١- ابتدای ظهور مصطلح تصحیح و تضعیف و اولین ایجاد کننده آن:
شیعیان اثنی عشری قبل از قرن هفتم هجری، کتابی در مورد مصطلح الحدیث و اقسام حدیث و شرائط تصحیح و تضعیف و درجات راویان و چیزهائی از این قبیل ندارند. این چیزی است که حیدر حبالله، یکی از علمای معاصر شیعه به هنگام بررسی پیدایش علوم سنت در نزد اهل تشیع اثنیعشری بیان میدارد. وی میگوید: «در فصل اول کتاب بر بررسی نظریه سنت در عصر حضور تأکید کردیم، زیرا دریافتیم که حضور معصومین اهل بیت، نقطه تمایز و یک دوره مستقل از دورههای تاریخ شیعی به حساب میآید. اما چون داخل این دوره مراحل مختلفی را نمییابیم، فصل اول در آن را از زمان رسول خدا ص تا آغاز غیبت صغری در سال٢٦٠ﻫ- چنان که معروف است- قرار دادهایم. در اینجا تلاش کردهایم که موضع شیعی از نظریه سنت را در پرتو تحلیل دادههای میدانی مورد بررسی قرار دهیم، زیرا در این موضوع مستندات یا مصنفاتی بدست ما نرسیده که به شکلی باشد که به ما اجازه بدهد آن را منبعی برای پژوهش قرار دهیم»[٤١٨].
وی میگوید: «وقتی گفته میشود: ابن بابویه مؤسس این طریقه است، این سخن روش فقهای شیعه قبل از ابن بابویه را دچار ابهام میکند، پس روش منصوص همراه با ابن بابویه به دنیا آمده است!!»[٤١٩]. همچنین میگوید: «روش استدلالی در قرن چهارم هجری همراه با طوسی در اواسط قرن پنجم هجری بدنیا آمد، و اما سوال این است که قبل از قرن سوم هجری یعنی در دوران حضور امام، چه روش و منهجی مرسوم بوده است؟!»[٤٢٠].
همچنینمیگوید: «اگر دوره قبل از ابن طاووس را مورد تحلیل قرار دهیم، گامهائی انتقادی را در علم رجال نمیبینیم، جز مواردی محدود و پراکنده که در لابلای تحقیقات فقهی و غیر فقهی پراکنده شده است، آنچنان که ابن ادریس و محقق حلی چنین وضعیتی را دارند»[٤٢١].
بنابراین قبل از قرن چهارم، عنایتی به علوم سنت نشده است. پس این علوم کی در نزد شیعه ایجاد شده است؟
علمای شیعه تاکید دارند کسی که این اصطلاح را ایجاد کرد، ابن مطهر حلی یا شیخ او احمد بن طاوس است.
* عاملی تاکید کرده که قدما این مصطلح را نمیشناختند و کلینی را به عنوان مثال ذکر میکند و بعد از ایراد خطبه کلینی بر کتاب الکافی میگوید: «روشن است که در آن قاعدهای ذکر نشده که به وسیله آن صحیح از غیر صحیح تمییز داده شود، اگر در آن روایت غیر صحیحی وجود داشته باشد و قطعاً اصطلاحات متأخرین در زمان وی وجود نداشته است»[٤٢٢].
* حر عاملی در بحث از ظهور مصطلح، بعد از ذکر چند مورد میگوید: «شانزدهم: چنان که روشن است این اصطلاح در زمان علامه یا شیخ او احمد بن طاوس ایجاد شده است و این افراد خود هم به آن اعتراف دارند»[٤٢٣].
* نویسنده الوافی هم این نکته را مورد تأکید قرار داده و بیان میکند که ابن مطهر حلی اولین کسی است که این اصطلاح را استفاده کرد و این راه را پیمود. یعنی در قرن هفتم هجری[٤٢٤].
* حیدر حبالله میگوید: «پدیده نقد اسناد که همراه با علامه و افراد بعد از او شناختیم، در مبحث خلاصه مصادر قدیمی به قدر توان در مورد آن بحث کردیم، و جز مواردی نادر، تأثیری برای آن نیافتیم. خواننده خود این امکان را دارد که شخصاً جستجو نماید تا دریابد که فرهنگ نقد سند طبق روش علامه، قبل از آن رایج نبوده است»[٤٢٥].
[٤١٨]- نظریة السنة فی الفکر الإمامی ١١.
[٤١٩]- همان١٢.
[٤٢٠]- همان ٤١- ٤٤
[٤٢١]- همان ١٧١
[٤٢٢]- وسائل الشیعة ٣٠/١٩٦، و نک: الکلینی والکافی ص:٤٣٩، رجال الخاقانی ص:٢١١.
[٤٢٣]- وسائل الشیعة ٣٠/٢٦٢.
[٤٢٤]- الوافی، مقدمه دوم ١/١١.
[٤٢٥]- نظری السنة فی الفکر الإمامی الشیعی التکون والصیرورة ١٩٤.