گفتگوهای عقلانی با شیعیان اثنی عشری منابع شیعه در میزان نقد علمی

فهرست کتاب

پنجم: سبب تشریع تقیه در نزد شیعیان دوازده امامی

پنجم: سبب تشریع تقیه در نزد شیعیان دوازده امامی

برای این امر دلائل زیادی وجود دارد، از جمله:

١- مذهب آنان سر و راز است

از جعفر صادق روایت کرده اند که گفت: «إن أمرنا سرٌ في سر، وسرٌ مستسر، وسرٌ لا يفيد إلا سر، وسرٌ على سر، وسرٌ مقنع بسر»[٥٠].

«مذهب ما سر است و سری مخفی است، و سری است که فقط افاده سر می‌کند و سر در سر و سری پوشیده با سر است».

از باقر روایت کرده اند که گفت:

«لا تبثُوا سرنا ولا تذيعوا أمرنا...!»[٥١] «راز ما را برملا نسازید و امر امامت- یا مذهب- ما را فاش نسازید».

٢- مذهب آنان در توان بشر نیست

* از محمد بن عبدالخالق و ابوبصیر روایت کرده‌‌اند که گفته‌‌اند: ابوعبدالله گفت: ای ابومحمد، به خدا قسم یکی از اسرار خداوند أ و یکی از علم‌های او نزد ماست. به خدا قسم هیچ فرشته مقربی و هیچ پیامبر مرسلی و هیچ مؤمنی که خداوند قلب او را بر ایمان آزموده است، تحمل آن را ندارد. به خدا قسم خداوند کسی غیر از ما را به آن مکلف نکرده است، و غیر از ما کسی را با آن به بندگی نگرفته است، و یکی از اسرار خداوند و یکی از علم‌های او نزد ماست، و خداوند ما را به تبلیغ آن امر کرده است. پس ما آنچه را که خداوند ما را مأمور به تبلیغ آن کرده بود تبلیغ کردیم، اما محل و افراد و حاملانی را نیافتیم که بتوانند آن را تحمل کنند و بر دوش بکشند تا اینکه خداوند برای آن اقوامی را خلق نماید.....».[٥٢]

* از محمد بن علی باقر روایت است که گفت: رسول خدا ص فرمود: «سخن آل محمد دشوار و مشکل و سنگین و پوشیده و بی حفاظ و هوشمندانه است و جز فرشته مقرب یا پیامبر مرسل یا بنده‌‌ای که خداوند أ قلب او را بر ایمان آزموده است کسی توان تحمل آن را ندارد».[٥٣]

٣- مذهب آنان برای نفوس بیزار کننده است

از علی روایت کرده اند که گفت: قلب‌ها از حدیث ما بیزاری می‌جویند. پس هرکس آن‌ها را شناخت به او بیشتر بگوئید و هر کس انکار ورزید رهایشان سازید».[٥٤]

٤- ترس امام بر جان مقدس خود

مازندرانی شارح کتاب «الکافی» در مورد حدیثی که به جعفر اسناد داده شده است و می‏گوید: «کسی که حدیث ما- یعنی امامت ما- را فاش سازد مانند این است که آن را انکار کرده باشد»[٥٥]. اظهار می‌دارد: بدان که او از جانب دشمنان دین بر نفس مقدس خود و بر شیعیانش بیمناک بود و از آنان در تقیه شدیدی به سر می‏برد، و به همین دلیل از پخش کردن اخبار دال بر امامت خود یا امامت پدران و اولاد طاهر خود نهی کرده است[٥٦].

[٥٠]- بصائر الدرجات ص:٤٩، مختصر بصائر الدرجات ص:١٢٦، البحار ٢/٧١، مکیال المکارم ٢/٢٩٥، الأسرار الفاطمیة ص:٥١.

[٥١]- الکافی ٢/٢٢٢، الوسائل ١٦/٢٣٦، البحار ٧٢/٧٣، جامع أحادیث الشیعة ١/٢٥٨.

[٥٢]- الکافی ١/٤٠٢، المختصر ص:٢٧٠، البحار ٢٥/٣٨٦، مستدرک سفینة البحار ص:١٣.

[٥٣]- بصائر الدرجات للصفار ص:٤١، الکافی ١/٤٠١، البحار ٢/١٨٩، الانتصار ٩/١٦٣.

[٥٤]- بحار الأنوار ٢/١٩٣، بصائر الدرجات ص:٤٣.

[٥٥]- الکافی ٢/٣٧٠، البحار ٧٢/٨٥، جامع أحادیث الشیعة ١٤/٥٤٦.

[٥٦]- شرح أصول الکافی ١٠/٣٣.