گفتگوهای عقلانی با شیعیان اثنی عشری منابع شیعه در میزان نقد علمی

فهرست کتاب

مطلب دوم: نگاهی به موضوع تحریف منابع اثنی‌عشریه

مطلب دوم: نگاهی به موضوع تحریف منابع اثنی‌عشریه

بعد از این بیان مختصر در مورد اقوال علمای شیعه در باب روایت شیعه و منابع آن، حال نگاهی گذرا به آن خواهیم داشت:

١- اعتراف متخصصان شیعه به وجود تحریف و دسیسه در روایات شیعی و تألیف کتب ساختگی و کذب، همه روایات شیعه را در معرض اتهام قرار می‌دهد.

٢- این جعل، برنامه ریزی شده و منظم می‌باشد، به نحوی که آثار وضع و جعل، به وسیله ایجاد سندهائی برای روایاتِ ساخته شده و قرار دادن نام‌‌های معروف در سند روایات جهت صحیح جلوه دادن سند روایات یا وضع نام‌هائی وهمی و خیالی که اتباع مذهب در شناخت آن‌ها دچار سرگردانی می‌شوند، مخفی می‌ماند.

٣- این وضع و جعل حتی مؤلفان بزرگ شیعه را همچون کلینی را فریب داده است، زیرا وی به عنوان مثال به کتاب سلیم بن قیس اعتماد کرده و روایاتی از آن را در کتاب خود آورده است.

ده‌‌ها و بلکه صدها کتاب دیگر وجود دارند که فقط با نامشان شناخته شده هستند، و علمای شیعه به نقل از آن‌ها اعتماد کرده‌‌اند و دیگران و حتی علمای بزرگ شیعه این کتاب‌‌ها را نشناخته‌‌اند!!

٤- چنان که ذکر شد یکی از علمای شیعه شهادت داده که یکی از راویانی که احادیث زیادی را روایت کرده است و اثنی‌عشری می‌باشد برای وی اعتراف کرده که احادیث را جعل کرده و برای آن‌ها سند می‌ساخته است.

پس وقتی که دانشمند آشکار شیعه چنین کاری می‌‌کند، چه انتظاری از افراد مفسد و مخفی می‌‌رود؟!

٥- این امر به تنهائی برای از بین بردن اعتماد به روایات شیعه کفایت می‌‌کند. پس اگر دلایل دیگر به آن اضافه شوند، چه؟

٦- شیعیان حسب گواهی آقای صدر سلیقه‌‌ای عمل می‌کنند و آنچه را که نخواهند حذف می‌کنند و آنچه را که بخواهند می‌پذیرند.

صدر در مورد عبارت: «أشهد أن علیاً ولی الله» که از ائمه و در کتب اربعه شیعه نقل نشده است، می‌‌گوید: «همه آنچه در این باب می‌توان گفت این است که در خلال کتاب‌هایی که از بین رفته‌‌اند، از بین رفته باشد و شاید مخالفتی از سر تقیه بوده باشد، و یا به خاطر احساس حرجی بوده که علمای سابق چون شیخ صدوق و طوسی و مفید کرده باشند و آن را از کتب حدیث حذف کرده، و در صحت آن طعن وارد کرده باشند». وی سپس می‌‌گوید: «ائمه و اصحابشان نیز در تقیه شدیدی به سر می‌بردند، و در آن زمان اعلان امثال این امور به مصلحت شیعیان نبود»[٤١٥].

اینان نویسندگان کتب اربعه هستند که شیعیان به آن‌ها اعتماد و ایمان دارند!!

این شهادت یکی از علمای معاصر آنان است. وی گواهی می‌‌دهد که آنان آنچه را که بخواهند حذف می‌‌کنند. کسی که حذف کردن را مباح بداند، اضافه کردن را هم حلال می‌‌داند. پس از کجا اطمینان یابیم که آنان روایاتی را برای پشتیبانی از مذهب خود وضع نکرده باشند؟!

حسین موسوی در تأکید بر این واقعیت می‌‌گوید: «وقتی که دولت صفوی برپا شد مجال بزرگی برای وضع روایات و منتسب ساختن آن‌ها به امام صادق و دیگر ائمه پیدا شد». وی در ادامه می‌‌گوید: «بعد از این مطالب گذرا، برای ما روشن می‌‌شود که تألیفات علمای ما قابل اعتماد نیستند و نمی‌‌توان به آن‌ها اعتماد کرد، زیرا به آن‌ها اعتنائی نکرده‌‌اند و به همین دلیل دچار تعدی شده و این وضعیت که میبینید دامان آن‌ها را گرفته است»[٤١٦].

این حقیقتی است که این مبحث و دیگر مباحث بر آن دلالت می‌کنند.

پس آیا می‌توان در اثبات عقیده یا شریعت به این منابع اعتماد کرد؟!

[٤١٥])- السفیر الخامس، عباس الزیدی ص:٢٨٧- ٢٩٠.

[٤١٦]- لله ثم للتاریخ ص:٨٦.