهیم دید.
این کار با مراجعه مذهب شیعه و آنچه که مشتمل بر چند علم میباشد، از جمله:
خود روایات، مصطلحالحدیث که به وسیلهاش آن روایات حفظ میشود، فقه که تفصیل احکام است، اصول فقه که قواعد فقه میباشد و تفسیر که بیان و شرح قرآن میباشد.
ما بر این باوریم که شیعیان اثنی عشری اکتفا نکردند به آنچه که در این علوم از ائمه نقل شده است، علومی که تمثیل گنجینههائی میباشند که دین بر پایه آنها قرار میگیرد و به شهادت علمای شیعه و نحوه عمل آنان که بزرگترین شاهد بر این حقیقت میباشد، در زمان حیات ائمه آنان، آن قدر روایت از آنان نقل نشده که کفایتشان را بکند.
در زیر نمونههائی از اعتراف علمای آنان به این حقیقت بیان میشود. هر یک از این علوم را به صورت جداگانه مورد بحث قرار میدهیم: