مطلب اول: بیان موضوع: اهل بیت، اصحاب خود را متهم به تحریف در روایتها و کتب میکنند
اهل بیت که شیعیان دوازده امامی آنان را ائمه خود کردهاند تأکید نمودهاند که در روایتها و کتابهایی که اصحابشان به نقل از آنان نوشتهاند تحریف وارد شده است، اما حد و مرز این تحریف را مشخص نکردهاند.
حال در زیر نمونههایی از این روایات بیان میشود:
* از ابوعبدالله روایت است که گفت: «مغیرة بن سعید عمداً به پدرم دروغ نسبت میداد، و کتابهای اصحاب پدرم را میگرفت و اصحاب مغیره به اسم اصحاب پدرم استتار کرده بودند و کتابها را از اصحاب پدرم میگرفتند و به مغیره میدادند و مغیره آنها را پر از کفر و زندقه میکرد و به پدرم منسوب میساخت و سپس به اصحاب خود میداد و به آنان امر میکرد که آنها را میان شیعیان منتشر سازند. بنابراین، همه موارد غلو که در مورد اصحاب پدرم آمده است از تحریفهای مغیرة بن سعید در کتابهای آنان است»[٢٨٩].
* در لفظی دیگر از ابوعبدالله / آمده است: «مغیرة بن سعید که لعنت خدا بر او باد در کتابهای اصحاب پدرم- محمد بن علی باقر- احادیثی را وارد میکرد که پدرم آنها را نگفته بود. پس از خدا بترسید و چیزهائی را که با قول خدای متعال و سنت پیامبر ما محمد ص مخالفت دارد به عنوان احادیث ما قبول نکنید، زیرا ما هرگاه حدیثی میگوئیم، چنین میگوئیم: قال الله تعالی؛ قال رسول الله»[٢٩٠].
* از یونس بن عبدالرحمان، یکی از اصحاب ابوالحسن رضا، روایت است که گفت: به عراق آمدم و بخشی از اصحاب ابوجعفر و ابوعبدالله أ را در آنجا دیدم که زیاد هم بودند. من احادیثی را از آنان شنیدم و کتابهایشان را گرفتم و بعدها آنها را بر علی بن حسن رضا عرضه کردم، اما وی احادیث زیادی از آنها را مورد انکار قرار داد و گفت: «ابوالخطاب احادیثی را به دروغ به ابوعبدالله منسوب کرده است، خداوند ابوالخطاب را لعنت کند. اصحاب ابوالخطاب نیز تا به امروز این گونه احادیث را در کتب اصحاب ابوعبدالله جای میدهند و تحریف میکنند. پس آن دسته از احادیث که مخالف قرآن است نپذیرید، زیرا وقتی که ما حدیث میگوئیم، موافق با قرآن و سنت نبوی حدیث میگوئیم، ما از جانب خدا و رسول او حدیث میگوئیم»[٢٩١].
تعدادی از علمای دوازده امامی به وجود توطئهای سری برای تحریف کردن در روایات و فاسد کردن کتب اعتراف کردهاند. حال در زیر نمونههایی از این اعترافات بیان میشود:
* محمد باقر صدر میگوید: «از جمله اسباب ایجاد اختلاف و تعارض در میان احادیث، تحریفهایی است که برخی از افراد مغرض و دشمن اهل بیت انجام دادهاند و تاریخ و کتب تراجم و سیر برای ما بیان کردهاند. بسیاری از این تحریفها در عصر ائمه روی داده است، و از جمله احادیثی که روایت شده است اصحاب این احادیث اعلام کردهاند که دست یک حرکت تحریفگر و مزور در احادیثی که روایت میکنند در کار است، و این عملیات بیدارگر در مورد وجود حرکت تحریف، مورد تأکید ائمه میباشد»[٢٩٢].
* هاشم معروف حسنی از محدثین دوازده امامی میگوید: «از خطرناکترین چیزهایی که در تشیع داخل شد، گروهی بودند که تظاهر به تولای اهل بیت میکردند و مدتی طولانی میان راویان و اصحاب ائمه نفوذ کردند، و در طول این مدت توانستند به امام باقر و امام صادق نزدیک شوند و همه راویان به آنان اطمینان یافتند و این جماعت مجموعه زیادی از احادیث را جعل کردند و چنان که برخی از روایات اشاره دارند، آنها را در میان احادیث ائمه و در اصول کتب حدیث داخل نمودند»[٢٩٣].
