ششم: نتایج تقیه به زعم شیعیان
علمای شیعه دوازده امامی از نتایج خطرناک تقیه برای دین شکایت میکنند، حتی آنان اظهار میدارند که نمیتوانند میان روایات وارده از ائمه تمییز بدهند که کدام یک را ائمه بر اساس تقیه فتوا دادهاند و کدام یک را بر اساس حقیقت؛ زیرا این امر موجب جهل به حقیقت دین میشود.
* یوسف بحرانی از علمای شیعه اعتراف نموده که به خاطر وجود عامل تقیه، فقط مقدار اندکی از احکام دین شناخته شده است، و میگوید: به خاطر امتزاج اخبار دین با اخبار وارده از سر تقیه، فقط مقدار اندکی از احکام دین به صورت یقینی شناخته شده است. همچنین ثقة الإسلام و علم الأعلام، محمد بن یعقوب کلینی- خداوند مرقد او را نورانی نماید- در کتاب «الکافی» به این امر اعتراف کرده است، و حتی وی عمل به ترجیحاتی را که در هنگام تعارض اخبار روایت میشود خطا دانسته و به مطلق ردّ آنها و تسلیم به ائمه پناه برده است.[٥٧]
* عبدالحلیم غزی، از علمای معاصر شیعه، عدم نقل شهادت سوم در اذان را به سبب تقیه دانسته است، و میگوید: تعدادی از علمای شیعه اینکه شهادت سوم- یعنی أشهد أن علیا ولی الله- جزئی واقعی از اجزای اذان و اقامه باشد مورد انکار قرار دادهاند، لکن- این اشتباه است، زیرا این- تقیه و اوضاع مختلف و شرایط معصومان بوده که مانع تبلیغ و اظهار تشریع و بیان جزئیات آن در مجموعه اجزاء واقعی و فصول اصلی اذان و اقامه شده است.
* وی همچنین میگوید: سید مقرم در رساله خود از سید ابراهیم اصطهباتی نجفی نقل کرده که او معتقد است جزئی واقعی از اذان و اقامه است، لکن این شرایط و اوضاع و احوال بوده که پیامبر ص را در اعلام آن به امت کمک نکرده است[٥٨].
* سید محمد صدر در مورد جمله «أشهد أن علیاً ولیالله» میگوید: همه آنچه که باید گفت: این است که در لابلای کتابها از بین رفته است، و شاید علمای سابق چون شیخ صدوق و طوسی و مفید از روی تقیه و احساس حرج با آن مخالفت ورزیده و آن را از کتب حدیث حذف کرده و به صحت آن طعن و اشکال وارد کرده باشند.
همچنین میگوید: ائمه و اصحابشان در تقیه شدیدی بسر میبردند، و در آن شرایط به مصلحت شیعه نبود که چیزهائی از این قبیل را اعلان نمایند.[٥٩]
* شیخ جعفر شاخوری در کتاب «حرکیة العقل الاجتهادي» میگوید: ما میبینیم که علمای بزرگ شیعه در مورد تحدید و مشخص سازی روایات صادره بر اساس تقیه و روایات صادره برای بیان حکم واقعی با هم اختلاف نظر دارند.
* سپس میگوید: حال در این باره مثالی بیان میشود، و آن مسأله نجاست خمر است. بسیاری از علما و از جمله شیخ طوسی قائل به نجاست آن هستند، زیرا آنان روایات وارده در مورد طهارت خمر را حمل بر تقیه نمودهاند. برخی از فقها چون مقدس اردبیلی و دیگران قائل به طهارت خمر شدهاند، زیرا آنان روایات وارده در مورد نجاست خمر را حمل بر تقیه نمودهاند. این موضوع بر سردرگمی قدما در بکارگیری تقیه دلالت دارد.
* وی همچنین میگوید: اگر بخواهیم مثال دیگری را که دهها مورد میباشند، بیان نمائیم، باید کتاب خاصی را تألیف نمائیم که بر وجود نابسامانی در تشخیص موارد تقیه دلالت دارد و شبیه نابسامانی در مورد ادعاهای اجماع در مباحث فقهی است، امری- یعنی نابسامانی در تشخیص موارد تقیه- که منجر به اختلاف زیادی در فتاوی علما شده است. این امر به تبع تحدید و تشخیص روایات صادره بر اساس تقیه و غیر تقیه است[٦٠].
این مقدار و برگزیدهای اندک بود که علمای شیعه در آنها به تباهی دین و اختفای حقیقت به سبب تقیه اعتراف نمودهاند. در مباحث آتی إن شاءالله نگاههایی به این روایات و اقوال وارده در مورد تقیه خواهیم داشت تا نتائج خطرناک این پدیده را بر عقیده مورد بررسی قرار دهیم.
[٥٧]- الحدائق الناضرة ١/٥.
[٥٨]- الشهادة الثالثة المقدسة/ الشیخ عبد الحلیم الغزی ص١٣٦- ١٣٧.
[٥٩]- السفیر الخامس/ عباس الزیدی ص: ٢٨٧ - ٢٩٠.
[٦٠]- حرکیة العقل الاجتهادی لدى فقهاء الشیعة الإمامیة، ص: ٧٢ - ٧٥.