گفتگوهای عقلانی با شیعیان اثنی عشری منابع شیعه در میزان نقد علمی

فهرست کتاب

مطلب دوم: نگاهی به موضوع تناقض علمای دوازده امامی

مطلب دوم: نگاهی به موضوع تناقض علمای دوازده امامی

بعد از این توضیح مختصر در مورد اختلاف فقها و ناتوانی آنان از شناخت حکم درست در دین، حال نگاهی به این موضوع خواهیم داشت.

١- به علت کثرت تناقض در روایات، فقهای شیعه از ادراک حق در مسائل دینی عاجز شده‌‌اند. این امر مؤید این مطلب است که مصادر و منابع این روایات آنچنان که روایات شیعه اظهار می‌‌دارند، جهتی معصوم نیستند، زیرا جهت معصوم دچار تناقض نمی‌‌شود. پس وقتی که فقها نمی‌‌توانند حق را در مسائل دینی بشناسند، دیگران چگونه بشناسند؟!

٢- در گستره این اختلاف فقهی معاصر که علمای معاصر در مورد آن نزاع دارند، یک فرد شیعه باید کدام یک را درست بداند؟!

ممکن است کسی بگوید: به هر قول عمل کند درست است!! جواب ما این است: سوار شدن بر کشتی چه فایده‌‌ای دارد اگر من خود را با دیگر طوایف مسلمانان هم ردیف بیابم، تازه اگر از آنان پائین‌‌تر نباشم!!

٣- فتاوای فقهای معاصر با فتاوای فقهی قدیم تفاوت دارند، و اصحاب هریک از این فتاوای ادعای این را دارند که آن‌ها بر مذهب اهل بیت هستند. حال سوال این است که کدام یک از این دو گروه بر راه صواب هستند؟! آیا فقهای معاصر بر مذهب اهل بیت هستند یا فقهای قدیم؟! سپس سوال این است که کدام یک از فقهای معاصر بر حق می‌باشند؟! سپس چرا فقهای معاصر با فقهای قدیم مخالفت ورزیده‌‌اند؟! آیا امامانی جدید ظهور کرده‌‌اند و مذهب را نسخ کرده‌‌اند یا اینکه جهت جدید دیگری وجود دارد که احکام و فتاوی را صادر می‌کنند؟!

٤- خروج برخی از علمای مذهب از مذهب خود، دلیل بر وجود شکافی بزرگ در مذهب است که برای این دسته از علما آشکار شده است، زیرا تغییر دادن باور و اعتقاد فقط در صورتی ممکن است که سبب آشکاری فاش شود و بروز یابد که موجب تنفر از مذهب شود.

٥- این است مذهب؛ پیروانش در آن دچار تناقض شده‌‌اند و به احکام شرعی جهل دارند و آخرینشان با اولین‌‌شان مخالف است و چنان که خود می‌‌گویند: فقهای مذهب در سرگردانی و حیرت و آشوب فقهی به سر می‌‌برند. پس چگونه انسان اطمینان یابد که این همان دین خداست که ائمه‌‌ای معصوم را در آن نائب خود کرده است تا آن را ابلاغ نماید و پیروانش ادعای آن را دارند که این مذهب کشتی نجات است؟!

٦- ممکن است گفته شود: این اختلاف مختص شیعه نیست، بلکه اهل سنت نیز میان خود اختلاف نظر دارند!!

جواب ما چند چیز است:

١- اهل سنت مدعی این نشده‌‌اند که افرادی معصوم وجود دارند که مکلف به رهبری امت جهت حفظ آن از اختلاف می‌‌باشند، و فقط پیامبر ص را معصوم می‌‌دانند، بلکه امر به اجتهاد علمای امت واگذار شده است، و اگر این علما به رأی درست دست یافتند دو پاداش دارند و اگر به خطا رفتند یک پاداش دارند. از اینرو علمای اهل سنت جهت شناخت احکام مسایل جدید اقدام به اجتهاد کرده‌‌اند و دچار اختلاف شده‌‌اند و عذر همدیگر را بیان می‌کنند، زیرا بنای امور فرعی بر توسعه است.

٢- شیعیان دو قرن و نیم اظهار می‌‌داشتند که از معصومین تبعیت می‌‌کنند و بر فرض صحت این مدعا، باید آنان دچار اختلاف نشوند، زیرا همه وقایعی که ممکن است برای امت پیش بیاید در طول این مدت روی داده است. پس کجاست تأثیر معصومین در متحد ساختن امت؟!

٣- بیشتر اختلافات میان شیعیان و بلکه همه آن‌ها- حسب روایات خودشان- ناشی از ائمه معصوم آنان است، زیرا آنان فتاوایی متناقض صادر کرده و جواب‌هایی سرگردان کننده داده‌‌اند، و به همین دلیل هم پیروانشان در تشخیص جواب و فتوای صحیح دچار حیرت شده‌‌اند، و این امر سبب اختلاف در میان شیعه شده است.

اما اختلاف میان اهل سنت به سبب اختلاف آنان در روش استنباط از ادله برمی‌‌گردد و به خاطر تناقض ادله نیست، و مجتهدی که دنبال شناخت حق است اگر به خطا برود، در شریعت خداوند معذور است. و لله الحمد.

بنابراین، اختلاف شیعه و اختلاف اهل سنت با هم تفاوت دارد.

نکته آخر اینکه، این مذهب امامیه است..... که اقوال ائمه آنان متناقض است و به همین دلیل دیدگاه علمای مذهب دچار تناقض و اضطراب شده است و به خاطر این امور، شناخت حقیقت از میان این دیدگاه‌‌های متناقض دشوار شده است.

پس در پهنه این اقوال و دیدگاه فقهی در میان شیعه، حقیقت کجاست؟!

سپس امروزه گروهی از شیعیان چیزی را که کمر شکن است بیان می‌‌کنند و می‌‌گویند: کسی که ردّ فقیه را بگوید انگار که خدا را رد گفته است، اما مشکل اینجاست که نمی‌دانیم که اقوال کدام یک از این فقهای متناقض، نماینده و بیانگر رأی خداوند جل جلاله است؟!

فقهای قدیم ده‌‌ها مذهب دارند؛ فقهای معاصر ده‌‌ها دیدگاه دارند؛ معاصرین با قدما مخالفت می‌کنند!! پس قول کدام یک قول خداوند جل جلاله است؟!

به راستی که جرأت زیادی علیه خدا دارند!!

مظفر از علمای شیعه می‌گوید: «بنا بر اعتقاد ما، مجتهد جامع الشرایط، در زمان غیبت امام نایب وی می‌باشد، و این مجتهد حاکم و رئیس مطلق است، و قول فصل در قضایا و داوری میان مردم که حق امام می‌باشد، حق او نیز می‌باشد، و کسی که رد او را بگوید رد امام را گفته است، و کسی که رد امام را بگوید رد خدا را گفته است، و چنان که در حدیث صادق اهل بیت آمده است، این کار در حد شرک به خدا است»[١٩٧].

جواب ما به وی این است: علمای شیعه با هم اختلاف دارند و فتاوای آنان در عصر حاضر و بلکه در عصر گذشته با هم تناقض دارد و حتی فتاوای علمای معاصر با فتاوای علمای قدیم در تناقض است. پس رد بر کدام یک از این اقوال رد بر خدا می‌باشد؟! نکته دیگر اینکه یک فرد شیعه قول یک فقیه را قبول می‌کند و قول فقهای دیگر را رد می‌کند. در این صورت باید گفت که هر فرد شیعه رد قول فقیه یا فقهای دیگر را می‌‌گوید. در این صورت همه آنان مشرک هستند، زیرا نتوانسته‌‌اند به اقوال همه فقها عمل کنند.

به درستی که جرأت زیادی دارد و سبب آن ترساندن از تبعیت از احکام شرک و کفر و آتش جهنم است تا مبادا عقل‌های خود را برای شناخت حقیقت بکارگیرند.

به درستی که گناه این مردم بر دوش علماست، زیرا پیروان خود نمی‌‌توانند حقیقت را بشناسند و این بر علما واجب می‌کند که از خدا بترسند و جهت نجات پیروان و برداشتن این تفرقه و شکاف در امت که به سبب تناقض موجود در روایات کذب و راویان کذاب و مجهول ایجاد شده است، بازگشت نمایند.

[١٩٧]- عقائد الإمامیة: ص:٥٧.