گفتگوهای عقلانی با شیعیان اثنی عشری منابع شیعه در میزان نقد علمی

فهرست کتاب

مطلب اول: بیان موضوع اعتقاد شیعیان اولیه در مورد استمرار امامت آشکار

مطلب اول: بیان موضوع اعتقاد شیعیان اولیه در مورد استمرار امامت آشکار

برخی از علمای محقق معاصر شیعه دوازده امامی، بر این نکته تأکید دارند که شیعیان اولیه به این اعتقاد نداشتند که تعداد ائمه محصور در عدد معینی می‌باشد، بلکه بر این باور بودند که تعداد آنان محصور نیست. و در هر عصری، مردم یک امام خواهند داشت که در میان آنان ظاهر است و دین را به مردم می‌‌آموزد و در حراست و پاسداری از دین و رهبری امت، نائب پیامبر ص است.

اما انقطاع عملی سلسله امامت، پریشانی و آشفتگی زیادی را برای آنان به وجود آورد و همین امر سبب شد که آنان بعد از ائمه به بیشتر از چهارده فرقه متفرق شوند- چنان که خود شیعه اعتراف دارند- و هر فرقه ادعایی غیر از ادعای دیگران دارد.

قبل از این تاریخ، هیچ گروهی این اعتقاد را نداشت که تعداد ائمه شیعه، دوازده نفر می‌باشد.

در غلیان این غافلگیری، این عدد برای آنان ابداع شد، اما چون تعداد ائمه عملاً به این میزان نرسید، لازم آمد که با ادعای فردی به دنیا نیامده، این عدد کامل شود تا تعداد ائمه دوازده نفر شود.

حسن بن موسی نوبختی، مورخ دوازده امامی مذهب، این واقعه تاریخی را رصد کرده و تعداد این فرقه‌ها و عقیده هر یک را بیان کرده است، اما بیان نکرده که یکی از این فرقه‌ها این اعتقاد را داشته که تعداد ائمه، عدد معینی می‌باشد. وی در بیان ماجرای وفات حسن عسکری، امام یازدهم شیعه، می‌گوید: «وی در حالی وفات یافت که فرزندی آشکار برای او شناخته نشد و میراث او را جعفر و مادرش میان خود تقسیم کردند.... و اصحابش بعد از وی چندین فرقه شدند».

سپس وی این فرقه‌‌ها را نام برده و یکی از این فرق، دوازده امامیه است و وی آن را «امامیه» نامیده و لفظ اثنی عشریه را به آن نیفزوده است و می‌گوید: «وقالت الفرقة الثانية عشرة منهم وهم الإمامية: ليس القول كما قال هؤلاء...»[٣٠٢] «فرقه دوازدهم از آنان، یعنی فرقه امامیه، می‌گویند: چنان نیست که اینان می‌گویند....».

وی اعتقاد این گروه در مورد امامت را ذکر می‌کند، اما مطلقاً به عقیده دوازده امامی اشاره نمی‌کند، حال آنکه وی اعتقاد فرقه دوازده ‌امامی را بر اعتقاد دیگر فرق ترجیح داده است و عقیده آنان و ردّیه‌‌های آنان بر باور دیگر فرق را بیان می‌کند.

در مباحث آتی، نحوه اختراع این اعتقاد از خلال کلام علمای آنان بیان خواهد شد.

در زیر نمونه‌هایی از اقوال آنان بیان می‌شود:

* شیخ حسین مدرسی طباطبائی، حدیث خلفای دوازده‌‌گانه را ذکر کرده و در این مورد سخنی طولانی بیان کرده است، و در خلال آن بیان داشته که شیعیان اولیه به آن اهتمامی نداشتند، زیرا بر این باور بودند که امامت تا قیامت استمرار خواهد داشت.

وی از جمله می‌‌گوید: «این بدان خاطر است که عموم شیعه، به سبب اعتقاد به استمرار سلسله امامت تا قیامت، انتظار داشتند که تعداد ائمه بسیار بیشتر از این مقدار باشد. در حقیقت هیچ یک از کتاب‌های شیعی باقی مانده از اواخر قرن‌های دوم و سوم یا آن دسته از کتاب‌‌های آنان که قبل از اواخر قرن سوم تألیف شده‌‌اند و دچار تحریف نگشته‌‌اند، چیزی در آن‌ها وجود ندارد که به این موضوع اشاره داشته باشد که این حدیث مورد توجه مؤلفین شیعه قرار گرفته باشد یا اینکه به ذهن کسی خطور کرده باشد که این حدیث با آنان ارتباط دارد، بلکه چنین به نظر می‌آید که بطور کامل مانع از انتشار این حدیث مشهور شدند، زیرا شاید آنان بعد از اینکه دیدند که عثمانی‌ها این حدیث را قرائت می‌کنند و مورد تحقیق قرار می‌دهند و در اضطراباتی که اخیراً دامان خلافت آنان را گرفته است، از آن به نفع خود استفاده می‌کنند، این حدیث را بر ضد شیعه می‌دانستند.

