٦- دو کشتی وجود دارد
صاحبان یکی از این دو کشتی ادعا دارند که ناخدای آن پیامبر ص است که آن را بر اساس قرآن رهبری میکند و مجمل آن را بیان و مبهم آن را شرح میکند و پیروانش را تربیت میکند.
پس آنان سوار این کشتی شدند و از آن محافظت کردند و به وسیله آن عالم را فتح کردند و علوم دینی را ابراز داشتند که عالم را خیره ساخت، و حتی مؤسسات حقوقی جهانی از کتب آنان اقتباس کردند.
پس این کشتی تمایز یافت و برکت نبوت در علوم آن و جهاد و فتوحات آن آشکار شد و مردم به آن نیازمند شدند و او به مردم نیازمند نشد.
صاحبان کشتی دیگر معتقدند که ناخدای آن بعد از رسولخدا ص، اشخاصی از اهل بیت او میباشند که آخرین آنان به زعم شیعیان در نیمه قرن سوم هجری مخفی شده است، و اظهار میدارند که این «کشتی نجات» است. اما آنان در این کشتی چیزی ندیدند که از دیگران بینیازشان نماید و دیدند که کشتی آنان متوقف شده است، حال آنکه کشتی «نبوت» توسعه یافته و تقویت شده است. پس تصمیم گرفتند که از آن کشتی طلب کمک نمایند و دست خود را به سوی آن دراز کردند و از نورهای آن اقتباس کردند.
پس کشتی آنان بعد از تقسیم، به دو کشتی تقسیم شد:
کشتی اصولیان و کشتی اخباریون.
بیشترین شیعیان سوار کشتی اصولیان شدند (آن کشتیی که از علوم دیگر تغذیه کرده بود) و این کشتی به حرکت خود ادامه داد به طوری که امروزه آنان حتی دارای دولت و کیانی برای خود میباشند.
اما کشتی جدا شده، «کشتی اخباریون» در سایه فراموشی قرار گرفتند.
پس کدام کشتی میتواند کشتی نجات باشد؟ آن کشتی که علوم را به کشتی اصولیان داده است، یا کشتی اصولیان که از آنان وام گرفته است؟
این سوالی است که باید عقلای شیعه جواب آن را بدهند.