گفتگوهای عقلانی با شیعیان اثنی عشری منابع شیعه در میزان نقد علمی

فهرست کتاب

٥- نمونه‌‌ای دیگر در مورد عدم توافق مصطلحات شیعه با اصطلاحات اهل سنت

٥- نمونه‌‌ای دیگر در مورد عدم توافق مصطلحات شیعه با اصطلاحات اهل سنت

گاهی در مصنفات شیعه برای روایتی اصطلاح «ضعیف» را بکار می‌برند، و به همین خاطر آن روایت ردّ شده و به آن عمل نمی‌‌شود، و این گمان می‌‌رود که منظور از این اصطلاح همان معنائی است که اهل سنت از آن اراده می‌‌کنند، اما حقیقت برخلاف این است.

اگر لفظ ضعیف به عنوان حکم در مورد یک روایت بکار برود، منظور اهل سنت از آن، این است که روایت ضعیف بوده و قابل قبول و قابل استدلال نیست، و اگر منظور از آن راوی باشد، در این صورت حدیث وی مردود است و استدلال به آن جایز نمی‌‌باشد. اما قدمای شیعه وقتی که این اصطلاح را بکار می‌‌برند، فقط به صورت صوری آن را ضعیف می‌‌دانند و حقیقت معنا را از آن اراده نمی‌‌کنند؛ به عنوان مثال گاهی حدیث مرسلی را در یک جا ضعیف می‌‌دانند و سپس در جائی دیگر به آن عمل می‌کنند و روایت یک راوی را در جائی ردّ می‌کنند و سپس در جائی دیگر به آن عمل می‌کنند و روایت فرد ثقه را در جائی قبول می‌کنند و در جائی دیگر رد می‌کنند.

* این سخن ما بر اساس شهادت حر عاملی می‌‌باشد، زیرا وی در بحث از روش طوسی، موصوف به شیخ طائفه در قرن چهارم می‌‌گوید: «اگر بگوئید: شیخ در بسیاری جاها حدیث را ضعیف می‌‌داند با این استدلال که راوی آن ضعیف است. همچنین لازم می‌‌آید که بحث در مورد احوال رجال عبث و بیهوده باشد و این برخلاف اجماع علمای متقدم و متأخر است. بلکه نصوص زیادی از ائمه در بیان ثقه بودن و ضعیف بودن رجال وجود دارد. در جواب من خواهم گفت: اینکه شیخ، برخی از احادیث را به خاطر ضعیف بودن راویان ضعیف دانسته است، این تضعیف غیر حقیقی است و فقط تضعیفی صوری و ظاهری است، و چنان که نویسنده المنتقی در برخی از مباحث خود به آن اشاره کرده است، بسیاری از تعلیلات وی چنین است».

وی بار دیگر روش طوسی را روشن می‌‌کند و می‌‌گوید: «وی می‌‌گوید: این روایت ضعیف است، زیرا راوی حدیث که فلانی می‌‌باشد شخص ضعیفی است، اما در جاها و موارد بیشمار دیگر میبینیم که به روایت همان راوی معین و حتی به روایت شخصی ضعیف‌‌تر از او عمل میکند، و بسیاری از مواقع حدیثی را ضعیف میداند به این دلیل که مرسل است، و سپس به حدیث مرسل عمل میکند و حتی در بسیاری از موارد به مراسیل و روایت افراد ضعیف عمل میکند و حدیث مسند و روایت افراد ثقه را ردّ میکند»[٤٣٢].

این تنها به یک عالم اختصاص ندارد، بلکه این روش در میان شیعیان رایج بوده و عمومیت دارد، معتقد به این نیستند که توصیف یک روایت به ضعف، سببی برای ردّ آن باشد.

* هاشم معروف، از علمای معاصر شیعه، در مورد روایات ضعیف کتاب الکافی می‌گوید: «متصف شدن این مقدار از روایات کتاب الکافی به صفت ضعف، به این معنی نیست که اعتماد بر آن‌ها در امور دینی جایز نیست، زیرا توصیف یک روایت به ضعف از حیث سند، مانع قوت گرفتن آن از جهتی دیگر نیست، مثلاً در یکی از اصول چهارصدگانه یا در یکی از کتب معتبر آمده باشد، یا به این خاطر که علما به آن عمل نمایند. اکثر فقها بیان داشته‌‌اند که اگر عمل به حدیث ضعیف و اعتماد بر آن اشتهار یابد، به مانند دیگر روایات صحیح می‌‌شود، و چه بسا اگر با هم تعارض یابند بر حدیث صحیح هم ترجیح می‌‌یابد»[٤٣٣].

* شعرانی از علمای شیعه در مورد اسانید کتاب الکافی می‌‌گوید: «گرچه اکثر آن‌ها ضعیف باشد، اما مضمون آن‌ها صحیح است»[٤٣٤].

چنان که ذکر شد این همان روشی است که خوئی بر اساس آن طی طریق کرده است.

[٤٣٢]- وسائل الشیعة ٣٠/٢٧٨- ٢٧٩.

[٤٣٣]- دراسات فی الحدیث والمحدثین: ص:١٣٧.

[٤٣٤]- تعالیق علمیة على شرح الکافی للمازندرانی : ٢/١٢٣