بنی نوبخت[٣٠٣] به این حدیث اشاره نکرده‌‌اند. نیز به این حقیقت اشاره نکرده‌‌اند که تعداد ائمه دوازده نفر میباشد و حتی سعد بن عبدالله أشعری و ابن قبه در آثار خود که در دسترس ما می‌باشد و همه در اواخر قرن سوم و در عصر غیبت زیسته‌‌اند، به این امر اشاره نکرده‌‌اند....... اولین کسی از مؤلفان که مسأله دوازده امام را مطرح کرد، دو محدث بزرگ، علی بن بابویه قمی و محمد بن یعقوب کلینی هستند. این دو در اواخر مرحله غیبت صغری میزیستند، و در اواخر آن در دو سال٣٢٨ و ٣٢٩ﻫ وفات یافتند.

علی بن بابویه قمی در مقدمه کتاب«الإمامة والتبصرة» می‌‌گوید: وقتی بسیاری از شیعیان زمان وی در مورد بنیان‌های مذهب حق دچار شک و شبهه شدند، وی این کتاب را نوشت که متضمن برخی از احادیثی است که در آن‌ها تعداد ائمه به صورت دقیق معلوم شده است تا شیعیان اطمینان داشته باشند که مذهب آنان، همان صراط مستقیم است.

کلینی فصلی از کتاب الکافی را به روایاتی اختصاص داده که بیانگر این مطلب می‌باشند که تعداد ائمه، دوازده نفر است، لکن این فصل در جای مناسب خود نیامده است و چنین به نظر میرسد که چند سال بعد، از طرف خود مؤلف به کتاب اضافه شده است»!![٣٠٤].

* احمد کاتب، پژوهشگر معاصر شیعه، در ضمن بحث در مورد اسطوره مهدی غائب و مورد ادعای شیعه، بیان داشته که شیعه تا زمان امام یازدهم بر این اعتقاد بوده‌‌اند که سلسله امامت قطع نمی‌شود و این امر بر این نکته تأکید دارد که تعداد ائمه محدود به دوازده نفر نیست. وی می‌گوید: «وفات امام حسن عسکری در سال٢٦٠ﻫ در سامراء روی داد و وی وجود جانشینی برای خود را اعلان نکرد، و او برای مادر خود، به نام «حدیث» وصیت کرد که بحران‌های سختی در میان صفوف شیعیان امامیه موسویه ایجاد خواهد شد. موسویه کسانی هستند که اعتقاد داشتند امامت الهی تا به قیامت استمرار خواهد داشت»[٣٠٥].

* بهبودی، محدث معاصر شیعه مذهب، تأکید کرده که تعداد ائمه که در روایات وارد شده است صحیح نمی‌باشد. این سخن وی به این معنی است که شیعیان اولیه در سه قرن اول، به ذهنشان خطور نمی‌کرد که سلسله امامت منقطع می‌شود. پس در این صورت در آن هنگام نیازی به تدوین روایات نبود، زیرا ائمه حقایق را بیان می‌‌کردند. بهبودی می‌گوید: «در بحث اقوال شاذ در مورد نظام امامت دریافتید که احادیث روایت شده در نص بر همه ائمه از قبیل خبر لوح و موارد دیگر، همه در عهد غیبت و حیرت و اندکی قبل از آن جعل شده‌‌اند، زیرا اگر این نصوص نزد شیعیان میبود، در مورد شناخت ائمه طاهر، دچار این اختلاف فاحش نمیشدند و استوانه‌‌ها و ارکان مذهب چندین سال دچار حیرت نمیشدند و آنان بی‌نیاز بودند از اینکه بشتابند و کتاب‌هائی با این کثرت و زیادی را برای اثبات غیبت و برداشتن حیرت از قلب‌های امت تألیف نمایند»[٣٠٦].

این برخی از اقوال شیعیان در مورد اعتقاد شیعیان اولیه بود. آنان اعتقاد داشتند که امامت استمرار خواهد داشت. و فکر دوازده امام، بعد از ایجاد بحران انقطاع ائمه بر مذهب شیعه عارض شد.

در ادامه این موضوع را بیشتر توضیح خواهیم داد.

[٣٠٢]فرق الشیعة، ص : ٩٧، ١٠٨ .

[٣٠٣]- منظور وی از بنی نوبخت این است که علمای شیعه در مورد فرق و اسباب افتراق آن‌ها دست به تألیف زده اند. پس اگر به تعداد ائمه علم می‏داشتند و می‏دانستند که آنان دوازده نفر هستند، آن را در کتاب‌های خود که مظنه ذکر این موارد می‏باشد، بیان می‏داشتند.

[٣٠٤]- تطور المبانی الفکریة للتشیع فی القرون الثلاثة الأولى ص:١٥٦- ١٦٢.

[٣٠٥]- تطور الفکر السیاسی الشیعی من الشورى إلى ولایة الفقیه ص:١١٤.

[٣٠٦]- معرفة الحدیث : ١٧٢