دوم: ادله شیعیان دوازده امامی در مورد تقیه
شیعیان در مورد تقیه به ادلهای از قرآن و سنت و اقوال ائمهشان استدلال کردهاند. در زیر این ادله به اختصار بیان میشوند:
الف- قرآن کریم
دو آیه مشهور وجود دارند که شیعیان در مورد عقیده تقیه به آنها استدلال میکنند و عبارتند از:
﴿لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ٢٨﴾ [آل عمران: ٢٨]. (مؤمنان نباید مؤمنان را رها کنند و کافران را به جای ایشان به دوستی گیرند، و هر که چنین کند (رابطه او با خدا گسسته است و بهرهای) وی را در چیزی از (رحمت) خدا نیست - مگر آن که (ناچار شوید و) خویشتن را از (اذیت و آزار) ایشان مصون دارید و (به خاطر حفظ جان خود تقیه کنید)- و خداوند شما را از (نافرمانی) خود برحذر میدارد و بازگشت (همگان) به سوی او است).
﴿مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ١٠٦﴾ [النحل: ١٠٦].
«کسانی که پس از ایمان آوردنشان کافر میشوند - بجز آنان که (تحت فشار و اجبار) وادار به اظهار کفر میگردند و در همان حال دلهایشان ثابت بر ایمان است- آری! چنین کسانی که سینه خود را برای پذیرش مجدّد کفر گشاده میدارند (و به دلخواه خود دوباره کفر را میپذیرند)، خشم تند و تیز خدا (در دنیا) گریبانگیرشان میشود، و (در آخرت، کیفر و) عذاب بزرگی دارند».
ب- روایات منسوب به ائمه آنان
شیعیان دوازده امامی نصوصی را ذکر کردهاند که منسوب به ائمه آنان میباشند و ائمه در این روایات تقیه را برای پیروان خود تشریع میکنند و آن را بر پیروان خود واجب میکنند و تارکان آن را تکفیر مینمایند، بلکه آنان با پیروان خود و دیگران از روی تقیه رفتار میکنند. در زیر به بیان برخی از این روایات بسنده میشود:
١- از علی بن أبیطالب روایت کردهاند که گفت: «التقية ديني ودين أهل بيتي»[٢٥]«تقیه دین من و دین اهل بیت من است».
٢- از باقر روایت کردهاند که گفت: «التقية من ديني ودين آبائي، ولا إيمان -وفي لفظ: ولا دين- لمن لا تقية له»[٢٦] «تقیه دین من و دین پدران من است و هر کس تقیه نداشته باشد ایمان- و به روایتی دین- ندارد».
٣- از صادق روایت شده که گفت: «لو قلت: إن تارك التقية كتارك الصلاة لكنت صادقاً»[٢٧] «اگر بگویم: تارک تقیه مانند تارک نماز است، سخنی صادقانه گفتهام».
٤- از صادق روایت شده که گفت: «إن تسعة أعشار الدين في التقية، ولا دين لمن لا تقية له»[٢٨] «نه دهم دین در تقیه است و هر کس تقیه نداشته باشد دین ندارد».
٥- همچنین از او روایت شده است: «إن التقية ترس المؤمن، والتقية حرز المؤمن، ولا إيمان لمن لا تقية له»[٢٩] «تقیه سپر مؤمن است و تقیه پناهگاه مؤمن است و هر کس تقیه نداشته باشد ایمان ندارد».
٦- همچنین از او روایت است: «لا خير فيمن لا تقية له، ولا إيمان لمن لا تقية له»[٣٠] «کسی که تقیه نداشته باشد خیری در او نیست و هر کس تقیه نداشته باشد ایمان ندارد».
اینها تعدادی از روایات منقول از ائمه است.
[٢٥]- مستدرک الوسائل ١٢/٢٥٢، البحار ٦٣/٤٩٥، جامع أحادیث الشیعة ١٤/٥٠٤.
[٢٦]- الکافی ٢/٢١٩، من لا یحضره الفقیه ٢/١٢٨، البحار ١٣/١٥٨، الوسائل ١٦/٢٠٤، المستدرک ١٢/٢٥٥، جامع الأخبار ٩٥.
[٢٧]- البحار ٧٢/٤١٤، من لا یحضره الفقیه ٢/١٢٧، الوسائل ١٠/١٣١، المستدرک ٢/٢٥٤.
[٢٨]- الکافی ٢/٢١٧، البحار ٦٣/٤٨٦، ٧٥، الخصال ص:٢٢، الوسائل ١٦/٢١٥.
[٢٩]- الکافی ٢/٢٢١، البحار ٧٢/٣٩٤، ٤٣٧، الوسائل ١٦/٢٠٥.
[٣٠]- البحار ٧٢/٣٩٧، المحاسن ١/٢٥٧، العلل ١/٥١، المستدرک ١٢/٢٥٤.