اقرار اهل بیت ‡به فضائل فاروق ش>
علی نیز بدینسان به عمر عشق و علاقه داشته است. اینک روایتهای ذیل را بخوان!
در نهجالبلاغه -که کتاب طراز اول شیعیان است تا جائی که درباره آن گفته شده: کتابی است که گویی الله تعالی با گوهر آیات قرآن، آن را مرصع ساخته است. و شرحهای نوشته شده روی آن به ۸۰ کتاب رسیده است- آمده است: وقتی که عمر در ارتباط با حمله به روم با علی رایزنی کرد، وی گفت: اگر شخصاً به سوی این دشمن حرکت کنی و با آنها برخورد نمایی، از مسیر عادی خود کنار میروی، نباید سپر و پناهگاه دورترین بلاد مسلمانان بشوی (و بخاطر حمایت از آنها، خودت هم به آنجا بروی) چون بعد از تو مرجعی وجود ندارد که به او مراجعه شود، به همین خاطر، یک رادمرد رزمنده را به سوی آنها بفرست و همراه با آنان (تنی چند) از سختکوشان و نصیحتکاران را هم آماده کن و بفرست. پس اگر الله تعالی نصرت را به آنها داد که این چیزی است که تو دوست داری و اگر دیگری باشد (یعنی شکست بخورند) تو تکیهگاه مردم و پناهگاه مسلمانان بودهای و هستی[۱۷۹۰] .
و وقتی که در ارتباط با جنگ با ایران و شرکت و حضور خود وی در آن با علی به رایزنی پرداخت، حضرت علی به او گفت: موفقیت یا شکست این مسئله با کثرت یا قلت نیست، این دین الله است که آن را غالب میکند و سپاهش است که آن را آماده ساخته و کمک نموده، تا اینکه به آنچه رسیده که اینک رسیده و از این موقعیت سر برآورده، و ما از طرف الله تعالی وعده داده شدهایم (و منتظر آن هستیم) و الله تعالی وعدۀ خود را عملی میسازد و سپاهش را یاری مینماید، و جایگاه قیم امر (رهبر) به مثابه جایگاه رشتهای از مهره است که دانههای مهره را در کنار هم جمع میکند، اگر آن رشته قطع شود، آن مهرهها از هم پاشیده شده و هر یک به سویی میرود. پس دیگر همۀ آنها در کنار هم جمع نمیشوند.
عرب، امروزه، درست است که کم میباشند، اما با اسلام زیاد هستند و با اتحاد و همبستگی عزیز و با اقتدار میباشند، در نتیجه تو قطب باش و چرخ آسیاب عرب را برگردان و آنها را به میدان پیکار بفرست و شخصاً در آن شرکت مکن! زیرا اگر تو از این سرزمین جدا شوی، از همۀ نواحی این سرزمین عرب، بر علیه تو قیام میکنند، تا جائی که آن عیب و نقایصی که پس از خودت باقی میگذاری، برای تو با اهمیتتر از آنچه میشود که جلویت قرار دارد. عجمها اگر فردا به تو نگاه کنند، میگویند: این اصل و بُن عرب است، اگر او را قطع کنید، راحت میشوید. در نتیجه این کار (یعنی رفتن شخصی تو به غزوه) میدان را راحتتر در اختیار آنان قرار میدهد و بیشتر چشم طمع آنها باز میکند[۱۷۹۱] . بنابراین جای تعجب نیست که میبینیم پیامبر جاز پروردگارش میخواهد که اسلام را با عمربن خطاب عزتمند گرداند[۱۷۹۲] .
[۱۷۹۰] نهجالبلاغة: (۲۴۷). [۱۷۹۱] نهجالبلاغة: (۲۵۷)، المیزان: (۱۵-۱۶۰)، البحار: (۴۰/۱۹۳). [۱۷۹۲] نور الثقلین: (۳/۲۶۷)، البحار: (۷۵/۱۲)، عیاشی: (۲/۳۵۵)، البرهان: (۲/۴۷۲)، الصافی: (۳/۲۴۶).