وی نمونهای را برای آن تحریف بیان داشته است که در مورد عمر بن جوشن است که راوی از جابر جعفی است. وی در ترجمه- شرح حال- او میگوید: «مؤلفین در علم رجال وی را ضعیف دانستهاند و به وی منسوب کردهاند که احادیثی را در کتب جابر جعفی داخل کرده است»[٢٩٤]. همچنین میگوید: «او احادیثی را جعل میکرد و در کتب جابر جعفی داخل مینمود و سپس به جابر منسوب میساخت»[٢٩٥].
هاشم معروف همچنین میگوید: «روایات صحیح از امام صادق ÷ و دیگر ائمه بر این نکته تأکید دارند که مغیرة بن سعید و بیان و صائد و عمر نبطی و مفضل و دیگر منحرفان از تشیع و دسیسهگران در صفوف شیعیان تعداد زیادی حدیث جعلی از موضوعات مختلف را داخل روایات نقل شده از ائمه کردهاند..... و از مغیرة بن سعید نقل است که گفته است: من دوازده هزار حدیث جعلی را در اخبار جعفر بن محمد قرار دادهام. مغیره و اتباع وی زمانی طولانی در میان صفوف شیعیان باقی ماندند و همراه با آنان به مجالس ائمه میرفتند و راز آنان وقتی برملا شد که اولین کتابهای اصولی حدیث پر از روایات آنان شده بود».
* ابن بابویه قمی که در نزد شیعیان معروف به شیخ صدوق است، و صاحب یکی از چهارکتاب مورد اعتماد شیعه میباشد، نمونههایی از وجود تحریف در روایت را ذکر کرده است و میگوید: «این است اذان صحیح که اضافه و نقصی در آن نیست. اما مفوضه که خداوند لعنتشان کند اخباری را وضع کردهاند و چیزهایی را به اذان اضافه کردهاند که عبارتند از: دو بار «محمد و آل محمد خیر البریة». در برخی از روایات بعد از «أشهد أن محمداً رسول الله» دو بار «أشهد أن علیاً ولي الله» را اضافه کردهاند. برخی دیگر از آنان به جای این جمله، دو بار «أشهد أن علیاً أمیرالمؤمنین حقاً» را اضافه کردهاند.
شکی نیست که علی ولی خداست و به حقیقت امیر مؤمنان است، و شکی نیست که محمد و آل محمد بهترین انسانها هستند، لکن این جملات در اصل اذان جای ندارند. این موضوع ذکر شد تا با این موارد اضافه شده، افراد متهم به تفویض و افرادی که از روی فریب و خدعه خود را در میان ما جای دادهاند، شناسائی شوند»[٢٩٦].
ابن أبی الحدید میگوید: «بدانید که اصل کذب در احادیث وارده در مورد فضائل، از جهت شیعیان بوده است، زیرا این آنان بودند که در ابتدا احادیثی جعلی را در مورد صاحب خود جعل نمودند. چیزی که آنان را بر این امر واداشت، عداوت و دشمنی با مخالفانشان بود، مانند حدیث سطل و حدیث رمانه..... احادیث کذب زیادی هستند که مقتضی نفاق گروهی از بزرگان صحابه و تابعین اولیه و کافر بودن آنان میباشد»[٢٩٧].
اینها مختصری از تحریفها و تزویرهائی بود که عارض روایات نقل شده از اهل بیت و کتابهای تدوین شده از سوی اطرافیان ائمه شده است.
[٢٨٩]- البحار ٢/٢٥٠، عبد الله بن سبأ ٢/٢٠٥، موسوعة أحادیث أهل البیت ٨/١٦٣، اختیار معرفة الحدیث ٢/٤٩١، معجم رجال الحدیث ١٩/٣٠٠، قاموس الرجال ١٠/١٨٩، کلیات فی علم الرجال ٤١٦.
[٢٩٠]- البحار ٢/٢٥٠، الحدائق الناضرة ١/٩، جامع أحادیث الشیعة ١/٢٦٢، اختیار معرفة الرجال ٢/٤٨٩، رجال ابن داود ص:٢٧٩، توضیح المقال فی علم الرجال ص:٣٨، رجال الخاقانی ص:٢٠٩.
[٢٩١]- همان.
[٢٩٢]- بحوث فی علم الأصول ج٧ ص ٣٩ - ٤٠ ؛ تقریرات بحث الصدر فی الأصول به قلم سید محمود هاشمی ط. قم ١٤٠٥.
[٢٩٣]- الموضوعات فی الآثار والأخبار ص:١٤٨- ١٤٩.
[٢٩٤]- دراسات فی الحدیث والمحدثین ص:١٩٥.
[٢٩٥]- الموضوعات فی الآثار والأخبار ص:٢٣٤.
[٢٩٦]- من لا یحضره الفقیه ١/٢٩٠- ٢٩١.
[٢٩٧]- شرح نهج البلاغة ١١/٤٨- ٤٩.