٢- آشنائی با سه کتاب دیگر:
الف- نسخههای کتابها
* من لا یحضره الفقیه
علی اکبر غفاری، محقق کتاب، هفده نسخه را برای آن ذکر کرده است که همه مربوط به قرن یازدهم هستند و ما بین سالهای ١٠٥٧هـ و١١٠١هـ نوشته شدهاند.
* تهذیب الأحکام
نسخهای قبل از قرن یازدهم برای این کتاب ذکر نشده است، زیرا سید حسن موسوی خراسانی، محقق کتاب، فقط چهار نسخه را برای آن ذکر کرده که همه مربوط به قرن یازدهم هستند و عبارتند از:
١- دو نسخه مربوط به سال ١٠٧٨ﻫ
٢- یک نسخه مربوط به سال ١٠٧٧ﻫ
٣- یک نسخه مربوط به سال١٠٧٤ﻫ
این نسخهها همه در چهار سال نوشته شدهاند!!
* کتاب الاستبصار
محقق سابق، یعنی سید حسن موسوی خراسانی، فقط سه نسخه برای کتاب ذکر کرده که همه مربوط به قرن یازدهم هستند و اگر نسخههای دیگری میبود آنها را ذکر میکرد. این نسخهها عبارتند از:
١- نسخهای مربوط به سال١٠٩٠ هـ.
٢- نسخهای مربوط به سال ١٠٧٨ هـ.
٣- نسخهای مربوط به سال ١٠٧٢ هـ.
اینها منابع اصلی مذهب شیعه هستند. هیچ یک از این منابع قبل از قرن یازدهم نسخهای ندارند و این مسأله چیزی است که موجب شک میشود.
بعد از این نقد بعید نیست که زود نسخه دیگری کشف شود که روی آن نوشته شده باشد قبل از قرن یازدهم نوشته شده است، آنچنان که زمانی که شیعیان از جانب اهل سنت مورد نقد قرار گرفتند که به اسانید توجهی ندارند، حلی فوراً دست به کار شد و داخل کتب اهل سنت رفت و علم مصطلح را از آنها گرفت و فوراً مصطلحی را برای شیعیان وضع کرد.
ب- روش مؤلفان این کتابها:
* تهذیب الأحکام والاستبصار تألیف طوسی
در مورد روش طوسی در کتابهایش گفتهاند: روش طوسی مضطرب است، و استدلالهای متناقض دارد، و غلطهای زیادی در کتابهایش وجود دارد.
* بحرالعلوم در رجال خود میگوید: «شیخ- طوسی- گاهی در جائی فردی را ضعیف میداند و در جائی دیگر او را ثقه اعلام میکند، و آرای او در مورد اشخاص مختلف، تقریباً انضباطی ندارد»[٤٦٠].
* حر عاملی میگوید: «همچنین وی - یعنی طوسی- میگوید این روایت ضعیف است، زیرا راوی آن که فلانی باشد، ضعیف است. اما با این وجود میبینیم که وی به روایت همان فرد و بلکه در موارد بیشماری به روایت افراد ضعیفتر از او عمل میکند. بسیاری از موارد، وی حدیثی را با استدلال به اینکه مرسل است ضعیف میداند، و سپس خود به یک حدیث مرسل عمل میکند، و بلکه در موارد زیادی به احادیث مرسل و روایت افراد ضعیف عمل میکند و حدیث مسند و روایت افراد ثقه را ردّ میکند»[٤٦١].
* شاخوری میگوید: «وی شیخ مطلق و رئیس مذهب حق و امام در فقه و حدیث است، اما اقوال وی اختلاف زیادی با هم دارد، و در دو کتاب روائیاش دچار خبط و اختلاط زیادی شده است، زیرا سخنانش محتمل احتمالات بعید و توجیهات نادرست میباشند، و در اصول تصورات و پندارهای متفاوتی دارد. وی در دو کتاب المبسوط و الخلاف، مجتهد و اصولی صرف است، و حتی در بسیاری از مسائل به قیاس و استحسان عمل کرده است، و این بر افرادی که به این دو کتاب نظر افکندهاند پوشیده نیست، اما در کتاب النهایة راه اخباریون را به صورت مطلق پیموده است، به نحوی که در آن از مضمون اخبار پا را فراتر نمیگذارد و از منطوق آثار تجاوز نکرده است»[٤٦٢].
* خوئی میگوید: «شیخ طوسی خطاهای زیادی دارد. گاهی یک نفر را در یک باب دو بار ذکر میکند، یا اینکه دوبار ترجمه یک شخص را در کتاب الفهرست خود میآورد. در کتاب التهذیب و الاستبصار خطای زیادی دارد»[٤٦٣].
* ابوالهدی کلباسی در مورد کتابهای شیخ طوسی میگوید: «در کل میتوان گفت که اغلاط آنها قابل شمارش نیست و بسیار زیاد است. حتی برخی از علمای متأخر، کتاب خاصی را به توضیح و برشماری این خطاها اختصاص دادهاند»[٤٦٤].
* هاشم معروف حسنی میگوید: «شیخ عبدالصمد ادعا نموده که در کتاب التهذیب شیخ طوسی احادیثی وجود دارد که چیزهائی به آنها اضافه شده و سبب این اضافات به خود مؤلف بر نمیگردد»[٤٦٥].
* یوسف بحرانی در حدائق خود میگوید: «بر کسانی که کتاب التهذیب را مورد بررسی قرار داده و در اخبار آن تدبر کردهاند، تحریفهائی که در متن و سند اخبار شیخ روی داده است، بر آنان پوشیده نیست و کمتر حدیثی است که متن یا سند آن دچار علت و اشکال نباشد!!»[٤٦٦].
* شیخ نورالدین موسوی عاملی در حاشیه خود در رد قول امین استرآبادی میگوید: «انگار مصنف زمانی که به کتاب الاستبصار نگاه کرده است در عالم بیداری نبوده است! زیرا اختلاف زیادی میان احادیث وجود دارد و بیشتر آنها موافق عامه -اهل سنت- است، و برای جمع میان اغلب آنها راهی وجود ندارد»[٤٦٧].
نمیدانیم که منظور وی از قول «انگار مصنف زمانی که به کتاب الاستبصار نگاه کرده است در عالم بیداری نبوده است!» چیست؟ آیا او را به جنون متهم میکند یا به چیزی دیگر؟!
[٤٦٠]- الفوائد الرجالیة ٤/٧٨.
[٤٦١]- خاتمة الوسائل ٢٠ /١١١.
[٤٦٢]- حرکیة العقل الاجتهادی لدى فقهاء الشیعة الإمامیة ص: ٥٧، روضات الجنات فی أحوال العلماء والسادات ص: ٢١٧.
[٤٦٣]- معجم رجال الحدیث ١/٩٩.
[٤٦٤]- سماء المقال فی علم الرجال ١/ ١٦٧.
[٤٦٥]- الموضوعات فی الآثار والأخبار ص:٦٥.
[٤٦٦]- الحدائق الناضرة ٣ /١٥٦.
[٤٦٧]- حاشیة کتاب الفوائد المدنیة والشواهد المکیة ص: ٣٠٩.